کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۲
(2012-06-16 ساعت 22:44)ASALI نوشته:  
(2012-06-16 ساعت 22:22)SH1A2R3 نوشته:  دوستان چه حس عجیبیه.هم شادی هم دلتنگی برای خانواده.همه چی الان تو ذهنم قر و قاطیه.
بابام به من خیلی وابسته هست از وقتی برادرم رفت حداقل من برای خانوادم بودم.درسته که زیاد وقت نمیکردم بهشون سر بزنم ولی حداقل میدونستن که پیششونم.ولی الان تنها فرزند باقیمونه شون هم داره میره.
امروز وقتی بابام رو دیدم گریه کرد ومنو خیلی تحت تاثیر قرار داد.همیشه از این صحنه که باهاشون خداحافظی کنم وحشت داشتم.حالا کم کم دارم احساسش میکنم.
امروز تازه فهمیدم چه چیزهایی رو مجبورم فدا کنم.
با خودم فکر میکنم ایا ما این حق رو داریم که اونها رو تنها بزاریم.اونهم حالا که به ما احتیاج دارن؟Sad
الان حالم خیلی بده.از یه طرف اینده بچه هام و خودم از طرف دیگه پدر و مادرم.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر احساساتی باشم.حالا هم که دارم اینها رو مینویسم اشک تو چشام حلقه بسته.......
دیگه نمیتونم ادامه بدم........Big Grin

لنگر رو بکشید ... بادبانها در جهت باد ... پیش به سوی ناشناخته ها ...
دوست خوبم چاره ای نیست همه ما مثل تو هستیم و به موقعش اشک ها خواهیم ریخت ولی خواهیم رفت ...چون این موقعیت خاص فقط مال تو نیست نسل بعدی تو هم در آن شریکند ... توکل به خدا کن و اشک بریز و تصمیم درست را با اطمینان بگیر و هیچوقت از گرفتنش پشیمون نشو ... ایرانیم دیگه پر از احساس و معرفت ......
شایرای عزیز بگذاریک چیزی بهت بگویم
من به مادرم ومادرم به من ازبچگی خیلی وابسته هستیم اونقدرکه برادروخواهرهایم میگویند مامان تورابیشتردوست دارد
حالاحدود یک سال شده این راز بزرگ رادردلم نگه داشتم وبه اونهانگفتم که لاتاری قبول شده ام چون میدونم خیلی غصه اش میگیرد
بعضی وقتهاتوخلوتم دلم میگیره واشکم سرازیرمیشه وقتی زمان خداحافظی ازمادرم تاخواهرزاده دوساله ام راتصورمیکنم.
ولی چه باک باانرژی +++++باآرزوهای +++++ وپشتکارفراوان پیش به جلوراهی باقی نمی ماند.
شماره کیس :2012AS00073xxx
تاریخ رویت قبولی در سایت:جولای 2012
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:سپتامبر 2011
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن کیس: اپریل ۲۰۱۲
مصاحبه:۱۲جولای ۲۰۱۲
دریافت ویزا:۱۲جولای ۲۰۱۲
ورود به آمریکا:اواخرنوامبر۲۰۱۲
دریافت گرین کارت:خیلی خیلی زودShy
نفرات همراه:۱نفرهمراه
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، ASALI ، hoda2012 ، کیانا ، daria ، ghorbat ، Hediyeh ، J.FAR ، mmmsdeghi ، bakhshandehgy ، honey62 ، mehdiii ، mohajersara12 ، pr.kia
(2012-06-16 ساعت 22:44)ASALI نوشته:  
(2012-06-16 ساعت 22:22)SH1A2R3 نوشته:  دوستان چه حس عجیبیه.هم شادی هم دلتنگی برای خانواده.همه چی الان تو ذهنم قر و قاطیه.
بابام به من خیلی وابسته هست از وقتی برادرم رفت حداقل من برای خانوادم بودم.درسته که زیاد وقت نمیکردم بهشون سر بزنم ولی حداقل میدونستن که پیششونم.ولی الان تنها فرزند باقیمونه شون هم داره میره.
امروز وقتی بابام رو دیدم گریه کرد ومنو خیلی تحت تاثیر قرار داد.همیشه از این صحنه که باهاشون خداحافظی کنم وحشت داشتم.حالا کم کم دارم احساسش میکنم.
امروز تازه فهمیدم چه چیزهایی رو مجبورم فدا کنم.
با خودم فکر میکنم ایا ما این حق رو داریم که اونها رو تنها بزاریم.اونهم حالا که به ما احتیاج دارن؟Sad
الان حالم خیلی بده.از یه طرف اینده بچه هام و خودم از طرف دیگه پدر و مادرم.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر احساساتی باشم.حالا هم که دارم اینها رو مینویسم اشک تو چشام حلقه بسته.......
دیگه نمیتونم ادامه بدم........Big Grin

لنگر رو بکشید ... بادبانها در جهت باد ... پیش به سوی ناشناخته ها ...
دوست خوبم چاره ای نیست همه ما مثل تو هستیم و به موقعش اشک ها خواهیم ریخت ولی خواهیم رفت ...چون این موقعیت خاص فقط مال تو نیست نسل بعدی تو هم در آن شریکند ... توکل به خدا کن و اشک بریز و تصمیم درست را با اطمینان بگیر و هیچوقت از گرفتنش پشیمون نشو ... ایرانیم دیگه پر از احساس و معرفت ......
من تو این مدت 1 سال تا بحال حالم اینطوری نشده بود...
از طرفی تحمل شرایط اینجا واقعا برام غیر ممکنه از طرفی هم خونوادم تنهای تنها میشن .چون دیگه فرزندی پیششون ندارن.Sad
ولی چاره ای نیست.من خودمو فدای اینده بچه ام و نسلهای پس از اون میکنم.امیدوارم قدر این فداکاریهای مارو بدونن.

2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
تشکر کنندگان: ASALI ، Orchin ، hoda2012 ، kopol ، frz61 ، daria ، ghorbat ، Hediyeh ، bakhshandehgy ، honey62 ، mehdiii ، mohajersara12 ، a.r.a.s.h1
(2012-06-16 ساعت 22:22)SH1A2R3 نوشته:  دوستان چه حس عجیبیه.هم شادی هم دلتنگی برای خانواده.همه چی الان تو ذهنم قر و قاطیه.
بابام به من خیلی وابسته هست از وقتی برادرم رفت حداقل من برای خانوادم بودم.درسته که زیاد وقت نمیکردم بهشون سر بزنم ولی حداقل میدونستن که پیششونم.ولی الان تنها فرزند باقیمونه شون هم داره میره.
امروز وقتی بابام رو دیدم گریه کرد ومنو خیلی تحت تاثیر قرار داد.همیشه از این صحنه که باهاشون خداحافظی کنم وحشت داشتم.حالا کم کم دارم احساسش میکنم.
امروز تازه فهمیدم چه چیزهایی رو مجبورم فدا کنم.
با خودم فکر میکنم ایا ما این حق رو داریم که اونها رو تنها بزاریم.اونهم حالا که به ما احتیاج دارن؟Sad
الان حالم خیلی بده.از یه طرف اینده بچه هام و خودم از طرف دیگه پدر و مادرم.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر احساساتی باشم.حالا هم که دارم اینها رو مینویسم اشک تو چشام حلقه بسته.......
دیگه نمیتونم ادامه بدم........Sad
من یک بار قبلا این حسو تجربه کردم Sad الان 2 ساله ایران نرفتم. دلم هم خیلی تنگ شده. البته با پدر و مادرم هستم اما خیلی وابسته به محیط بودم. 14 سال بود که کیش زندگی کردیم. خیلی سخت بود واسم جدایی....
چاره ای نمونده جز رفتن و رفتن
انگار اینو رو پیشونی مون نوشتن
که سفر تقدیر ماست واسه همیشه
ما همینیم "جنگل بدون ریشه"....
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها...
Case Number: 45XXX
سفارت: کوالالامپور
مصاحبه: 19th june
دریافت ویزا: یک ضرب
___________________________
تجربه ی مصاحبه خودم در کوالالامپور-مالزی
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، Orchin ، ASALI ، hoda2012 ، daria ، ghorbat ، honey62 ، mehdiii ، pr.kia
(2012-06-16 ساعت 22:22)SH1A2R3 نوشته:  دوستان چه حس عجیبیه.هم شادی هم دلتنگی برای خانواده.همه چی الان تو ذهنم قر و قاطیه.
بابام به من خیلی وابسته هست از وقتی برادرم رفت حداقل من برای خانوادم بودم.درسته که زیاد وقت نمیکردم بهشون سر بزنم ولی حداقل میدونستن که پیششونم.ولی الان تنها فرزند باقیمونه شون هم داره میره.
امروز وقتی بابام رو دیدم گریه کرد ومنو خیلی تحت تاثیر قرار داد.همیشه از این صحنه که باهاشون خداحافظی کنم وحشت داشتم.حالا کم کم دارم احساسش میکنم.
امروز تازه فهمیدم چه چیزهایی رو مجبورم فدا کنم.
با خودم فکر میکنم ایا ما این حق رو داریم که اونها رو تنها بزاریم.اونهم حالا که به ما احتیاج دارن؟Sad
الان حالم خیلی بده.از یه طرف اینده بچه هام و خودم از طرف دیگه پدر و مادرم.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر احساساتی باشم.حالا هم که دارم اینها رو مینویسم اشک تو چشام حلقه بسته.......
دیگه نمیتونم ادامه بدم........Sad
سلام به دوستان گل مهاجرسرا ، باز اومدم پست شما رو خوندم نتونستم جلوی خودمو بگیرم ( قضیه این هموطنه جنوبیه کشورمون که براتون تعریف کردم قبلاً Big Grin ) ، من این تجربه را حدود یکسال پیش تجربه کردم Sad خیلی سخته و من که این همه ادعا داشتم ( بر خلاف این که کلاً آدم احساسی هستم ) !!! بدجوری به هم ریختم Rolleyes کلاً به نظر من بد ترین قسمت مهاجرت همین دل کندن از خانواده ، علی الخصوص پدر و مادره !!! هیچ کاریش هم نمیشه کرد !!! من کلاً بلد نیستم خوب بنویسم حالا چه برسه به این که احساسی هم بشم ...!!! پس ترجیح میدم دیگه در باره این موضوع ادامه ندم ... !!! ببخشید .


کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

تشکر کنندگان: Orchin ، Hediyeh ، کیانا ، SH1A2R3 ، frz61 ، ASALI ، daria ، bakhshandehgy ، mehdiii ، hoda2012 ، pr.kia
(2012-06-16 ساعت 22:22)SH1A2R3 نوشته:  دوستان چه حس عجیبیه.هم شادی هم دلتنگی برای خانواده.همه چی الان تو ذهنم قر و قاطیه.
بابام به من خیلی وابسته هست از وقتی برادرم رفت حداقل من برای خانوادم بودم.درسته که زیاد وقت نمیکردم بهشون سر بزنم ولی حداقل میدونستن که پیششونم.ولی الان تنها فرزند باقیمونه شون هم داره میره.
امروز وقتی بابام رو دیدم گریه کرد ومنو خیلی تحت تاثیر قرار داد.همیشه از این صحنه که باهاشون خداحافظی کنم وحشت داشتم.حالا کم کم دارم احساسش میکنم.
امروز تازه فهمیدم چه چیزهایی رو مجبورم فدا کنم.
با خودم فکر میکنم ایا ما این حق رو داریم که اونها رو تنها بزاریم.اونهم حالا که به ما احتیاج دارن؟Sad
الان حالم خیلی بده.از یه طرف اینده بچه هام و خودم از طرف دیگه پدر و مادرم.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر احساساتی باشم.حالا هم که دارم اینها رو مینویسم اشک تو چشام حلقه بسته.......
دیگه نمیتونم ادامه بدم........Sad

شايرا عزيز در نظر داشته باش كه شما داريد سه نفري مهاجرت مي‌كنيد و يك قدم از من جلوتريد كه تنها دارم ميرم و مشكل تنهايي در اونجا رو هم ميدونم. من تنهايي زياد سفرهاي طولاني رفتم ولي هر موقع خواستم برگشتم ؛ اما اين دفعه فرقش اينه طولاني تره.
يادت باشه ما پناهندگي نمي‌ريم كه مثلا 10 سال نتونيم بيايم و مجبور باشيم يا بميريم و يا بمونيم. پس قدم در راه بي‌برگشت نذاشتيم. نگران نباش
چيزي كه من رو دلگرم ميكنه اينه كه پدر ، مادر ، برادر و دوستام ممكنه سال اول اذيت بشن ولي اينكه اونجا موقعيت و زندگي خوبي برام ايجاد بشه هم ميتونم به خانواده‌ام كمك مالي كنم و هم مي‌تونم براي پدر و مادرم زمينه آوردن پيش خودم رو آماده كنم.

شك نكن كه در راه خوبي پا گداشتيم. هزاران هزار نفر حاضرن با كيس بيزينس و پرداخت 400 ميليون تومن برن امريكا ولي نمي‌تونن.
400 ميليون تومن جلوييم. Big Grin
2013ASxxx فقط خودم / آنکارا
مصاحبه: NOV 2012 فرم 9 سوالی
کلیرنس: ژانویه 2013 / 80 روز آزگار!
ورود: آپریل 2013 واشینگتن
سوشال 17 و گرین کارت 20 روز پس از رسیدن Cool
کار: آگوست 2013 نفت و گاز
Project Planner/Scheduler Engineer
هیوستون تگزاس
تشکر کنندگان: mmmsdeghi ، Hediyeh ، honey62 ، frz61 ، ASALI ، mehdiii ، daria ، ghorbat ، کیانا ، mohajersara12 ، hoda2012 ، SH1A2R3 ، pr.kia ، Orchin
سلام دوستان

مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟
تشکر کنندگان: ghorbat ، SH1A2R3
(2012-06-17 ساعت 21:30)soranabrisham نوشته:  سلام دوستان
من مدرك ديپلمم رو گم كردم و ندارم. اما مدرك ليسانسم رو ترجمه كردم.
ايا مشكلي برام ايجاد مي شه؟

سلام دوباره
مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟

من با dhl پست كردم.هزينه =77000
شماره کیس : 2012AS00036XXX
کنسولگری:آنكارا
تاریخ دریافت گرین کارت: sep2012
تشکر کنندگان: mehdiii ، SH1A2R3 ، ghorbat ، daria ، shkhmo
(2012-06-17 ساعت 23:26)mohajersara12 نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 21:30)soranabrisham نوشته:  سلام دوستان
من مدرك ديپلمم رو گم كردم و ندارم. اما مدرك ليسانسم رو ترجمه كردم.
ايا مشكلي برام ايجاد مي شه؟

سلام دوباره
مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟

من با dhl پست كردم.هزينه =77000
آرامکس قیمتش خوبه، ممئن هم هست.
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، ghorbat ، daria ، shkhmo
(2012-06-17 ساعت 23:31)mehdi.pazoki نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 23:26)mohajersara12 نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 21:30)soranabrisham نوشته:  سلام دوستان
من مدرك ديپلمم رو گم كردم و ندارم. اما مدرك ليسانسم رو ترجمه كردم.
ايا مشكلي برام ايجاد مي شه؟

سلام دوباره
مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟

من با dhl پست كردم.هزينه =77000
آرامکس قیمتش خوبه، ممئن هم هست.

دوستان لطفاً به اسم تاپیک یه نگاهی بندازین واقعاً که .......
خدا وکیلی هیچ ارتباطی میبینین؟
لطفاً رعایت کنین ، ممنون
2012AS59XXX
سفارت: ابوظبی
وقت مصاحبه: July-08-2012
دریافت ویزا: July-08-2012 (یک ضرب)
ورود به آمریکا: Nov-01-2012
تشکر کنندگان: mehdiii ، SH1A2R3 ، ASALI ، ghorbat ، daria ، Hediyeh ، behrooz ramezani ، shkhmo
(2012-06-17 ساعت 23:45)hoda2012 نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 23:31)mehdi.pazoki نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 23:26)mohajersara12 نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 21:30)soranabrisham نوشته:  سلام دوستان
من مدرك ديپلمم رو گم كردم و ندارم. اما مدرك ليسانسم رو ترجمه كردم.
ايا مشكلي برام ايجاد مي شه؟

سلام دوباره
مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟

من با dhl پست كردم.هزينه =77000
آرامکس قیمتش خوبه، ممئن هم هست.

دوستان لطفاً به اسم تاپیک یه نگاهی بندازین واقعاً که .......
خدا وکیلی هیچ ارتباطی میبینین؟
لطفاً رعایت کنین ، ممنون
من بی دقتی کردم. پوزش از همه
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، ASALI ، ghorbat ، vroom ، daria ، Hediyeh ، behrooz ramezani ، hoda2012 ، shkhmo
(2012-06-17 ساعت 23:26)mohajersara12 نوشته:  
(2012-06-17 ساعت 21:30)soranabrisham نوشته:  سلام دوستان
من مدرك ديپلمم رو گم كردم و ندارم. اما مدرك ليسانسم رو ترجمه كردم.
ايا مشكلي برام ايجاد مي شه؟

سلام دوباره
مي شه لطفا يك سرويس پستي خوب براي ارسال مدارك به انكارا معرفي كنيد؟
ايا مي تونم اسكن مدارك رو با ايميل بفرستم به سفارت؟

من با dhl پست كردم.هزينه =77000
. نه مشکلی نیست. فقط آخرین مدرک تحصیلی. لازم هم نیست به افسر بگی گم کردم. فقط اصل مدرک لیسانس رو با خودت حتما ببری. منم فقط مدرک لیسانس رو بردم نه چیز دیگه.
کیس :2012AS63xxx
تاریخ مصاحبه: 7june
تاریخ کلیر: july 16
تاریخ ورود به آمریکا:به امید خدا 2آذر ماه1391
افراد کیس: 3نفر (همسر و دختر1 ساله)

تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، mehdiii ، ghorbat ، shkhmo
سلام
بچه ها اگه كسي اواسط جولاي مصاحبه داره به من بگه لطفا كه اگر بشه با هم بريم من تنهامSmile
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، mehdiii ، ghorbat ، shkhmo
نه دوست عزیز حتما باید اصل ترجمه رو بفرستی. یک کپی هم ازش بگیر برای خودت نگه دار.
از دی اچ ال استفاده کن بد نیست. اگر به دفاتر دولتی که دی اج ال دارن بری با قیمت نصف برات می فرستن. غیردولتی 70 -80 هزار می گیرن ولی دولتی 37200 تومان. من از دفتر پست شهرک اکباتان فرستادم که وافعدر فاز یک سوپر شماره 6 شهرک است.موفق باشی
AS2012XXX
تاریخ رویت قبولی: JULY2011
ارسال فرمهای سری اول:JULY2011
سفارت: آنکارا
نامه دوم: 19MAY
مصاحبه: 21JUNE
دریافت برگه آبی - دریافت کلیرنس اول August
تاریخ دریافت ویزا: 7 سپتامبر
تاریخ ورود به آمریکا: 22 اکتبر
تشکر کنندگان: ASALI ، ghorbat ، mehdiii ، SH1A2R3 ، daria ، shkhmo
دوستان و همراهان آمریکایی التماس دعا Big Grin باشد که به اوباما بپیوندیم.... D:
Case Number: 45XXX
سفارت: کوالالامپور
مصاحبه: 19th june
دریافت ویزا: یک ضرب
___________________________
تجربه ی مصاحبه خودم در کوالالامپور-مالزی
تشکر کنندگان: frz61 ، mehdiii ، ghorbat ، کیانا ، SH1A2R3 ، shkhmo ، mojtaba_k
بالاخره تاریخ مصاحبه ما معلوم شد. افتادیم برای هفته اول آگوست. به قولی تا آخر سپتامبر حدود 2 ماه وقت داریم.
دوستان به نظرتون اگه اگه اگه check خوردیم، تا آخر سپتامبر چقدر شانس داریم که کلیر بشیم؟؟
ورود به آمریکا: Nov,2012
شانس نام مستعار خداست آنجا که نمی خواهد امضایش پای داده هایش باشد...
تشکر کنندگان: Orchin ، کیانا ، ghorbat ، daria ، SH1A2R3 ، shkhmo ، mehdiii ، mojtaba_k




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان