کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
به پارسی بودن خود افتخار کنید!
(2010-07-14 ساعت 02:29)hvm نوشته:  
(2010-07-13 ساعت 17:25)babak2010 نوشته:  آیا میدانید ایرانیان برق را در ۲۲۰۰ سال پیش کشف کردند ! باتریهای برق پیدا شده توسط باستان شناسان آلمانی و انگلیسی در خرابه های تیسفون پایتخت هزار ساله امپراتوریهای اشکانی و ساسانی در کشور عراق که در سال۱۷۸۰ کشف شدند که این باتریها هم اکنون در موزه های بغداد و برلن و لندن نگاه داری میشوند( از گوگل تصویری ببینید ) گفته میشود ایرانیان از برق برای هنر و صنعت فلز کاری و نیز لامپهای اولیه استفاده میکردند و البته باتوجه به آثار کشف شده از دوران هخامنشی میتوان گفت که برق را ایرانیان در این دوران یعنی ۲۵۰۰ سال پیش کشف نمودند ( لازم به یاد آوری است که خبر این کشفیات بسیار مهم و با اهمیت هیچگاه از سوی دولتهای اروپائی منتشر نشد اما سالها بعد با کپی برداری از روی آنها کشف برق را به نام خودشان ثبت کردند)
از اول تایپیک بنده فقط مطالعه کردم و هیچ ارسالی نکردم اما این یک ارسال به شدت موجب تحیرم شد و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم
کدام برق؟و کدام باطری؟
اگر چنین چیزی درست بود باید یه جایی نوشته میشد مگر آنکه تمام سنگ نبشته ها و اسناد مستحکم تاریخی را جعلی بدانیم
میترسم آن قدر غلو کنیم که بعدا بگوییم 4000 سال پیش ایرانی ها رایانه داشتند
کردستانی عزیز و صدها عزیز دیگر ایرانی اند اما نبوغشان هیچ ربطی به ایرانی بودنشان ندارد همانطوریکه نبوغ ادیسون نیز به ملیتش مربوط نبود
من عاشق ایرانم اما هرگز در مورد آن غلو نخواهم کرد
دوست عزیز و وطن پرستم ، متاسفانه آنقدر جفا به ایران شده که شما حتی حاضر نیستی در موردش فکر کنی که ایرانیان بنیانگذار بزرگترین تمدن بشری بوده اند ( لطفا یک بار از گوگل تصاویر ، تصویر پیلهای الکتریکی را ببینید و با چشم خودتون ببین تا شک و تردیدت نسبت به این دزدی بزرگ و وقیحانه ای که ازتاریخ کشورت شده از بین بره .

http://www.unmuseum.org/bbattery.htm
World War II prevented immediate follow-up on the jars, but after hostilities ceased, an American, Willard F. M. Gray of the General Electric High Voltage Laboratory in Pittsfield, Massachusetts, built some reproductions. When filled with an electrolyte like grape juice, the devices produced about two volts.
http://www.smith.edu/hsc/museum/ancient_...s/battery2. html

http://www.corrosion-doctors.org/Batteri...oryold.htm
http://www.2atoms.com/weird/ancient/battery.htm
http://www.spiritbridge.com/Baghdad%20battery.htm
http://paranormal.about.com/library/week...11402a.htm
http://tlc.discovery.com/convergence/ark...battery.ht ml
تشکر کنندگان: ramin2010 ، Hossein81 ، shahram1347 ، mahdis ، looloo ، indmehdi ، IrLearnerEn
لطفا با دقت تصاویر پیلهای الکتریکی ایرانی کشف شده از خرابه های تیسفون پایتخت هزار ساله امپراتوریهای اشکانی و ساسانی در کشور عراق که در سال۱۷۸۰ کشف شدند در این آدرس رو ببینید // http://www.unmuseum.org/bbattery.htm
تشکر کنندگان: ramin2010 ، Hossein81 ، indmehdi ، mahdis ، looloo
بعدا بگوییم 4000 سال پیش ایرانی ها رایانه داشتند !!!?????
بله ایرانیان پایه گذار رایانه هم هستند ، اگر سری به جدول الگوریتم خوارزمی بزنید حتما پایه گذار ریاضیات پیشرفته رو که کامپیوتر یا همون رایانه براساس اون بنیانگذاری شده رو میشناسید ( ریاضیات پیشرفته یا جبر و مقابله ) یا اعداد الگوریتمی که به شکل (۰ و ۱) در کامپیوتر عمل میکنند ، البته لازم به یاد آوریست که ایرانیان در هزاره های پیشتر یعنی ۴۰۰۰ سال پیش در دوره امپراتوری عیلامیان پایه گذار اولین ماشین حساب نیمه مکانیکی بنام ( چرتکه ) بودند که بر اساس اعداد حسابی و صحیح و بر پایه ده دهی محاسبات عددی رو انجام میدادند.
تشکر کنندگان: ramin2010 ، wushu kung fu ، Hossein81 ، indmehdi ، mahdis ، looloo
ببخشید آقای بابک من یه سوالی از شما دارم ....میخوام بدونم شما که اینقدر از ایران تعریف میکنید و از کشورهای غربی بد میگید چرا اصلا لاتاری ثبت نام کردید و میخواهید به جائی برید که به نظر شما دزد و وقیح و استثمار گر و خبیث هستند؟چرا میخواهید از این مردمان خوب و نازنین و مخترع و مکتشف دور بشید و برید در آغوش یک سری غربی که فقط دارند خون ملتهای ضعیف رو به شیشه میکنند و ازشون بیگاری میکشند؟
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
تشکر کنندگان: seravin ، kianoush ، wushu kung fu ، usa.lover ، looloo ، یه مهاجر ، aazitaa
(2010-07-15 ساعت 11:22)laili نوشته:  ببخشید آقای بابک من یه سوالی از شما دارم ....میخوام بدونم شما که اینقدر از ایران تعریف میکنید و از کشورهای غربی بد میگید چرا اصلا لاتاری ثبت نام کردید و میخواهید به جائی برید که به نظر شما دزد و وقیح و استثمار گر و خبیث هستند؟چرا میخواهید از این مردمان خوب و نازنین و مخترع و مکتشف دور بشید و برید در آغوش یک سری غربی که فقط دارند خون ملتهای ضعیف رو به شیشه میکنند و ازشون بیگاری میکشند؟

راستش من ثبت نام نکردم ، شوهر خواهرم برام انجام داده بود و الان هم مثل بعضی از دوستان اونقدر در ذوقش نیستم ( چون چند سال در کشورهای اروپایی هم زندگی کردم و هیچوقت خودم رو در مقابل فرهنگ یا داشته های اونها نباختم ) اما بدم هم نمیاد برم امریکا روهم ببینم یا برای زندگی مدتی اونجا باشم ( چون کشوری با ارزشهای جهانی است ، یعنی این کشور به خاطر داشتن فرهنگها و ملیتهای گوناگون دارای توانمندی جهانی شده برعکس چند کشور استعماری ورشکسته اروپایی مانند انگلیس و فرانسه که در توهم جهان اول ماندن هستند ) ، خوب گرین کارد هم البته یه امتیازه نه یک ارزش والای انسانی ؟!
اما اگر خوب تایپکهای منو خونده باشید من از ایران ستیزی ،ایران بیزاری و ایران گریزی دوستان گله داشتم تا انچه که شما به من نسبت دادید ، الان هم میگم من به ملیتم افتخار میکنم و اگر هم امریکا یا هر جای دیگه برم هیچوقت نه لهجه ام تغییر خواهد کرد و نه البته هویت ایرانی ام ( بگم که چنانچه برم آمریکا سعی میکنم آمریکایی بودن رو مثل خودشون و ایرانی بودن رو هم مثل خودمون حرف بزنم و عمل کنم یعنی بجای پاک کردن و انکار گذشته خودم به افزایش ظرفیت شخصیتی برای پذیرش و یادگیری فرهنگ کشور میزبان ام اقدام خواهم کرد ) و در هر کجای دنیا که باشم به ایرانی بودنم مفتخر و سر بلند خواهم بود .
تشکر کنندگان: laili ، Hossein81 ، mahdis ، looloo ، shahram1347
(2010-07-15 ساعت 12:08)babak2010 نوشته:  
(2010-07-15 ساعت 11:22)laili نوشته:  ببخشید آقای بابک من یه سوالی از شما دارم ....میخوام بدونم شما که اینقدر از ایران تعریف میکنید و از کشورهای غربی بد میگید چرا اصلا لاتاری ثبت نام کردید و میخواهید به جائی برید که به نظر شما دزد و وقیح و استثمار گر و خبیث هستند؟چرا میخواهید از این مردمان خوب و نازنین و مخترع و مکتشف دور بشید و برید در آغوش یک سری غربی که فقط دارند خون ملتهای ضعیف رو به شیشه میکنند و ازشون بیگاری میکشند؟

راستش من ثبت نام نکردم ، شوهر خواهرم برام انجام داده بود و الان هم مثل بعضی از دوستان اونقدر در ذوقش نیستم ( چون چند سال در کشورهای اروپایی هم زندگی کردم و هیچوقت خودم رو در مقابل فرهنگ یا داشته های اونها نباختم ) اما بدم هم نمیاد برم امریکا روهم ببینم یا برای زندگی مدتی اونجا باشم ( چون کشوری با ارزشهای جهانی است ، یعنی این کشور به خاطر داشتن فرهنگها و ملیتهای گوناگون دارای توانمندی جهانی شده برعکس چند کشور استعماری ورشکسته اروپایی مانند انگلیس و فرانسه که در توهم جهان اول ماندن هستند ) ، خوب گرین کارد هم البته یه امتیازه نه یک ارزش والای انسانی ؟!
اما اگر خوب تایپکهای منو خونده باشید من از ایران ستیزی ،ایران بیزاری و ایران گریزی دوستان گله داشتم تا انچه که شما به من نسبت دادید ، الان هم میگم من به ملیتم افتخار میکنم و اگر هم امریکا یا هر جای دیگه برم هیچوقت نه لهجه ام تغییر خواهد کرد و نه البته هویت ایرانی ام ( بگم که چنانچه برم آمریکا سعی میکنم آمریکایی بودن رو مثل خودشون و ایرانی بودن رو هم مثل خودمون حرف بزنم و عمل کنم یعنی بجای پاک کردن و انکار گذشته خودم به افزایش ظرفیت شخصیتی برای پذیرش و یادگیری فرهنگ کشور میزبان ام اقدام خواهم کرد ) و در هر کجای دنیا که باشم به ایرانی بودنم مفتخر و سر بلند خواهم بود .

ممنونم از جوابتون.ولی من چیزی رو به شما نسبت ندادم.....فقط از پستهای شما اینطوری برداشت کردم که شما با کشورهای غربی مشکل دارید و اونها رو باعث عقب افتادگی کشورهای جهان سوم میدونید.برای همین برام جای تعجب داشت که کسی با این دیدگاه بخواد بره و اونجا زندگی کنه.
من هم مثل شما با ایران ستیزی مشکل دارم با این تفاوت که من ملت خودم رو باعث این بدبختی میدونم و احساس نمیکنم که دولتهای غربی باعث این عقب افتادگی باشند.
این باعث خوشحالی همه ی ماست که بتونیم خوبیهائی رو از تاریخمون دربیاریم و به دنیا نشون بدیم ولی نباید این باعث بشه که ما خودمون رو ملت برتر بدونیم و فکر کنیم که از همه ی جوامع بالاتر و پیشرفته تر بودیم و اونها حق ما رو ضایع کردند و الان به این روز افتادیم.
متاسفانه دنیای مجازی همیشه باعث سوء تفاهمهائی میشه امیدوارم در این جمع کوچیک بتونیم بدون دلخوری و ناراحتی از هم بحث کنیم و نظراتمون رو بیان کنیم.
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
تشکر کنندگان: Hossein81 ، shahram1347 ، kianoush ، Soofia ، mahdis ، looloo ، یه مهاجر
بابک جان ببخشید ها من اصلاً وقت خوندن چنین تاپیکی رو اصلاً ندارم!
اما میشه تو چند خط بفرمایید به چی باید افتخار کنیم؟
آیا هم اکنون چیزی برای افتخار داریم؟
آیا هم اکنون یک فاکتور خوب داریم که در یک کشور حتی عقب افتاده افریقایی هم پیدا نشه؟

سپاس فراوان
تشکر کنندگان: looloo
سلام دوستان! نظر من این است!!!!!.... من دوست ندارم تاریخ ایران رو دست کم بگیرم یا نفی کنم! چون همونطور که در این تاپیک خیلی بهشن اشاره شد قابل افتخاره! امماا اصلا هم خوشم نمیاد که بشینم تنها به گذشته افتخار کنم و دوروبرمو نبینم که اکنون همون تاریخ پر افتخاره و با فرهنگ به چی تبدیل شده؟! پس این میشه خنثی!!! راستی در مورد اینکه امریکایی ها جایی به نام ایران رو نمیشناسن! کلا از نظر جغرافیایی خوب نیستند و اکثرا هم فکر میکنند که ایرانیا سیاه پوستن و عرب! یکی از دوستان میگفت که فردی آلمانی توی آمریکا ازم پرسید کجایی هستی؟ گفتم Persian -Iran جواب داده که نه ما پرشین هستیم شما عربید!!!
و بعضی ها هم اونجا ایرانیا رو ت....ر....و....ر...ی....س....ت میدونن!! Sad
البته در واقع اینه که نباید به مذهب و نژاد و ... کاری داشت همونطور که گفتید <همه یکی هستیم>
تشکر کنندگان: Ashkan78 ، indmehdi ، laili ، mahdis ، Hossein81 ، looloo ، یه مهاجر ، shahram1347
مرسی دوست عزیز و هموطن گرامیم ، البته من فکر نمیکنم که اینگونه بوده بلکه اینگونه هست و من تنها گوینده بخش ناچیزی از اون هستم ، چند مورد از دخالت کشورهای غربی رو در ۱۰۰ سال اخیر براتون یاداوری میکنم تا ببینیم چقدر در بد حالی امروزمان نقش داشتند.
۱ . قرارداد ۱۹۱۹ که تقسیم ایران رو به چند بخش تحت الحمایگی بین چند کشور استعمارگر اروپائی و روسیه اعلام کردند ( هرچند در عمل به علت مبارزات وطن پرستان ایران ناکام ماند اما زمینه دخالت در داخل ایران رو مدتها برای آنها برسمیت شناخت .
۲. اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ از سوی انگلیس و شرکا که به نابودی اقتصاد و صنعت و همچنین ارتش ایران و دولت نیمه مستقل وقت انجامید و زمینه بحرانهای اجتماعی ، اقتصادی و صنعتی را در ایران و دخالت آنها را برای حداقل یک قرن آینده تضمین و فراهم نمود .
۳. کودتای ننگین ۲۸ مرداد بر علیه دولت دموکراتیک دکتر مهم مصدق که به برکناری او از قدرت و نابودی نیروهای دموکراتیک ایران و بازگشتن شرکتهای نفتی انگلیسی و شرکا به ایران انجامید و در عمل بن بست سیاسی را در ایران تا زمان نامحدود رقم زد.
۴. تحریک دولت عراق به جنگ با ایران و فراهم سازی و بستر سازی تبلیغی و رسانه ای ان جنگ خانمان برانداز که منجر به نابودی زیرساخت ها و سرمایه های انسانی ، مالی و ملی ایران به ارزش ۲۰۰۰ میلیارد دلار و نابودی ۱/۳ نیروی جوان و فرار بیش از ۵۰۰ هزار از نخبگان کشور به کشورهای غربی شد ( ودر بیش از دهها نشست سران کشورهای اروپائی و غربی در آنزمان هیچگاه برای پایان دادن به جنگ بین ایران و عراق کوچکترین عمل سیاسی و دیپلماتیک صورت ندادند و برعکس با فروش سلاح یا کرایه دادن هواپیما و فروختن اطلاعات جنگی زمینه ادامه آنرا فراهم کردند .
۵ .گسترش و ایجاد زمینه تنفر و تحقیر ملیتی _نژادی بر علیه ایرانیان جدای از مسائل سیاسی حاکم بر روابط سیاسی با دولت ایران درداخل و خارج کشور با تبلیغات گسترده رسانه ای ( بدون دخترم هرگز ، ۳۰۰ ، اسکندر و دهها فیلم و سریال که ایرانیان را بر خلاف سابقه تاریخی و فرهنگی بی نظیرشان ، تروریست ، دزد ، وحشی ، قاتل ،... در اذهان جهانیان و حتی بین خود ایرانیان معرفی میکنند ) که برای ایجاد بن بست فکری و اجتماعی ایرانیان بمنظور زمینه سازی برای تجزیه کشور ایران طبق قرداد ۱۹۱۹ و همچنین نقشه راه پیشنهادی که اخیرا دوباره از سوی بعضی از متفکرین غربی به عنوان راه حل نهایی برای رهایی از کابوس ایران ( کابوسی که از کتابها و نظریات ازگزنفون و هرودوت و ارسطو و شاگردش اسکندر مقدونی تا روزنامه وال استریت جورنال و واشینگتون پست و تایمز لندن به قلم متفکرین و نظریه پردازانی مانند سیمون هرش و هانتینگتون و ،،، منتشر شده ) تبلیغ میشود.
و دهها مورد دیگر که در مقال اینجا نیست ، حالا من از شما میپرسم آیا شما به عنوان یک ایرانی میپذیرد که با این همه اقداماتی که بر علیه ایران و ایرانی شده و میشود اگر ما امروز از کشور , فرهنگ و تاریخ مان حرفی بزنیم راه به بیراهه برده ایم ؟!
تشکر کنندگان: frozen mind ، mahdis ، shahram1347 ، saied-k
دوستان عزیز سلام
راستش من جسته گریخته بحث شما را دنبال کردم وقتی مطلب زیر را خواندم
به نظرم بد نیومد که آن را اینجا بگذارم.(از سایت رادیو زمانه)


گزارش سخنرانی رامین جهانبگلو در کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو:
جهانبگلو: ایرانی‌ها دچار «سندروم امپراتوری» هستند
محمد تاج‌دولتی

حدود سه قرن پیش وقتی مونتسکیو، فیلسوف بزرگ عصر روشنگری، کتاب «نامه‌های پارسی» را نوشت و در برابر رفتارهای دو گردشگر ایرانی در پاریس این پرسش را طرح کرد که «چگونه می‌توان ایرانی بود؟» شاید گمان نمی‌کرد که در پی سه قرن گذشت زمان، همچنان ایرانی بودن و چگونه ایرانی بودن، نه فقط موضوع بحث و گفت و گوی گروهی از ایرانیان، که یکی از سوژه‌های مهم روز هم باشد.



دکتر رامین جهانبگلو، روشنفکر ایرانی و استاد فلسفه و علوم سیاسی مرکز اخلاقیات دانشگاه تورنتو، چند روز پیش در کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو با عنوان «امروز چگونه می‌توان ایرانی بود؟» به سخنرانی و بحث و گفت و گو پرداخت.
جهانبگلو در آغاز صحبتش، با تاکید بر این‌که پرسش منتسکیو برای ما ایرانی‌ها از همه‌ی پرسش‌ها امروزی‌تر است، گفت: «ما ایرانی مثل هر ملت کهنه و تاریخی دیگری، خودمدار هستیم و همه ملت‌هایی چون چینی‌ها، هندی‌ها و ایرانی‌ها که خودمدار هستند، جهان‌مدار هم هستند.
یعنی خودشان را در مرکز جهان می‌بینند و تاریخ خودشان را هم به عنوان تاریخ جهان حساب کرده‌اند و این وضعیت فکری و سیاسی در اندیشه پیش‌مدرن ملت‌هایی مثل ما ایرانی‌ها، نقش بسیار مهمی بازی کرده است.»
«ایرانی‌ها مثل هر قوم دیگری، همیشه برای این‌که خودشان را توصیف کنند، گاهی هم برای این‌که خودشان را توجیه کنند، همیشه در ارتباط با "دیگری" این کار را انجام دادند. ما ایرانی‌ها مرتب این کار را می‌کنیم؛ حتی در قرن بیست و یکم.
یعنی ما خودمان را با عرب‌ها مقایسه می‌کنیم. ما خودمان را با مغول‌ها و سرانجام خودمان را با غرب و اروپا مقایسه می‌کنیم و این‌ها همیشه «دیگری» ما بوده‌اند. و همیشه به نوعی گفته ایم که ما چی نیستیم، به جای آن که بگوییم ما چی هستیم.»
به نظر جهانبگلو اصل حاکم بر حیات و زندگی تمدن‌ها در جهان امروز، امری گفت‌وگویی است که نه تنها به عنوان یک ضرورت فرهنگی، بلکه ضرورتی اخلاقی و سیاسی نیز باید مطرح شود.
بنابراین «ایرانی» بودن، مثل هر هویت دیگری، به عنوان یک مقوله یک‌دست و خالص و ناب غیر‌قابل تصور است، چون هر هویتی در جامعه‌ی امروز با هویتی دیگر می‌تواند شکل بگیرد و مهم‌تر از آن، در آمیزش و گفت وگو با هویت‌های دیگر می‌تواند خود را بازتولید و بازسازی کند.
«در جامعه‌ی سنتی مثل ایران که جامعه‌ای است مثل هند، ولی الان در یک وضعیت دیگری به‌سر می‌برد، این سنت بوده که همیشه افق و حدودش، شناخت و اعمال ما را تعیین کرده و زمانی که این سنت بدون مدرن شدن، خودش در یک وضعیت برزخی قرار می‌گیرد، جامعه مثل جامعه‌ی کنونی که ما امروزه در ایران در آن زندگی می‌کنیم، یا به هر حال دور از آن زندگی می‌کنیم، از مبنای اخلاقی خودش خالی می‌شود.

دکتر رامین جهانبگلو، روشنفکر ایرانی و استاد فلسفه و علوم سیاسی مرکز اخلاقیات دانشگاه تورنت (عکس: زمانه)
یکی از گرفتاری‌هایی که ما امروزه در جامعه‌ی ایران داریم این است که از سنت‌های‌مان بریده‌‌ایم، سنت‌های‌مان به خاطر بحران‌های سیاسی، اجتماعی و فکری که با آن‌ها درگیر بودند، مورد سوال قرار گرفته‌اند‌؛ ولی کاملاً مدرن هم نشده‌ایم. و در یک وضعیت برزخی هستیم که مثل یک تونل است و همه ایرانی‌ها از تمام قشر‌های اجتماعی، داریم از این تونل رد می‌شویم که به ته آن برسیم و هیچ کسی هم نمی‌داند ته این تونل کجا خواهد بود.
ولی آن چیزی که مسلم هست و ما این را در درجه اول در خانواده‌های مان می‌بینیم؛ در رفتارهای‌مان با بچه‌های‌مان،‌ با پدر و مادرمان، با دوستان‌مان و بین برادر و خواهرها می‌بینیم این است که ما دیگر آدم‌های سنتی نیستیم. حتی اگر هنوز هم بخواهیم به سبک سنتی زندگی کنیم، فکرمان دیگر فکر سنتی نیست.
درحقیقت ما به‌صورت دینی و با یک نگاه دینی و حتی اسطوره‌ای و افسانه‌ای به جهان نگاه می‌کردیم و طبیعتاً پاسدار‌ این افسانه‌ها و اسطوره‌ها هم همیشه مراجع مختلف سیاسی یا دینی بودند. اما به محض این‌که این مراجع، خودشان از نظر فکری و ایدئولوژیک دچار بحران شدند، طبیعتاً آن ارزش‌ها هم دچار بحران شده و ما این وضعیت را پیدا کردیم.»
رامین جهانبگلو در ادامه حرف‌هایش درباره ویژگی‌های جامعه و هویت ایرانی در گذشته و حال، گفت که یکی از مشکلاتی که ما ایرانی‌ها داریم این است که چگونه در درون تمدن و فرهنگ خودمان با یکدیگر گفت وگو داشته باشیم.
«این سنت که در ایران بوده و می‌شود اسم آن را گذاشت "اسطوره‌ای- دینی"، خودش را همیشه به عنوان یک هویت خالص، ناب، محض و تک‌انگار و تک‌گو معرفی کرده و طبیعتاً جامعه‌ای که بر مبنای چنین بینشی از هویت، عمل کند همیشه درگیر با خشونت است. چرا؟ به خاطر این‌که دیگران را همیشه نفی می‌کند.»

جهانبگلو با اشاره به تاریخ معاصر ایران گفت که ما در صد سال گذشته شاهد دو گفتمان مسلط ایدئولوژیک در رابطه با هویت ایرانی بوده‌ایم. از یک‌سو گفتمان سنت‌ستیز و از سوی دیگر گفتمانی تجدد‌ستیز که این دو گفتمان هر دو در پی یکسان‌سازی هویت ایرانی بوده‌اند و نتایج سیاسی آن نیز همیشه برای ملت ایران شوم بوده است.
«اگر ایرانی بودن را امروزه ما در قالب یک ایدئولوژی خالص‌اندیش و کلی‌پرداز بیندیشیم و معرفی کنیم، یعنی در پی خالص‌سازی هویت ملی یا مذهبی‌مان باشیم، مثل خیلی از اقوام دیگر هم دچار خشونت می‌شویم و هم در دراز‌مدت از بین می‌رویم.
در جهان امروز ما اصلاً به‌طور کلی مقوله‌ای به نام فرهنگ محض و ناب نداریم. ولی اگر قبول داشته باشیم که ایرانی بودن - با وجود این‌که برمی‌گردد به یک سری از ارزش‌ها و سنت‌هایی که ما درباره آن‌ها صحبت کردیم- با امر ایرانی نبودن مطرح می‌شود، یعنی اگر یک امر سیال و یک امر آمیزشی و مرکب است که در گفت وگو با هویت‌های دیگر تعریف و تعیین می‌شود؛ می‌توانیم به این نتیجه برسیم که ایرانی بودن یک امر چند بعدی است.
هویت ایرانی به نظر من از سه لایه‌ هستی‌شناختی و انسان‌شناختی و لایه‌های سیاسی تشکیل شده که این سه لایه عبارتند از دوره ماقبل از اسلام، دوره اسلام شیعه و دوره مدرن.
هر ایرانی از این سه لایه تشکیل شده است‌. نمی‌شود یک لایه را از بین برد و گفت که من فقط می‌خواهم ایرانی شیعه باشم، ولی هیچ ارتباطی با دوره کوروش و داریوش و خشایارشاه نداشته باشم.
نمی‌شود گفت که من فقط می‌خواهم از نوادگان کوروش و داریوش باشم، ولی اسلام شیعه اصلاً هیچ ربطی به من ندارد و تمام این مساجد و عرفانی که در ایران به‌وجود آمده، اصلاً چیزهای بی‌خودی است که باید این‌ها را دور بیندازیم.
و بالاخره بخش سوم این است که ما نمی‌توانیم نافی این داستان باشیم که ما اقلاً در صد سال گذشته با غرب رویارویی و برخورد داشتیم و به خاطر این رویارویی و برخورد، تا حدی مدرن شده‌ایم و مدرنیته را تا ‌حدی پذیرفته‌ایم.
به هر حال آن وضعیت برزخی به‌وجود آمده است. یعنی ما کاملاً شیعه و یا ماقبل اسلامی نیستیم، بلکه ‌مدرنیته‌ هم بخشی از آن است که به‌وجود آمده است.
آن بخش ماقبل اسلامی، در حقیقت تمام ناسیونالیسم ما را ایجاد می‌کند. این گفتمانی است که در همه ما وجود دارد. وقتی که ایرانی‌ها در مورد اعراب، افغان‌ها، ژاپنی‌ها، چینی‌ها و حتی گاهی درباره غربی‌ها فکر می‌کنند، آن چیزی را از درون خودشان بیرون می‌آورند که من به آن می‌گویم "سندروم امپراتوری".
یعنی همیشه می‌گوییم ما ‌ملت بزرگی بودیم؛ تاریخ بزرگی داشتیم، امپراتوری بودیم و دیگران اصلاً آدم نبودند، توی غار زندگی می‌کردند، یا سوسمار‌خور بودند.
‌تقریباً ما هیچگاه ناسیونالیسم و ملی‌گرایی‌مان را بر مبنای اسلام شیعه طرح‌ریزی نکردیم. آن قسمتی که برمی‌گردد به هویت اسلامی ما، بیشتر به دلیل ایمان دینی و ‌‌‌ سنت‌گرایی و یک‌سری از ارزش‌های دینی است که ما با آن به جهان نگاه می‌کنیم.
و بالاخره مدرن بودن ما هم یک وضعیت خیلی خیلی عجیب و غریبی دارد که در این زمینه اتفاقاً ما با خیلی از کشورهای عربی، شاید با ترک‌ها یا برخی از کشورهای آسیایی همدل و همراه باشیم، به خاطر این‌که مدرنیته‌ای است که هضم نشده است.»

دکتر رامین جهانبگلو، روشنفکر ایرانی و استاد فلسفه و علوم سیاسی مرکز اخلاقیات دانشگاه تورنتو (عکس: زمانه)
جستجوی هویت سنتی که در آن دوران‌ها بسیار مهم بوده به نظر رامین جهانبگلو به‌صورت ابزاری ایدئولوژیک درآمده و بعد از انقلاب حتی به‌صورت ابزاری سیاسی شکل گرفته است.
«در دوره‌ کنونی، به‌ویژه در ۱۵ سال گذشته، این بحث در ایران خیلی مهم‌تر شده و طبیعتاً دو قشری که بعد از جنگ ایران و عراق و در دوره دولت هاشمی رفسنجانی این بحث را شروع کردند، یکی نواندیشان دینی هستند که خودشان را روشنفکران دینی می‌دانند و اعتقاد دارند که می‌شود میان اسلام و تجدد آشتی برقرار کرد، و دسته دوم روشنفکران عرفی یا سکولار هستند که طبیعتاً فکر می‌کنند که باید در دین بازنگری کرد و بیشتر به دنبال درک مفاهیم درست یا یک بینش درستی از دنیای مدرن هستند.»
به نظر جهانبگلو هر دو بحثی که دو گروه از روشنفکران ایرانی مطرح می‌کنند، برای ایران و چگونه ایرانی بودن بسیار مهم است. چون هر دو ضمن پرداختن به ابعاد سیاسی و فلسفی مدرنیته، به مساله هویت ایرانی نیز توجه می‌کنند و نسل جوان‌ترِ روشنفکران و نخبگان ایرانی، حالت دو قطبی بودن را کنار گذاشته‌اند و بحث یک بعدی بودن هویت ایرانی را مورد سوال قرار می‌دهند.
«فکر کنم همه ما با هم هم‌عقیده باشیم که نتیجه‌ای که می‌شود گرفت این است که راه حل‌هایی برای این‌که بگوییم ایرانی بودن چیست‌، دیگر با غرب‌ستیزی، تجدد‌ستیزی یا سنت‌ستیزی اصلاً نمی‌تواند شکل بگیرد.
امروزه بحث ما بسیار وسیع‌تر شده و بحث هویت برای ایرانی‌ها، خصوصاً ایرانی‌هایی از نسل جوان‌تر، شکل جدیدی از ملی‌گرایی را توصیف می‌کند. امروزه بحثی که ایرانی‌های جوان‌ترمان در مورد ملی‌گرایی و ناسیونالیسم ایرانی می‌کنند، دیگر آن بحثی نیست که در دوره‌هایی مثل رضا شاه یا حتی دوره مصدق انجام می شد‌.
به نظر من امروزه بحثی که مهم است بحث "میراث" است، کلمه میراث، که جای مفهوم سنت و تجدد را گرفته است. یعنی لازم نیست که بگوییم ما کاملاً سنتی هستیم یا کاملاً متجددیم.
ولی چیزی که مهم است این است که ما ‌میراثی‌ فکر می‌کنیم و این‌جا میراثی فکر کردن، همان سه لایه‌ای است که اشاره کردم. یعنی مساله ‌ایرانیت‌، ‌اسلامیت‌ و به یک نوعی مدرنیته، یا به قول آقای آشوری مدرنیت‌، که هم یک بحث هستی‌شناختی است و هم انسان‌شناختی و هم جامعه‌شناختی.
هم‌زیستی بین این سه قطب است که امروزه می‌تواند هویت ایرانی را تشکیل دهد. این بحث ناکجا‌آبادی نیست، بحثی فقط سیاسی و اجتماعی نیست و بحثی نیست که بشود فقط در یک قالب ایدئولوژی سکولار یا ایدئولوژی دینی آن را مطرح کرد.
بلکه این، بحثی است که دقیقاً برمی‌گردد به همان بحث روح و نفس ایرانیان در پروسه جهانی شدن، به این‌که ما امروزه چگونه می‌توانیم هم جهانی فکر کنیم، هم جهانی باشیم و هم ایرانی باشیم و این دو تا چگونه می‌توانند که با همدیگر همراه باشند.»
دکتر رامین جهانبگلو در بخش پایانی حرف‌های خود درباره این‌که «امروز چگونه می‌توان ایرانی بود؟» گفت:
«همان‌گونه که تجدد‌ستیزی و سنت‌ستیزی دو روی یک سکه بودند و ما را به نتایج سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار شومی رساندند؛ به همین صورت امروزه وقتی درباره ایرانی بودن یا میراث ایرانی صحبت می‌کنیم، به همان اندازه باید خود را جهانی بدانیم و درباره میراث جهانی فکر کنیم.
ایرانی بودن، یعنی معاصر بودن و به نظر من برای ایجاد دموکراسی در جامعه‌ای مثل ایران احتیاجی به شعاری نداریم که مثلاً تقی‌زاده می‌داد که ایرانی باید ظاهراً، باطناً، جسماً و روحاً، فرنگی‌مآب ‌شود. یعنی ما احتیاج به یک تجدد اختراعی نداریم.
آن چیزی که ما بیشتر از هر چیز به آن احتیاج داریم، مساله فرهنگ شهروندی و قانون‌پروری است، مساله خشونت‌زدایی، تعصب‌زدایی است و اعتدال سیاسی است.
اعتدال شاید از همه چیزها مهم‌تر باشد. و اینجا‌ست که می‌توانیم بگوییم میان هویت و ارزش‌های ایرانی و جهان امروزی، پیوند "میراثی" وجود دارد. چون چیزی که دنیای امروز دارد به ما می‌آموزد این است که ما می‌توانیم هویت ملی‌مان را داشته باشیم، ولی ضمناً مدنیت مدرن هم داشته باشیم.
پس اینجا مساله‌ای که مطرح می‌شود این است که ایرانی بودن، جستجوی یک هویت آرمانی نیست و الزاماً بازگشت به گذشته هم نیست؛ بلکه جهانی اندیشیدن است، یعنی قرار گرفتن در مسیر و فرآیند زمان و تمدن جهانی
شماره کیس: 2011AS00016xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:29 اردیبهشت, 19 May
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:2 خرداد،23 May
تاریخ کارنت شدن کیس: January 2011
تاریخ دریافت نامه دوم: 20 بهمن، February 9
تاریخ مصاحبه:9فروردین،29 march
دریافت ویزا:فردای روز مصاحبه
تشکر کنندگان: seravin ، laili ، kianoush ، frozen mind ، mahdis
امریکا تنها کشوری در دنیا است که بخاطر گستردگی سرزمینی میتوان آنرا یک قاره نامید ( البته با احتساب کانادا ) و تاکنون این کشور از طرف هیچ کشوری تهدید از طریق اشغال سرزمینی نشده ( بجز حمله ژاپنیها در جنگ دوم که عملیاتی روانی به منظور ترساندن آمریکاییها بود و ۱۱ سپتامبر که عملیاتی تروریستی بود ) ، و نیز امریکا تنها کشوری در دنیا است که ۹۵ % اقتصادش داخلی است ( تقریبا مستقل ) بنابر دو مولفه فوق ، مردم ( عادی ) امریکا نیازی به دانستن تاریخ کشورهای دیگر ندارند ودر آمارهای مهاجرتی که از سوی سازمان ملل هر ساله منتشر میشود نشان میدهند که درصد بالایی از آمریکایی ها میلی به مهاجرت به کشورهای دیگر ندارند, بنابرین برای مردم امریکا همانقدر که بین چین و ژاپن و کره تفاوتی نمیبینند بین عربها ، ایرانیها و ترکها نیز تفاوتی قائل نیستند چون آنها دنیا را از ضلع دیگری میبینند ، یعنی اینگونه ، آسیای میانه ای یعنی ( تاجیکستان و ازبکستان و قرقیزستان و ... تا گرجستان و ارمنستان ) ، خاور میانه ای یعنی ( ایرانی ، عراقی ، ترکیه ای ، ...) ، و آسیای جنوب شرقی ای یعنی ( ژاپنی ، سنگاپوری ، تایلند ، ..... چین و هنگ کنگ ) پس اینکه آمریکاییان ما را از دیگر همسایگانمان تشخیص ندهند یا حتی نشناسند نه مایه مباهاته و نه مایه شرمندگی !
تشکر کنندگان: frozen mind ، mahdis ، shahram1347
من مطالب سخنرانی آقای جهانبگلو رو خوندم البته که ایشان هم جزو اساتید دانشگاهی و نظریه پردازان مباحث سیاسی اجتماعی ایران هستند.
مطالبی رو که در این چند سطر از (دکتر رامین جهانبگلو، روشنفکر ایرانی و استاد فلسفه و علوم سیاسی مرکز اخلاقیات دانشگاه تورنتو ) دیدیم رو بارها ایشان در محافل دانشگاهی و رسانه ای عنوان کرده اند ، اما بر خلاف ادعاهای ایشان وقتی قدری در تئوری جنگ تمدنهای فوکویاما و هانتینگتون ( بزرگترین و مهمترین تئوری پردازان حال حاضر در غرب ) دقیق میشویم که از قضا اصل نظری ایشان و دیگر همفکرانشان را به شدت نقض و رد میکنند و در عمل هم میبینیم که سیاست های کشورهای توسعه یافته ( یا همان قدرتهای سرمایه داری بزرگ ) در راستای توسعه و تسلط فرهنگی سیاسی نظامی و اقتصادی بر کشورهای در حال توسعه از همان رفتارها ، برنامه ها و شیوها ی استعماری پیشین سود جسته و میبرند.
کشورهای غربی در قرون ۲۰ و ۲۱ میلادی صدها بار به کشورهای شرقی ( از ترکیه و چین و ژاپن و کره گرفته تا ایران ، عراق ، مصر ، .... ) حمله کرده و بارها خاک آنها را اشغال کرده و بر علیه دولتهای قانونی , ملی یا دموکراتیک آنها ( ایران بر علیه مصدق ، در عراق بر علیه قاسم و و ) کودتا کرده و رژیم های سرکوب گر بر سر کار آورده تا دوباره امکان دخالت نظامی به منظور سرنگونی آنها را داشته باشند ، و این در حالی بوده که در طی این مدت خاک بسیاری از آنها را اشغال کرده و در آنها پایگاههای نظامی ساخته تا برای مدت طولانی در آنها حضور داشته باشند , یعنی این امپراتوری نیست , و این شرقی ها هستند که در آرزوی امپراتوری شدن هستند و اصولا کشورهای سرمایه دار غربی هیچ نقشی در ادامه بحرانهای این کشورها نداشته و ندارند .( از کرامت شیخ ما چه عجب ؟! )
آقای جهانبگلو در توصیف و شرح تحولات اجتماعی ایران از نگاه روشنفکرانه شان که نقد روند سنت به مدرنیته در ایران را مد نظر قرار داده ، تنها به تجزیه و تحلیل بعضی از واقعیتهای جاری پرداخته و نه واکاوی ریشه های چرایی به وجود آمدن ناسیونالیست ایرانی آنهم در اشکال غرب ستیزانه مذهبی و ملی اش .
در آخر بهتر است از همفکران ایشان پرسید پس چگونه است که وقتی غرب از تاریخ و اسطوره آنهم تاریخ باستان کشور یونان و نه تاریخ قرون وسطای خودشان که صد بار از نسخه های مشرقی اش شوم تر و مصیبت بار تر بوده به عنوان مهمترین گزینه برای ایجاد اتوریتیه قدرت استفاده میکنند ، آنرا نگاه متفاوت به گذشته مینامند اما اگر ایرانیها یا دیگر کشورهای در حال توسعه ( چینی ها ، هندی ها ..) بخواهند از همان روش برای تجدید حیات ملی و تاریخی شان استفاده کنند به سندروم امپراطوری ! ملی گرایی افراطی ، توهم گرایی و کهنه پرستی متهم میشوند و در دراز مدت هم گویا قرار است از بین بروند ؟!
تشکر کنندگان: b!ta ، frozen mind ، mahdis ، shahram1347
(2010-07-15 ساعت 14:53)usa.lover نوشته:  بابک جان ببخشید ها من اصلاً وقت خوندن چنین تاپیکی رو اصلاً ندارم!
اما میشه تو چند خط بفرمایید به چی باید افتخار کنیم؟
آیا هم اکنون چیزی برای افتخار داریم؟
آیا هم اکنون یک فاکتور خوب داریم که در یک کشور حتی عقب افتاده افریقایی هم پیدا نشه؟

سپاس فراوان
( من اصلاً وقت خوندن چنین تاپیکی رو اصلاً ندارم! )
میدونی چرا ؟ چون سرانه مطالعه کشورمون به خاطر وقت خواندن نداشتنها ! از ۳ سطر در ۱۰ سال پیش به سه کلمه در امسال رسید !
افتخار از این بالاتر ?!
تشکر کنندگان: wushu kung fu ، frozen mind ، mahdis ، shahram1347
دوست گرامی همانطور که خودتون اشاره کردید آقای جهانبگلو به شرح تحولات اجتماعی ایران و گذار سنت به مدرنیته پرداختند نه مقایسه جامعه ایرانی با جوامع غربی در طول تاریخ و یا محکوم کردن ایرانیان ویا سرپوش گذاشتن بر تجاوزات غربیان, پس صحبت شما مبنی بر اتوریته قدرت به نظر مرتبط با گفته های ایشان نمی آید.نقد ایشان نقدیست سازنده که نقد سازنده باعث رشد می شود اگر مورد توجه قرار بگیرد وگرنه اگر فرض بی عیب و نقص یا کم عیب و نقص بودن است چه در حال و چه در گذشته اصلا چه نیاز به بحث و گفتگوست.بیشترین کاربرد تاریخ درس گرفتن از آن است.
ذکر این نکته به نظرم لازم آمد و قصد وارد شدن به بحث را ندارم.
سپاس
شماره کیس: 2011AS00016xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:29 اردیبهشت, 19 May
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:2 خرداد،23 May
تاریخ کارنت شدن کیس: January 2011
تاریخ دریافت نامه دوم: 20 بهمن، February 9
تاریخ مصاحبه:9فروردین،29 march
دریافت ویزا:فردای روز مصاحبه
تشکر کنندگان: seravin ، یه مهاجر
(2010-07-15 ساعت 12:08)babak2010 نوشته:  بدم هم نمیاد برم امریکا روهم ببینم یا برای زندگی مدتی اونجا باشم ( چون کشوری با ارزشهای جهانی است ، یعنی این کشور به خاطر داشتن فرهنگها و ملیتهای گوناگون دارای توانمندی جهانی شده برعکس چند کشور استعماری ورشکسته اروپایی مانند انگلیس و فرانسه که در توهم جهان اول ماندن هستند ) اما اگر خوب تایپکهای منو خونده باشید من از ایران ستیزی ،ایران بیزاری و ایران گریزی دوستان گله داشتم تا انچه که شما به من نسبت دادید ، الان هم میگم من به ملیتم افتخار میکنم و اگر هم امریکا یا هر جای دیگه برم هیچوقت نه لهجه ام تغییر خواهد کرد و نه البته هویت ایرانی ام ( بگم که چنانچه برم آمریکا سعی میکنم آمریکایی بودن رو مثل خودشون و ایرانی بودن رو هم مثل خودمون حرف بزنم و عمل کنم یعنی بجای پاک کردن و انکار گذشته خودم به افزایش ظرفیت شخصیتی برای پذیرش و یادگیری فرهنگ کشور میزبان ام اقدام خواهم کرد ) و در هر کجای دنیا که باشم به ایرانی بودنم مفتخر و سر بلند خواهم بود .

احترام به تاریخ و فرهنگ بسیار ارزشمنده اما زندگی در گذشته چیزی جز تباهی و پس رفت نداره !! شما همچنان از استعمار صحبت می کنین،دوره استعمار و جنگهای جهانی خیلی وقته بسر اومده وگرنه اگه قرار باشه دو دستی بچسبیم به گذشته باید همه دنیا رو محکوم کنیم چون همه ممالک در طول تاریخ اشتباهاتی داشتن اما مهم اینه امروز کدوم یکی از کشورا پی به اشتباهات بردن و از تاریخ درس گرفتن و آینده روشن تری رو برای نسلهای بعدی خواهند ساخت،اون کس که در توهم بسر میبره انگلیس یا فرانسه و.......نیست بلکه ذهن متعصب و نژادپرست افرادیه که خود رو بی نقص و بهترین میدونن.جوامعی که با سرعت در حال پیشرفت هستن اصلا مفهوم مباحثی این چنین رو درک نمی کنن.
تشکر کنندگان: seravin ، kianoush ، laili ، Ashkan78 ، سارا کوچولو ، b!ta ، Soofia ، shahram1347 ، aazitaa




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان