کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
چیز هایی که در هند شما را خواهند آزرد
در مورد امنیت جانی کسی چیزی نگفت؟ از نظر امنیت چجوریه؟ ممنون بابت جواب Smile
پاسخ
تشکر کنندگان:
راستش من فقط ۱ هفته هند بودم(شهر‌های دهلی‌،آگرا و جیپور).ولی‌ شما تصور کن کشوری با این مشخصات که یک ششم جمعیت دنیا رو تو خودش جا داده کشوری امن نیست.مشکلات زیادی داره.مثلا خیلی‌ باید مواظب کیفتون باشید.چون آدم گرسنه هر کاری ممکن بکنه.و مشکلاتی‌ این چنینی.چون هرکس از هر راهی‌ می‌خواد پول در بیاره.دیگه شما خودتون فکرشو بکن اصلا امن نیست.(البته اینها برداشته من تو اون یه هفته بود شاید دوستان نظر دیگه داشته باشن)
ارسال مدارک F2A (همسرم): 4Sep ,2013, رسید مدارک: 9Sep, 2013,  اپرو: 9Oct, 2013 , دریافت کیس نامبر (سفارت ابوظبی): 18Nov, 2013
پرداخت 22Nov, 2013: DS 261 $88  ,پرداخت 230$ :2013, Dec 11, ارسال مدارک: 2013, 19 Dec , تکمیل پرونده: 2014, 27 NVC) Jan). تاریخ مصاحبه 2015, Jun 3 , کلیر 1Sep, 2015Big Grin، تاریخ ویزا 2015, 9Sep
سفرنامه
لیست تمام مدارک ارسالی به USCIS , NVC ,و مدارک مدیکال و روز مصاحبه ویزای ازدواج Interview Questions+


پاسخ
تشکر کنندگان: online27H ، kandishmk ، ashool ، سمبل ، copol
سلام دوستان من چند روز دیگه عازم هندوستان هستم برا گردشگری میرم
منتها از عرایض دوستان در مورد کثیفی و نبود امنیت و بیماری کاملا دلسرد شدم با تور میرم حدود 9 روز اونجام دهلی و جیبور یه چنتا شهر دیگه ...
تجربه ی جهانگردی به غیر از دوبی و عربستان ندارم اگه واقعا اوضاع اینقدر وخیمه و ارزش نداره بگین تا کنسل کنم
با تشکر

پاسخ
تشکر کنندگان:
(2010-09-11 ساعت 15:59)MASOOMY نوشته:  سلام دوستان من چند روز دیگه عازم هندوستان هستم برا گردشگری میرم
منتها از عرایض دوستان در مورد کثیفی و نبود امنیت و بیماری کاملا دلسرد شدم با تور میرم حدود 9 روز اونجام دهلی و جیبور یه چنتا شهر دیگه ...
تجربه ی جهانگردی به غیر از دوبی و عربستان ندارم اگه واقعا اوضاع اینقدر وخیمه و ارزش نداره بگین تا کنسل کنم
با تشکر

سلام ,
نه اینطوری فکر نکنید ,..ارزش دیدن داره عمارت های زیبا و مکانهای تفریحی بسیار خوبی داره,بلاخره هر جا یک خوبی ها و بدی هایی داره,مثلا اگر به من بگن یک بار دیگه برو اونجا برا ادامه تحصیل نمی رم,یعنی پشت دستمو داغ میکنم Big GrinBig GrinBig Grin

و برای دیدن و سفر کردن میرم چون هند خیلی جا ها برا دیدن داره,که تورها نمی برن.
برید و از سفرتون لذت ببرید
شماره کیس : 2011AS000000xx
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2010 ,may19
کنسولگری: انکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:may 26,2010
تاریخ کارنت شدن کیس: Sep. 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010 ,September 4
تاریخ مصاحبه: october 04, 2010
تاریخ دریافت ویزا:october 04,2010
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، MASOOMY ، ashool ، copol
(2009-11-25 ساعت 00:24)rs232 نوشته:  میشه در مورد انواع ادویه های هندی کمی توضیح بدید؟

اصولا هر خوراكي كه به رنگ نارنجي و يا تو مايه هاي نارنجي ديديد، يعني آتيش، باروت، Fire، .... اين رو ميشه به عنوان يك اصل پذيرفت!

وقتي طرف يكي دو بار اون رو تجربه كرد دفعه هاي بعدي تندي غدا قبل از خوردن و به محض ديدن و نزديك شدن به اون اثرش رو ميذاره! و اين فكر كنم به خاطر اثر رواني اونه!!

حتي نمك شون هم تنده! بعضي وقت ها يه دونه هاي سياهي تو نمك ميبينيد كه بعدش آدم متوجه ميشه فلفل و يا يه نوعي ادويه هست!

وقتي با اين جماعت صحبت ميكنيد مدام سرشون رو به جاي بالا پايين بردن سرشون را با يك حركت نيمه دوراني و به چپ و راست تكون ميدن و جالبش اينجاست كه در هر دو صورت تاييد و يا عدم تاييد اين حركت رو با يك لبخند مليحي انجام ميدهند و شما نميتونيد تشخيص بدبد بالاخره با شما موافق هستن يا خير!!
و اين حركتشون يه كمي حالت ويروسي و واگير داره و پس مدتي كه در تماس باهاشون باشيد نا خود آگاه متوجه ميشيد كه شما هم به جاي بالا پايين به چپ و راست داريد حركت ميدهيد!
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، ashool ، رامین راد ، indmehdi ، free_free ، parisrose22 ، سمبل ، copol
کشورهندوستان با اینکه هم اکنون بزرگترین دموکراسی جهان است اما کماکان در این کشور نظام اقتصادی کهن فئودالی پابرجاست ، درهندوستان دموکراتیک نظام طبقاتی ( کاست ) کماکان یکی از تعیین کننده ترین مبناهای ارزش گذاری هر کسی محسوب میشود .
که پایین ترین آنها در این نظام طبقات اجتماعی مردم بی چیزی هستند که از ابتدایی ترین حق زندگی برخوردار نیستند و برای تامین خوراک خود میبایست جوندگان و موشها و دیگر حیوانات را که برای کشاورزی زمینداران جزو حیوانات موذی محسوب میشوند را شکار کرده و قوت لایمو تشان را از همین جا بدست بیاورند.
اما اینکه با همه این بدبختیها و مصیبتها و دردها و رنجها مردم هند با جمعیتی بالق بر یک میلیارد و چند صد میلیون نفر در سرزمین خشک و سوزان و زمینهای کم حاصل و بیحاصل بدون داشتن کمترین منابع زیرزمینی مهم مانند نفت و گاز با شادمانی زندگی میکنند خود میتواند بزرگترین دلیل برای ما باشد که به مردم هند احترام بگذریم چرا که این تعداد انسان با این همه محرومیت توانسته اند به یک کشور در حال توسعه تبدیل شوند و هماکنون بزرگترین بازار نرم افزار و متخصصین رشته های دانشگاهی جهان را بخود اختصاص داده و بدون کمترین مشکل برای همسایگان و دیگر کشورهای جهان راه بسوی پیشرفت و توسعه را بپیمایند .
پاسخ
تشکر کنندگان: sib 24 ، hvm ، ashool ، رامین راد ، free_free ، maryam_goli ، سمبل
(2009-11-23 ساعت 14:52)indmehdi نوشته:  
(2009-11-23 ساعت 14:31)parpar نوشته:  laili عزیز
من ترجیح میدم دیگه صحبت نکنم! اقای ناظم به من میگه شما دارید سیاه بازی میکنید!؟؟؟؟؟؟
خب پس چه لزومی داره که شما این فروم رو بنا کنید اقای صدرا ؟ شما نظراتتون رو بنویسید ما هم همش میخونیم و هی کف مرتب میزنیم!
تازه میریم یک وبلاگ یا شبیه همین فروم هم یک جا باز میکنیم و هی مینویسیم و کامنت رو میبندیم و نظرات دیگران رو ویرایش میکنیم! شبیه اون چیزی که الان توی مملکتمون هست! هیچ کسی هم نمیفهمه ؟ ....؟
(2009-11-23 ساعت 14:13)sadra_sepehr نوشته:  دوست عزيز من فكر مي كنم كه شما در حال سياه نمايي هستي و نمي دونم از اينكار چه سودي مي بري . همه جاي دنيا مسائل خوب و بد داره ولي اينكه مي فرمايين مقصر باشين يا نباشين بايد خسارت بديد رو من تا بحال از كسي نشنيدم و دوستانم كه اين مسائل براشون پيش اومده طبق قانون باهاشون رفتار شده و چيزي جز قانون اعمال نشده . پس بهتره سعي در سياه نمايي نكنيد

اوکی اقای صدرا این سیاه بازیه منه! ! همه چیز گردن اونهایی که بهشت رو با "رودخونه عسل و به قول شما گاه گداری همراه با اب گل" معرفی میکنن! و دوم گردن اونهایی که خودشون به شخصه با ویزای توریستی به این کشور نمیان و از دور سراب میبینند!
حالا من نامرد دوستان؟ حقیقتا شما از تبلیغ این کشور چه سودی میبرید؟

(2009-11-15 ساعت 16:16)poorya.poorhosini نوشته:  با همه احترامي كه واسه مردم دنيا قائلم نميدونم چرا اصلا هند و آداب و رسومشون رو دوست ندارم

با هم یک صداییم!


عزيز مثه اينکه شما عنوان اين تاپيکو درست نخوندين!!!
اينجا نوشته شده (يعني حداقل چيزي که من ميخونم):
چیز هایی که در هند شما را خواهند آزرد.
پس کسي نمي‌خواد تبليغ جايي رو بکنه. اتفاقاً ما از تجارب شما(چه تلخ و چه شيرين) با کمال ميل استقبال ميکنيم.
خيلي هم خوشحاليم که دوستي با تجربه 5 ساله زندگي در هند در بينمون هست و ميتونه کمکهاي زيادي بکنه. اما صحبت من و بقيه دوستان اينه که اين تجارب به ظاهر تلخ هم در فضايي آرام و با رعايت ادب عنوان بشه. من قصد جسارت ندارم. فقط شما رو به آرامش دعوت ميکنم.

دوستان عزیز اگر می خواهید هند را نقد کنید (نقد واقعی) انتخاب چنین تیتری ذاتا مخالف مفهوم نقد است. اما نه اگر بخواهیم فقط بکوبیم و برویم جلو این
تاپیک منفعتی ندارد جهت اطلاع عرض می کنم که بنده هم هند و هم اروپا را تجربه کرده ام و حتی از جهاتی هند را ترجیح می دهم اگر چه ایرانی ها مدهوش و حیران اروپا هستند و این ریشه فرهنگی دارد . هند کشوری است با فقر اما به سرعت در حال پیشرفت (رشد اقتصادی 8.5%)کشوری است به تعبیر شما کثیف اما هفتمین اقتصاد بزرگ دنیا در همین کشور بد بخت قوی ترین موسسات دانشگاهی با عنوان iitوجود دارندکه دارای بالاترین رنکینگ های بین المللی هستند و آرزوی خیلی ها راه یافتن به این مراکز است و البته همین کشور بد بخت در رتبه بندی شاخص های کیفیت زندگی در مجله نیوز ویک با اختلاف زیاد بالاتر از ایران و چین ایستاده و یکی از دلایل این رتبه امنیت
این کشور است که این یکی را خیلی از ایرانی های مقیم آنجا تا یید می کنند
و ... به هرحال اگر بخواهیم از فروم جهت اطلاع رسانی درست استفاده بکنیم
با ید نقد دو سویه داشته باشیم.
پاسخ
تشکر کنندگان: babak2010 ، Ali Sepehr ، رامین راد ، mohammad.maleki ، maryam_goli
سلام
من دانشجوی هند بودم و همونطور که توی آرشیو اینجا هست، فعال بودم ولی مشکل هایی پیش اومد که هیچ راهی برام بجز برگشتن باقی نمونده... برای همین تصمیم گرفتم یه سری اطلاعات کامل در مورد مشکل های هند (دهلی که من بودم) بنویسم تا دوستان بیشتری به گرفتاری من دچار نشند و عمرشون رو توی هند حروم نکنند... البته اینی که میگم در مورد دهلی هست و تا اونجا که اطلاع دارم شهر های دیگه هم همین وضع هست اما برخی شهر های دانشگاهی دیگه مثل پونا ممکنه خیلی کمتر این دردسر ها رو داشته باشند... توصیه میکنم اگر یه وقت فیلتون یاد هندوستان کرد اصلا دهلی نیاید و پونا و بنگلور برید (هرچند که اونجا خطر ترور بیشتره و اخیرا هم میبینم که ایرانی ها رو در اون شهر ها که ایرانی زیاد هستند اذیت بیشتر میکنند).. بریم سر تجربه های خودم:
کثیفی و گرمای اینجا بدترین مشکلی هست که یقه آدم رو میگیره... توی پست های قبلیم در مورد کثیفیش به اندازه کافی توضیح دادم اما این رو اضافه کنم که به خاطر همین کثیفی و گرما کلیه های من مشکل پیدا کرد و یکی از کلیه هام رو از دست دادم! با اینکه آدم تمیزی هستم و در مورد خونه ای که توش هستم هم به شدت وسواس به خرج میدادم (شاید باور نکنید اما هفته ای یکبار با محلول غلیظی که اتاق عمل رو استرلیزه می کنند، سر تا پای اتاقم رو میکروب کشی میکردم!) کولر گازی به خاطر پول وحشتناک برقش نداشتم اما هزار تا کلک و ترفند میزدم که خنک باشه، آب هم حتی از دستگاه آب تصفیه کن صاحبخونه نمیگرفتم و همیشه آب معدنی میخریدم! اما آخرش یه مدت بدجور مریض شدم و دو هفته افتادم گوشه بیمارستان! بماند که مثلا بهترین بیمارستان خصوصی این سمت شهر که بودم رفتم اما از کثیفیش یاد درمونگاه های جنوب تهران افتادم! بنا میومد دیوار که نم داده بود توی اتاق رو میکند و سیمان میاورد درست میکرد و رنگ میزد و خیلی همت میکردن یه جاری دستی میزدند که گرد و خاک ها جمع بشه! یا ملحفه رو دو روز یکبار عوض میکردند و ملحفه جدید رو نگاه میکردین مثل پارچه گردگیری کثیف بود! آمپول یا سرم اگه از دستشون میفتاد زمین بر میداشتند و خیلی عادی استفاده میکردند! برای همچین بیمارستانی (که تازه بین بقیه جاها واقعا تمیزتر بود) شبی 80 هزار تومن فقط پول تخت گرفتن (جدا از دارو ها و آزمایشها که واقعا قیمت نجومی داشت! واسه 20 تا دونه سرم و 4 تا دونه قرص و 2 تا آمپول از من 180 هزار تومن گرفتند!)
بیمه چیز به دردبخوری هست اما موقع پول گرفتن از بیمه واقعا آدم به غلط کردم میفته! 4 روز منو اضافه بیمارستان نگه داشتند و گفتند منتظر تائید کارت بیمه هستیم، بعد 4 روز هم گفتند جواب ندادن و باید خودت نقد بدی بعد بری اونجا پولش رو بگیری! با هزار بدبختی پول رو جور کردم و مرخص شدم، اما دو ماه و نیم، هر روز و روزی 4 ساعت دنبال کارها بیمه دویدم تا تونستم چکش رو بگیرم و تازه چک هم بهم نقد نداد بانک و باید میخوابوندم به حساب و بعد این کار یک هفته طول کشید تا پول اومد توی حساب! یکبار دیگه هم به خاطر قلب کارم به بیمارستان کشید اما اوندفعه زیاد جدی نبود و توی همون اورژانس مشکل حل شد و خرجش هم در حد 50 هزار تومن شد... اما اون سری که به خاطر کلیه بود اوضام خیلی داغون بود و جالبیش اینجاست رفتم بیمارستان میبینه دکتره قیافم داغونه داغونه و چه اوضاع و رنگ و روی خرابی دارم، اما بستری نکرد و یه شربت داده میگه برو بخور اشتهات باز میشه حالت خوب میشه! که دیگه فرداش همسایم منو برد و زورشون کرد بستری کنند، وقتی آزمایش خون گرفتن کراتین من 13.5 بود (نرمالش 0.5 تا 1.5 هست)! و بقیه چیزهاش هم خیلی بالا بود و دکتره به این نتیجه رسید که دو ساعت دیرتر میرفتم مرده بودم و ببینین چه احمق هایی هستند که بهم شربت اشتها آور داده بود (که اونم بعدا فهمیدم مولتی ویتامین بوده فقط!)
این مهمترین دلیلی بود که تصمیم گرفتم غید درس خوندن توی هند رو بزنم و جونم رو بردارم و برگردم ایران تا بدتر از اینها به سرم نیومده!

فرهنگ و شعورشون در حد گوساله هم نیست! خیلی آدم های کینه ای و احمقی هستند که فکر میکنند احمق بازیشون زرنگی هست! نمونش اینکه برای تافل ثبت نام کرده بودم و همه کارام رو کرده بودم که برم امریکا و فقط گیر نمره تافل بودم، 165 دلار هم پول امتحان رو دادم اما وقتی رفتم سر امتحان، 20 دقیقه وقام رو الکی و با بهونه گیری حروم کردند (در اصل می خواستند بهشون مثلا 1000 روپیه بدم بگم بذار برم امتحان!) بعد هم موقع امتحان که اینترنت بیس بود، یکبار وسط لیسنینگ اومد و پاشو انداخت به سیم هدفون و از گوشم کشید، دوبار هم اومد به بهونه پاسپورت وسط رایتینگ حواسم رو پرت کرد و حرف زد، آخرش اون امتحان باید میشدم 80 اما به خاطر عقده ای بودن این عوضی ها شدم 67 و نتونستم به موقع نمره قبولی واسه دانشگاه امریکایی بفرستم و نه تنها 165 دلار تافل به باد رفت، 150 دلار هم واسه پذیرش اون دانشگاه امریکایی+50 دلار هم هزینه پست به باد رفت!
اسم پست اومد! وقتی رفتم مدارکم رو بفرستم امریکا، 25 دلار شارژ کردند و منم خوش خیال گفتم خوب حداقل رفت! بعد از یه هفته میبینم پاکت مدارک رو اورده دم خونه بهم تحویل داده! میگم مگه من آدرس امریکا ننوشتم؟ مگه پول امریکا رو نگرفتید؟ مگه رسیدی که بهم دادین و یه نسخش هم روی پاکت منکنه کردید امریکا ننوشته؟ هیچی ما رو دو روز پست علاف کرد، آخرش هم مجبور شدم دوباره از اول پول بدم تا بفرستند! فقط دلم میخواد اداره پست رو ببینید! یه ساختمون نیمه کاری (فکر کنم از 20 سال پیش تا الان همینطوره) که یه کوه نامه و پاکت اون وسطش ریخته زیر دست و پای مردم و از این طرف بخ اون طرف شوت میشه! حالا بازم واسه من مدارک بود و پول یا چیز قیمتی نبود وگرنه باید قیدش رو میزدم! اینها که گفتم در مورد پست سفارشی ایندیا اکسپرس بود که مثلا برای رقابت با فدکس و دی اچ ال به وجود اومده!

هر کاری آدم میکنه باید رسید بگیره... پول میخواید بدید اول بقیه پول رو بگیرید بعدا پول بدید! وگرنه باید یه ساعت وایستید و جر و بحث و داد و بیداد، آخرش هم طرف رو تهدید کنید که پلیس خبر میکنید تا حریفشون بشید! توصیه اکید میکنم، هیچ چیز هندی بلد نیستید، اما عدد ها رو به هندی یاد بگیرید وگرنه بدجور سرتون کلاه میذارند... رسید هم که میگم بگیرید مثلا این نمونه رو ببینید... برای کارهای بیمه که رفته بودم بیمه مدارکم رو اصلش رو گرفتند و گفتند نامه میاد دم خونه... بعد دو هفته که دیدم نیومد رفتم و اونها میگن تو چیزی به ما ندادی! فکرشو کنید مدارک پزشکی هم که میدید به بیمه که دولتی هست باید رسید بگیرید وگرنه میزنند زیرش! شانس اوردم یه کپی ازشون داشتم و اون روز که فرم بیمه رو پر کرده بودم یه کپی ازش گرفته بودم و تونستم ثابت کنم بهشون دادم...

آهان یه نکته جالب دیگه در مورد اینکه آدم به خر اعتماد کنه اما به هندی نه! بعد از امتحان های ترم اولم، 4 ماه طول کشید تا نمره هاش اومد... من که خارجی بودم باید از دفتر امور خارجه دانشگاه نمره هامو میگرفتم (نه به صورت کارنامه یا آنلاین چون این چیز ها حداقل واسه دانشگاه یکه میرفتم معنی نداشت) نمره های منو گفت همه درس ها بجز آزمایشگاه ها و دو تا از درس های تدوریت، بقیه رو همه رو افتادی! معلماشون مثل عقده ای ها برگه صحیح میکردند منم گفتم خوب حتما شب قیلش با زن یا شوهرشون دعواشون شده و افتادم.... بعد که دانشگاه رو ول کردم و رفتم پذیرشم رو کنسل کنم، ریز نمره هامو گذفتم میبینم فقط یکی از درس ها رو افتادم، اون درس هم به این خاطر که خودم نرفتم امتحان بدم (ریاضی بود و روز قبلش فیزیک امتحان داشتم و روزی هم که ریاضی داشتم بعد از ظهرش ساختمان داده ها امتحان داشتم و فرداش هم فیزیک نور! کتاب ریاضی هم باید 670 صفحه میخوندم!)
اما دانشگاه! اسم دانشگاهم آی پی یو یا اسم دیگش جی جی اس آی پی یو بود و در کشمیری گیت قرار داره... اصلا اونجا نرید... اول که رفتم 60 نفر خارجی بودیم، وقتی که دیگه نرفتم 3 نفر مونده بودن که یکیشون افغانی بود و هندی رو مثل بلبل حرف میزد، دو تاشون هم نپالی بودند (تفاوت زبان نپالی با هندی در حد تفاوت فارسی شیرازی با تهرانی هست)... معلم ها اکثر وقت ها هندی درس میدادند و وقتی اعتراض میکردم بعد از اینکه کلی مسخرم میکردند بعد میگفت تو یه نفر هستی اما توی این کلاس 130 نفر دیگه هم هستند و اونها براشون سخت میشه! این استدلال معلم هایی بود که توی دانشگاهی درس میدادند که رنکینگ جهانیش 180 بود و ادعای بین المللی بودن میکردند! برگه صحیح کردن هاشون به جان مادرم این طور هست که میگم... تند تند ورق میزنند هر ورث رو یه خط میکشند بعد میبینند اگه نمودار و جدول و این چیزا داشته برگه و یه کیلو هم توضیح دادی نمره میدادند وگرنه اصلا نه می خوندند نه جواب آخر رو میدیدند! حتی ریاضی امتحان کلاسی به من داده بود 2 از 15! بعد که شکایت کردم یه برگه نشونم داده که 14 شده، هرچی نگاه کردم توی این برگه یه عدد پیدا نکردم! ریاضی رو تشریحی نوشته بود و اصلا نه یه فرمول یا یه راه حل توی این برگه نبود! مدرک کاردانی ایران هم پشم حساب نمیکنند اما از یه فوق لیسانسشون یه سوال کاربردی بپرسی نمیدونه و فقط حفظی بلده! یک هزارم درصد خلاقیت توی وجود اینها عمرا پیدا کنید (دقت کنید که چرا با اقتصاد دولتی نسبتا خوبشون فقیر هستند... چون یه ذره خلاقیت ندارند!)
اما یکی دوستان در مورد امنیت پرسیده بود...
امنیت ایران هزاران مرتبه بهتر از اینجاست... حتما یادتون هست که چند وقت پیش پونا بمب گذاری بود و 4 تا ایرانی مجروح شدند و متاسفانه 1 ایرانی هم کشته شد... این از طرف طالبان پاکستان بود و بعدش هم تهدید کرده بود هدف بعدیشون دانشکده های دانشگاه دهلی هست... به همین خاطر یک هفته جرات نکردم برم دانشگاه، بعد یک هفته هم توی دانشگاه پر پلیس بود و یه ماشین خنثی سازی بمب هم بیرون دانشگاه، شدیدا همه رو میگشتند و حتی به قوطی کبریت سیگارم هم گیر میدادند! درسته همه جا با دستگاه آدم رو میگردند و وسایل آدم رو وارسی میکنند، اما باز هم من یکی حداقل احساس امنیت ندارم... خیابون ها تیر های چراغ برق یا ندارند یا اگه داشند از هر 10 تاش یکی لامپش که نیمسوزه داره کار میکنه... واسه همین من جرات ندارم پام رو بعد از ساعت 8:30 از در خونه بذارم بیرون... ممکنه اتفاق خاصی نیفته، اما عقل حکم میکنه شما که خارجی هستید و توی کشوری هستید که 95 درصد مردمش فقیرند (65 درصد اونها واقعا در حد زیر خط فقر هستند) تا جایی که امکان داره جاهای خلوت و یا تاریک نرید و شب ها هم تا دیر وقت تنهایی بیرون نباشید... اگر واقعا لازم شد دیر به خونه بیاید، سعی کنید حتما یکی از دوستای هندی یا یه نفر که حداقل زبون اینها رو بفهمه و شهر هم بلد باشه با خوتون ببرید.
خرج زندگی کم هست اما هرچی آدم پول بده آش میخوره... هندی ها با 10 روپیه غذا میخورند و حنی جاهایی هم هست که میشه مجانی غذا خورد (مثلا معبد سیک ها که روزی دوبار به هر کس که اونجا باشه غذا میده) اما واقعا نه شکم سیر کن هست و نه تمیز... یه غذای تمیز (در حد قابل قبول تمیز) بخواید بخورید حداقل 250 روپیه (5 هزار تومن) خرج بر میداره... تا اینجاش هم بازم بگیم خوبه اما یه مشکل خیلی بدی هست که مجبورتون میکنه تا برای هر روپیه که خرج میکنید برنامه ریزی داشته باشید... اونم اینه که پول از ایران به دستتون رسیدن وافعا مکافات هست... از ایران و از طریق بانک که تقریبا نشدنی هست و خیلی هزینه بهش میخوره... از صرافی ها هم اگه آشنا داشته باشید به دستتون میرسه ولی با کلی زمان و هزینه اضافی... صرافی ها یا برای شخص پول نمی فرستند و فقط برای شرکت ها میفرستند و یا اگه واسه شخص بفرستند حدود 15 تا 35 درصد مبلغ رو برای انتقال وجه میگیرند و بعد از دو هفته تا یک و نیم ماه پول به دستتون میرسه... 4 تا راه بیشتر ندارید... اول اینکه کسی از ایران اگه داره میاد یا خودتون ایران میرند پول بیارید... دوم اینکه یه نفر هندی آشنا داشته باشید که ایران هم حساب داشته باشه (یعنی با ایران کار کنه مثل تاجر ها) و پول به حساب ایرانش بریزند و شما اینجا ازش بگیرید... راه سوم اینه که کسی رو دوبی داشته باشید و اون هم حساب اینترنتی داشته باشه، برای شما به حساب اون پول بریزند و اون هم اینترنتی واسه شما بفرسته (اینجوری تقریبا کارمزد و این چیز هاش صفر هست ولی 4 روز تا یه فته طول میکشه تا به حسابتون واریز بشه) و راه چهارمش هم اینکه یکی دیگه ایرانی رو بشناسید و اون از راهی پول راحت به دستش بیاد و براتون توی ایران به حساب اون پول بریزند و شما ازش بگیرید... بجز این راه ها واقعا هیچ راه راحت تر و کم هزینه تری نیست...
در مورد دانشگاه های دهلی هم سعی کنید یا دانشگاه همدرد بریند و با جواهر لعل نهرو... وگرنه بقیه دانشگاه هاش حتی اگه رتبه اول رنکینگ دنیا رو هم داشته باشند پدرتون در میاد... اذیت و آزاری که به آدم میرسونند و سنگ هایی که هر روز جلو پاتون میندازند اصلا براتون نه اعصاب میذاره نه وقت درس خوندن...
هرگز هند نمیتونید کار کنید که مقلا خرجتون در بیاد... من با مدرک برق قدرتم از ایران و سابقه کار نتونستم کار پیدا کنم... حتی کاری که توش تخصص دارم یعنی طراحی سایت و کارهای گرافیکی هم خیلی کم کار بود و کارهایی که پیدا میشدند حداکثر ماهی 10 هزار روپیه داشت و محلش یه جای دور بود و کارش هم تمام وقت... در صورتی که حدودا ماهی 5 هزار روپیه باید اجاره خونه بدید، خرج خودتون هم اگه مراعات کنید 5000 روپیه خواهد بود... پس کار کردن نه ارزشش رو داره نه دردی از دردهای آدم دوا میکنه... تازه اینم هست که خودشون بیکار زیاد دارند و از طرفی هم اگه با ویزا دانشجویی اومدید، عمرا بهتون کاری بدند
آدم و مخصوصا خارجی ها رو به معنای واقعی اذیت میکنند... سوال میپرسید اغلب با مسخره شدنتون همراه هست و یه جواب سر بالا... حالا چه دانشگاه باشه و از استاد بپرسید یا از یه مغازه دار آدرس بپرسید... همش دنبال سو استفاده هستند... مثلا به طرف میگم از کجا میشه واسه فلان جا ریکشا گرفت؟ دو قدم با آدم راه میاد میگه مقلا از اینجا، بعد شل بگیریند ازتون میخواد پول بگیره یا باهاتون بیاد و پول اضافی بگیره و با راننده تقسیم کنه... هر قیمتی هر جا هرکی بهتون گفت حتما چونه بزنید و بیشتر از یک سوم اون پولی که گفته رو ندید! مثلا تی شرت میخواید بخرید میگن 500 روپیه، مطمئن باشید قیمتش بیشتر 150 روپیه نیست و یه کم چونه بزنید و یا قهر کنید بریند اونورتز خودش دنبالتون میفته و 150 میده یا تاکسی (ریکشا) میگیرین اگه میگه 100 روپیه شما حتما طی کنید که بیشتر از 50 یا فوقش 60 تا نمیدین... اگر هم گفت با تاکسی متر، راه رو دقت کنید از مسیز درست و کوتاه بره وگرنه میبرن دور تا دور شهر میگردونند تا تاکسی متر بیشتر بندازه (انقدر هم عقل و فهم ندارند که وقتی راه بیشتر میره، بنزین و گاز هم بیشتر میسوزونند و همون اندازه سود میکنند که مسیر کوتاه رو برن... بنزین و گاز واقعا گرونه (مخصوصا از وقتی که ایران جدیدا تحریم شده)... بنزین از 44 روپیه یه شبه شد 65 روپیه و تا 3 یا 4 روز همه جا تعطیل بود و اتوریکشا (موتور سه چرخ ها که تاکسی هستند) اصلا پیدا نمیشد و تک و توک هم اگه بودند، مسیر 40 روپیه ای رو 150 روپیه میگرفتند!

کلام آخر اینکه...
اگر پول دارید بریند اروپا یا امریکا و یا تا حدودی مالزی، حتما این کار رو بکنید... آسیا و مخصوصا هند و به خصوص دهلی واقعا عمر و پولتون رو حروم کردید... اصلا فکر اینو نکنید که بریم هند و بعد از هند راحت تر میشه رفت امریکا یا جای دیگه... از همون ایران خیلی راحت تر میشه این کار رو کرد و بیشتر دانشگاه های امریکا حتی مدرک کاردانی دانشگاه آزاد ایران رو قبول دارند... برای کارهای سفارتیش هم راحت میتونید بدون ویزا برین ترکیه یا با هزینه خیلی کمتری برین دوبی و کارهاتون رو تموم کنید... اما هند این خبر ها نیست... اولا امریکا از هند اصلا مهاجر نمیگیره و واسه همین سفارتشون ممکنه خوب برخورد نکنند (هرچند هندی نیستید)... برای رفتن سفارت هم هر بار یا باید از 6 صبح برید اونجا یا اینکه وقت بگیرین واسه چند روز بعدش... پس چه کاریه؟ آدم خیلی راحت بره ترکیه یا دوبی سنگین تره... مدرک هند هم بهتون اطمینان میدم هیچ فرقی با حتی دانشگاه آزاد ایران نداره... خودم با یه مدرک کاردانی از یکی دانشگاه های آزاد دور افتاده ایران راحت تونستم توی دانشگاه تگزاس پذیرش بگیرم (البته نمره تافلم کم شد و پذیرشم رو فعلا رزرو نگه داشتند تا سال دیگه اگه تافل نمره بالا بیارم میتونم برم... یعنی حتی یکسال هم رزرو نگه داشتند... ممکنه بعضی دانشگاه های تاپ امریکا دانشگاهی که قبلا بودید براشون مهم باشه، اما 99 درصد کسایی که میخوان برن امریکا، اونقدر مخ نیستند که بخوان برن دانشگاه تاپ امریکا... همه به خاطر یه مدرک میرن و امید به موندن... مدرک رو میشه گرفت از همون ایران و بعد برای مراحل بالاتر اقدام کرد، برای زندگی کردن هم از همون ایران بریند بهتره چون حداقل مثل من یکی از کلیه هاتون رو به خاطر هند از دست نمیدید
اگر می خواهی ملتی رو مطیع کنی، عقل رو از آنها بگیر و گرسنه نگهشان دار
حضرت چرچیل در وصف هند! [عکس: http://forum.p30pedia.com/images/smilies..._Sheep.gif]
پاسخ
(2010-09-26 ساعت 19:55)ashool نوشته:  سلام
من دانشجوی هند بودم و همونطور که توی آرشیو اینجا هست، فعال بودم ولی مشکل هایی پیش اومد که هیچ راهی برام بجز برگشتن باقی نمونده... برای همین تصمیم گرفتم یه سری اطلاعات کامل در مورد مشکل های هند (دهلی که من بودم) بنویسم تا دوستان بیشتری به گرفتاری من دچار نشند و عمرشون رو توی هند حروم نکنند... البته اینی که میگم در مورد دهلی هست و تا اونجا که اطلاع دارم شهر های دیگه هم همین وضع هست اما برخی شهر های دانشگاهی دیگه مثل پونا ممکنه خیلی کمتر این دردسر ها رو داشته باشند... توصیه میکنم اگر یه وقت فیلتون یاد هندوستان کرد اصلا دهلی نیاید و پونا و بنگلور برید (هرچند که اونجا خطر ترور بیشتره و اخیرا هم میبینم که ایرانی ها رو در اون شهر ها که ایرانی زیاد هستند اذیت بیشتر میکنند).. بریم سر تجربه های خودم:
کثیفی و گرمای اینجا بدترین مشکلی هست که یقه آدم رو میگیره... توی پست های قبلیم در مورد کثیفیش به اندازه کافی توضیح دادم اما این رو اضافه کنم که به خاطر همین کثیفی و گرما کلیه های من مشکل پیدا کرد و یکی از کلیه هام رو از دست دادم! با اینکه آدم تمیزی هستم و در مورد خونه ای که توش هستم هم به شدت وسواس به خرج میدادم (شاید باور نکنید اما هفته ای یکبار با محلول غلیظی که اتاق عمل رو استرلیزه می کنند، سر تا پای اتاقم رو میکروب کشی میکردم!) کولر گازی به خاطر پول وحشتناک برقش نداشتم اما هزار تا کلک و ترفند میزدم که خنک باشه، آب هم حتی از دستگاه آب تصفیه کن صاحبخونه نمیگرفتم و همیشه آب معدنی میخریدم! اما آخرش یه مدت بدجور مریض شدم و دو هفته افتادم گوشه بیمارستان! بماند که مثلا بهترین بیمارستان خصوصی این سمت شهر که بودم رفتم اما از کثیفیش یاد درمونگاه های جنوب تهران افتادم! بنا میومد دیوار که نم داده بود توی اتاق رو میکند و سیمان میاورد درست میکرد و رنگ میزد و خیلی همت میکردن یه جاری دستی میزدند که گرد و خاک ها جمع بشه! یا ملحفه رو دو روز یکبار عوض میکردند و ملحفه جدید رو نگاه میکردین مثل پارچه گردگیری کثیف بود! آمپول یا سرم اگه از دستشون میفتاد زمین بر میداشتند و خیلی عادی استفاده میکردند! برای همچین بیمارستانی (که تازه بین بقیه جاها واقعا تمیزتر بود) شبی 80 هزار تومن فقط پول تخت گرفتن (جدا از دارو ها و آزمایشها که واقعا قیمت نجومی داشت! واسه 20 تا دونه سرم و 4 تا دونه قرص و 2 تا آمپول از من 180 هزار تومن گرفتند!)
بیمه چیز به دردبخوری هست اما موقع پول گرفتن از بیمه واقعا آدم به غلط کردم میفته! 4 روز منو اضافه بیمارستان نگه داشتند و گفتند منتظر تائید کارت بیمه هستیم، بعد 4 روز هم گفتند جواب ندادن و باید خودت نقد بدی بعد بری اونجا پولش رو بگیری! با هزار بدبختی پول رو جور کردم و مرخص شدم، اما دو ماه و نیم، هر روز و روزی 4 ساعت دنبال کارها بیمه دویدم تا تونستم چکش رو بگیرم و تازه چک هم بهم نقد نداد بانک و باید میخوابوندم به حساب و بعد این کار یک هفته طول کشید تا پول اومد توی حساب! یکبار دیگه هم به خاطر قلب کارم به بیمارستان کشید اما اوندفعه زیاد جدی نبود و توی همون اورژانس مشکل حل شد و خرجش هم در حد 50 هزار تومن شد... اما اون سری که به خاطر کلیه بود اوضام خیلی داغون بود و جالبیش اینجاست رفتم بیمارستان میبینه دکتره قیافم داغونه داغونه و چه اوضاع و رنگ و روی خرابی دارم، اما بستری نکرد و یه شربت داده میگه برو بخور اشتهات باز میشه حالت خوب میشه! که دیگه فرداش همسایم منو برد و زورشون کرد بستری کنند، وقتی آزمایش خون گرفتن کراتین من 13.5 بود (نرمالش 0.5 تا 1.5 هست)! و بقیه چیزهاش هم خیلی بالا بود و دکتره به این نتیجه رسید که دو ساعت دیرتر میرفتم مرده بودم و ببینین چه احمق هایی هستند که بهم شربت اشتها آور داده بود (که اونم بعدا فهمیدم مولتی ویتامین بوده فقط!)
این مهمترین دلیلی بود که تصمیم گرفتم غید درس خوندن توی هند رو بزنم و جونم رو بردارم و برگردم ایران تا بدتر از اینها به سرم نیومده!

فرهنگ و شعورشون در حد گوساله هم نیست! خیلی آدم های کینه ای و احمقی هستند که فکر میکنند احمق بازیشون زرنگی هست! نمونش اینکه برای تافل ثبت نام کرده بودم و همه کارام رو کرده بودم که برم امریکا و فقط گیر نمره تافل بودم، 165 دلار هم پول امتحان رو دادم اما وقتی رفتم سر امتحان، 20 دقیقه وقام رو الکی و با بهونه گیری حروم کردند (در اصل می خواستند بهشون مثلا 1000 روپیه بدم بگم بذار برم امتحان!) بعد هم موقع امتحان که اینترنت بیس بود، یکبار وسط لیسنینگ اومد و پاشو انداخت به سیم هدفون و از گوشم کشید، دوبار هم اومد به بهونه پاسپورت وسط رایتینگ حواسم رو پرت کرد و حرف زد، آخرش اون امتحان باید میشدم 80 اما به خاطر عقده ای بودن این عوضی ها شدم 67 و نتونستم به موقع نمره قبولی واسه دانشگاه امریکایی بفرستم و نه تنها 165 دلار تافل به باد رفت، 150 دلار هم واسه پذیرش اون دانشگاه امریکایی+50 دلار هم هزینه پست به باد رفت!
اسم پست اومد! وقتی رفتم مدارکم رو بفرستم امریکا، 25 دلار شارژ کردند و منم خوش خیال گفتم خوب حداقل رفت! بعد از یه هفته میبینم پاکت مدارک رو اورده دم خونه بهم تحویل داده! میگم مگه من آدرس امریکا ننوشتم؟ مگه پول امریکا رو نگرفتید؟ مگه رسیدی که بهم دادین و یه نسخش هم روی پاکت منکنه کردید امریکا ننوشته؟ هیچی ما رو دو روز پست علاف کرد، آخرش هم مجبور شدم دوباره از اول پول بدم تا بفرستند! فقط دلم میخواد اداره پست رو ببینید! یه ساختمون نیمه کاری (فکر کنم از 20 سال پیش تا الان همینطوره) که یه کوه نامه و پاکت اون وسطش ریخته زیر دست و پای مردم و از این طرف بخ اون طرف شوت میشه! حالا بازم واسه من مدارک بود و پول یا چیز قیمتی نبود وگرنه باید قیدش رو میزدم! اینها که گفتم در مورد پست سفارشی ایندیا اکسپرس بود که مثلا برای رقابت با فدکس و دی اچ ال به وجود اومده!

هر کاری آدم میکنه باید رسید بگیره... پول میخواید بدید اول بقیه پول رو بگیرید بعدا پول بدید! وگرنه باید یه ساعت وایستید و جر و بحث و داد و بیداد، آخرش هم طرف رو تهدید کنید که پلیس خبر میکنید تا حریفشون بشید! توصیه اکید میکنم، هیچ چیز هندی بلد نیستید، اما عدد ها رو به هندی یاد بگیرید وگرنه بدجور سرتون کلاه میذارند... رسید هم که میگم بگیرید مثلا این نمونه رو ببینید... برای کارهای بیمه که رفته بودم بیمه مدارکم رو اصلش رو گرفتند و گفتند نامه میاد دم خونه... بعد دو هفته که دیدم نیومد رفتم و اونها میگن تو چیزی به ما ندادی! فکرشو کنید مدارک پزشکی هم که میدید به بیمه که دولتی هست باید رسید بگیرید وگرنه میزنند زیرش! شانس اوردم یه کپی ازشون داشتم و اون روز که فرم بیمه رو پر کرده بودم یه کپی ازش گرفته بودم و تونستم ثابت کنم بهشون دادم...

آهان یه نکته جالب دیگه در مورد اینکه آدم به خر اعتماد کنه اما به هندی نه! بعد از امتحان های ترم اولم، 4 ماه طول کشید تا نمره هاش اومد... من که خارجی بودم باید از دفتر امور خارجه دانشگاه نمره هامو میگرفتم (نه به صورت کارنامه یا آنلاین چون این چیز ها حداقل واسه دانشگاه یکه میرفتم معنی نداشت) نمره های منو گفت همه درس ها بجز آزمایشگاه ها و دو تا از درس های تدوریت، بقیه رو همه رو افتادی! معلماشون مثل عقده ای ها برگه صحیح میکردند منم گفتم خوب حتما شب قیلش با زن یا شوهرشون دعواشون شده و افتادم.... بعد که دانشگاه رو ول کردم و رفتم پذیرشم رو کنسل کنم، ریز نمره هامو گذفتم میبینم فقط یکی از درس ها رو افتادم، اون درس هم به این خاطر که خودم نرفتم امتحان بدم (ریاضی بود و روز قبلش فیزیک امتحان داشتم و روزی هم که ریاضی داشتم بعد از ظهرش ساختمان داده ها امتحان داشتم و فرداش هم فیزیک نور! کتاب ریاضی هم باید 670 صفحه میخوندم!)
اما دانشگاه! اسم دانشگاهم آی پی یو یا اسم دیگش جی جی اس آی پی یو بود و در کشمیری گیت قرار داره... اصلا اونجا نرید... اول که رفتم 60 نفر خارجی بودیم، وقتی که دیگه نرفتم 3 نفر مونده بودن که یکیشون افغانی بود و هندی رو مثل بلبل حرف میزد، دو تاشون هم نپالی بودند (تفاوت زبان نپالی با هندی در حد تفاوت فارسی شیرازی با تهرانی هست)... معلم ها اکثر وقت ها هندی درس میدادند و وقتی اعتراض میکردم بعد از اینکه کلی مسخرم میکردند بعد میگفت تو یه نفر هستی اما توی این کلاس 130 نفر دیگه هم هستند و اونها براشون سخت میشه! این استدلال معلم هایی بود که توی دانشگاهی درس میدادند که رنکینگ جهانیش 180 بود و ادعای بین المللی بودن میکردند! برگه صحیح کردن هاشون به جان مادرم این طور هست که میگم... تند تند ورق میزنند هر ورث رو یه خط میکشند بعد میبینند اگه نمودار و جدول و این چیزا داشته برگه و یه کیلو هم توضیح دادی نمره میدادند وگرنه اصلا نه می خوندند نه جواب آخر رو میدیدند! حتی ریاضی امتحان کلاسی به من داده بود 2 از 15! بعد که شکایت کردم یه برگه نشونم داده که 14 شده، هرچی نگاه کردم توی این برگه یه عدد پیدا نکردم! ریاضی رو تشریحی نوشته بود و اصلا نه یه فرمول یا یه راه حل توی این برگه نبود! مدرک کاردانی ایران هم پشم حساب نمیکنند اما از یه فوق لیسانسشون یه سوال کاربردی بپرسی نمیدونه و فقط حفظی بلده! یک هزارم درصد خلاقیت توی وجود اینها عمرا پیدا کنید (دقت کنید که چرا با اقتصاد دولتی نسبتا خوبشون فقیر هستند... چون یه ذره خلاقیت ندارند!)
اما یکی دوستان در مورد امنیت پرسیده بود...
امنیت ایران هزاران مرتبه بهتر از اینجاست... حتما یادتون هست که چند وقت پیش پونا بمب گذاری بود و 4 تا ایرانی مجروح شدند و متاسفانه 1 ایرانی هم کشته شد... این از طرف طالبان پاکستان بود و بعدش هم تهدید کرده بود هدف بعدیشون دانشکده های دانشگاه دهلی هست... به همین خاطر یک هفته جرات نکردم برم دانشگاه، بعد یک هفته هم توی دانشگاه پر پلیس بود و یه ماشین خنثی سازی بمب هم بیرون دانشگاه، شدیدا همه رو میگشتند و حتی به قوطی کبریت سیگارم هم گیر میدادند! درسته همه جا با دستگاه آدم رو میگردند و وسایل آدم رو وارسی میکنند، اما باز هم من یکی حداقل احساس امنیت ندارم... خیابون ها تیر های چراغ برق یا ندارند یا اگه داشند از هر 10 تاش یکی لامپش که نیمسوزه داره کار میکنه... واسه همین من جرات ندارم پام رو بعد از ساعت 8:30 از در خونه بذارم بیرون... ممکنه اتفاق خاصی نیفته، اما عقل حکم میکنه شما که خارجی هستید و توی کشوری هستید که 95 درصد مردمش فقیرند (65 درصد اونها واقعا در حد زیر خط فقر هستند) تا جایی که امکان داره جاهای خلوت و یا تاریک نرید و شب ها هم تا دیر وقت تنهایی بیرون نباشید... اگر واقعا لازم شد دیر به خونه بیاید، سعی کنید حتما یکی از دوستای هندی یا یه نفر که حداقل زبون اینها رو بفهمه و شهر هم بلد باشه با خوتون ببرید.
خرج زندگی کم هست اما هرچی آدم پول بده آش میخوره... هندی ها با 10 روپیه غذا میخورند و حنی جاهایی هم هست که میشه مجانی غذا خورد (مثلا معبد سیک ها که روزی دوبار به هر کس که اونجا باشه غذا میده) اما واقعا نه شکم سیر کن هست و نه تمیز... یه غذای تمیز (در حد قابل قبول تمیز) بخواید بخورید حداقل 250 روپیه (5 هزار تومن) خرج بر میداره... تا اینجاش هم بازم بگیم خوبه اما یه مشکل خیلی بدی هست که مجبورتون میکنه تا برای هر روپیه که خرج میکنید برنامه ریزی داشته باشید... اونم اینه که پول از ایران به دستتون رسیدن وافعا مکافات هست... از ایران و از طریق بانک که تقریبا نشدنی هست و خیلی هزینه بهش میخوره... از صرافی ها هم اگه آشنا داشته باشید به دستتون میرسه ولی با کلی زمان و هزینه اضافی... صرافی ها یا برای شخص پول نمی فرستند و فقط برای شرکت ها میفرستند و یا اگه واسه شخص بفرستند حدود 15 تا 35 درصد مبلغ رو برای انتقال وجه میگیرند و بعد از دو هفته تا یک و نیم ماه پول به دستتون میرسه... 4 تا راه بیشتر ندارید... اول اینکه کسی از ایران اگه داره میاد یا خودتون ایران میرند پول بیارید... دوم اینکه یه نفر هندی آشنا داشته باشید که ایران هم حساب داشته باشه (یعنی با ایران کار کنه مثل تاجر ها) و پول به حساب ایرانش بریزند و شما اینجا ازش بگیرید... راه سوم اینه که کسی رو دوبی داشته باشید و اون هم حساب اینترنتی داشته باشه، برای شما به حساب اون پول بریزند و اون هم اینترنتی واسه شما بفرسته (اینجوری تقریبا کارمزد و این چیز هاش صفر هست ولی 4 روز تا یه فته طول میکشه تا به حسابتون واریز بشه) و راه چهارمش هم اینکه یکی دیگه ایرانی رو بشناسید و اون از راهی پول راحت به دستش بیاد و براتون توی ایران به حساب اون پول بریزند و شما ازش بگیرید... بجز این راه ها واقعا هیچ راه راحت تر و کم هزینه تری نیست...
در مورد دانشگاه های دهلی هم سعی کنید یا دانشگاه همدرد بریند و با جواهر لعل نهرو... وگرنه بقیه دانشگاه هاش حتی اگه رتبه اول رنکینگ دنیا رو هم داشته باشند پدرتون در میاد... اذیت و آزاری که به آدم میرسونند و سنگ هایی که هر روز جلو پاتون میندازند اصلا براتون نه اعصاب میذاره نه وقت درس خوندن...
هرگز هند نمیتونید کار کنید که مقلا خرجتون در بیاد... من با مدرک برق قدرتم از ایران و سابقه کار نتونستم کار پیدا کنم... حتی کاری که توش تخصص دارم یعنی طراحی سایت و کارهای گرافیکی هم خیلی کم کار بود و کارهایی که پیدا میشدند حداکثر ماهی 10 هزار روپیه داشت و محلش یه جای دور بود و کارش هم تمام وقت... در صورتی که حدودا ماهی 5 هزار روپیه باید اجاره خونه بدید، خرج خودتون هم اگه مراعات کنید 5000 روپیه خواهد بود... پس کار کردن نه ارزشش رو داره نه دردی از دردهای آدم دوا میکنه... تازه اینم هست که خودشون بیکار زیاد دارند و از طرفی هم اگه با ویزا دانشجویی اومدید، عمرا بهتون کاری بدند
آدم و مخصوصا خارجی ها رو به معنای واقعی اذیت میکنند... سوال میپرسید اغلب با مسخره شدنتون همراه هست و یه جواب سر بالا... حالا چه دانشگاه باشه و از استاد بپرسید یا از یه مغازه دار آدرس بپرسید... همش دنبال سو استفاده هستند... مثلا به طرف میگم از کجا میشه واسه فلان جا ریکشا گرفت؟ دو قدم با آدم راه میاد میگه مقلا از اینجا، بعد شل بگیریند ازتون میخواد پول بگیره یا باهاتون بیاد و پول اضافی بگیره و با راننده تقسیم کنه... هر قیمتی هر جا هرکی بهتون گفت حتما چونه بزنید و بیشتر از یک سوم اون پولی که گفته رو ندید! مثلا تی شرت میخواید بخرید میگن 500 روپیه، مطمئن باشید قیمتش بیشتر 150 روپیه نیست و یه کم چونه بزنید و یا قهر کنید بریند اونورتز خودش دنبالتون میفته و 150 میده یا تاکسی (ریکشا) میگیرین اگه میگه 100 روپیه شما حتما طی کنید که بیشتر از 50 یا فوقش 60 تا نمیدین... اگر هم گفت با تاکسی متر، راه رو دقت کنید از مسیز درست و کوتاه بره وگرنه میبرن دور تا دور شهر میگردونند تا تاکسی متر بیشتر بندازه (انقدر هم عقل و فهم ندارند که وقتی راه بیشتر میره، بنزین و گاز هم بیشتر میسوزونند و همون اندازه سود میکنند که مسیر کوتاه رو برن... بنزین و گاز واقعا گرونه (مخصوصا از وقتی که ایران جدیدا تحریم شده)... بنزین از 44 روپیه یه شبه شد 65 روپیه و تا 3 یا 4 روز همه جا تعطیل بود و اتوریکشا (موتور سه چرخ ها که تاکسی هستند) اصلا پیدا نمیشد و تک و توک هم اگه بودند، مسیر 40 روپیه ای رو 150 روپیه میگرفتند!

کلام آخر اینکه...
اگر پول دارید بریند اروپا یا امریکا و یا تا حدودی مالزی، حتما این کار رو بکنید... آسیا و مخصوصا هند و به خصوص دهلی واقعا عمر و پولتون رو حروم کردید... اصلا فکر اینو نکنید که بریم هند و بعد از هند راحت تر میشه رفت امریکا یا جای دیگه... از همون ایران خیلی راحت تر میشه این کار رو کرد و بیشتر دانشگاه های امریکا حتی مدرک کاردانی دانشگاه آزاد ایران رو قبول دارند... برای کارهای سفارتیش هم راحت میتونید بدون ویزا برین ترکیه یا با هزینه خیلی کمتری برین دوبی و کارهاتون رو تموم کنید... اما هند این خبر ها نیست... اولا امریکا از هند اصلا مهاجر نمیگیره و واسه همین سفارتشون ممکنه خوب برخورد نکنند (هرچند هندی نیستید)... برای رفتن سفارت هم هر بار یا باید از 6 صبح برید اونجا یا اینکه وقت بگیرین واسه چند روز بعدش... پس چه کاریه؟ آدم خیلی راحت بره ترکیه یا دوبی سنگین تره... مدرک هند هم بهتون اطمینان میدم هیچ فرقی با حتی دانشگاه آزاد ایران نداره... خودم با یه مدرک کاردانی از یکی دانشگاه های آزاد دور افتاده ایران راحت تونستم توی دانشگاه تگزاس پذیرش بگیرم (البته نمره تافلم کم شد و پذیرشم رو فعلا رزرو نگه داشتند تا سال دیگه اگه تافل نمره بالا بیارم میتونم برم... یعنی حتی یکسال هم رزرو نگه داشتند... ممکنه بعضی دانشگاه های تاپ امریکا دانشگاهی که قبلا بودید براشون مهم باشه، اما 99 درصد کسایی که میخوان برن امریکا، اونقدر مخ نیستند که بخوان برن دانشگاه تاپ امریکا... همه به خاطر یه مدرک میرن و امید به موندن... مدرک رو میشه گرفت از همون ایران و بعد برای مراحل بالاتر اقدام کرد، برای زندگی کردن هم از همون ایران بریند بهتره چون حداقل مثل من یکی از کلیه هاتون رو به خاطر هند از دست نمیدید



سلام
بلای هایی که سر شما اومده بیشتر ه ,من فکر کردم فقط سر من اومده ,واقعا در کتون می کنم ,منم ایران رو برای درس خوندن میزارم رو سرم و همون طور که گفتید برای ادامه تحصیل نرن اونجا ,همون طور که تو پست قبلیم گفتم پشت دستم رو داغ کردم.
حساب کنید من برای گرفتن سو پیشنه دق کردم تا گرفتمش از این ویدانا سودا...
منم یک مدت مریض شده بودم که نمی تونستم را ه برم اینا هم هی تشخیص اشتباه میدادن,یک بلایی سر نمر هام اوردم که به هرکی بگم باورش نمیشه,برای همین ترجیح دادم سکوت کنم و مجبور شدم برم دوباره امتحان بدم ...تا مدرک رو بگیرم...

از کثیفی شم منم هر روز خونم از بالا تا پایینش رو با Detolمی شستم...



براتون ارزوی موفقیت میکنم ,و اون تجربه های بد رو به امید اینده بهتر فراموش کنید هر چند که گفتنش آسونه ولی عمل کردن بهش سخت میشه...

من خودم سعی می کنم شما هم دوست من سعی کنید....



شماره کیس : 2011AS000000xx
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2010 ,may19
کنسولگری: انکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:may 26,2010
تاریخ کارنت شدن کیس: Sep. 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010 ,September 4
تاریخ مصاحبه: october 04, 2010
تاریخ دریافت ویزا:october 04,2010
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، ashool ، xbox ، viking ، سمبل ، مير منصور
ممنون مریم خانوم... دوباره وقت کنم موردهای دیگه رو که اتفاقا الان شدیدا گرفتارشم و نمی تونم تا حل بشه بیام ایران رو اینجا می نویسم
اگر می خواهی ملتی رو مطیع کنی، عقل رو از آنها بگیر و گرسنه نگهشان دار
حضرت چرچیل در وصف هند! [عکس: http://forum.p30pedia.com/images/smilies..._Sheep.gif]
پاسخ
تشکر کنندگان: maryam_goli
امروز می خوام یکی دیگه از نامردی های هندی ها که واقعا آدم رو اذیت میکنه رو بگم... باز هم تاکید میکنم این ها تجربه من در دهلی هست و شاید در پونا یا شهر های دیگه نباشه یا با شدت بیشتری باشه!
روزی که من اومدم روی ویزام نوشته بود تا 14 روز باید ثبتش کنم... منم مثل بچه آدم روز 5 ام رفتم و ثبت کردم... اما نکته جالب اینجاست که یه کشور یک میلیارد نفری، یک شهر (که مثلا پایتخت هم هست) با جمعیت 25 میلیون نفری که ادعای توریست و مهاجر پذیریشون میشه، فقط یک اداره برای ثبتش هست که از هر نقطه شهر بخوای بری کلی هزینه بر میداره چون جایی هست که نه اداره نه مترو نه اتوبوس و نه هیچ جایی داشته باشه که راحت بری و بیای... توی این اداره هم فقط یک نفر نشسته و مدارک رو تحویل میگیره! حالا خودتون تصور کنید چه جمعیتی چقدر از وقتشون حروم میشه! صبح ساعت 9 اگر آدم اونجا باشه (9 ساعت شروع به کارشون هست) ساعت 1:30 نوبت بهتون میرسه... اون آقایی هم که اونجاست و مثلا با خارجی سر و کله باید بزنه، انگلیسی میفهمه، اما هندی جواب میده! بعد از اینکه فهموندی بهش هندی بلد نیستی، خیلی خلاصه و بی حوصبه جواب میده... زیاد دردسرتون ندم با هزار تا بدبختی این رو ثلت کردیم و یه دفترچه دادند که مثلا اقامت موقت داریم و این دفترچه رو همش رو با دست خط خودتون پر مردین و خبری از پرینت و این چیز ها نیست و فقط یه مهر با یه تاریخ توش میزنند و از هر کی با نگاه کردن به قیافش پول میگیرند! از من 3500 روپیه (70 هزار تومن) گرفتند، از امریکایی 5000 روپیه، از چینی 1500 روپیه و جالبیش به اینه اصلا ربطی به ملیت هم نداره چون از یکی دوستای ایرانیم 2500 روپیه گرفتند! ازشون پرسیدم ویزا تموم شد چی کار باید بکنم؟ گفت دفترچخ داری و لازم نیست تمدید کنی... فقط خواستی بری این دفترچه رو تحویل بده! بازم اعتماد نکردم و چند روز بعدش دوست پدرم (لعنت بر ذات و روحش باد که به امید اون اومدم هند و بدبختم کرد) با اصرار من قرار شد زنگ بزنه بهشون و بپرسه... تلفن رو برداشت و شماره گرفت و یه کم هندی حرف زد و بعدش هم همون حرف رو تکرار کرد (بعدا فهمیدم اصلا زنگ نزده!!! این اخلاقشونه که توی وجودشون هست که آدم های قد و یه دندده و دروغگویی هستند و نخوان کاری رو کنند، دروغی یه جوابی به آدم میدند!) گذشت و گذشت تا الان که می خوام برگردم... بلیط گرفتم و رفتم دفترچه رو پس بدم، یهو گیر دادن تو ویزات 10 ماه هست تموم شده! حالا هر چی میگم بابا خودتون گفتین تمدید نمی خواد، با داد و بیداد سرم میگن نه یعنی دارم بهت دروغ میگم؟ اداره پلیس هم هست و نمیشه آدم مثل خودشون باهاشون حرف بزنه... گفتم باشه و حالا باید چیکار کنم؟ کلی مدارک از اینور و اونور گفتند و یه روزه همه رو آماده کردم و بردم، گفت تا 10 روز دیگه میان برای تائید آدرس خونت! (اینو اصلا نمیتونم درک کنم کسی که میخواد از یه جا بره و قرارداد اجاره رو فسخ کرده دیگه چه نیازی به تائید آدرس داره؟!) ما نشستیم تا این 10 روز بشه و بیاد... هر چی هم ساعت پرسیدم که کی میاد نگفتن و مجبور شدم همیشه توی خونه باشم و خرید هام رو 9 شب به بعد انجام بدم... بگذریم... این 10 روز گذشت، یه هفته دیگه هم گذشت و دیدم نیومد بعد که رفتم میگه آره مامورش دیروز سرما خورده و تلفنش رو داد و قرار شد پس فرداش بیاد! پس فرداش یهو موبایل این آقا خاموش شد تا شب ساعت 11 که ج.اب داد و گفت فرودگاهه و فردا صبحش میاد... نشون به اون نشونه فرداش که نیومد هیچ، پس فرداش هم نیومد و جواب تلفن هم نمیداد... یکشنبه بود و همه جا تعطیل و خواب بودم که 8 صبح میبینم آقا تشریف اوردن...یه چند تا سوال پرسید و هی توی کمد ها و چمدونهام فضولی مرد و هیچی نگفتم، آخرش گیر داده به شیشه آب جو خالی و میگه تو که بستری بودی چرا آبجو میخوری؟ بعد که حالیش کردم آقا جون، برای ناراحتی کلیه مایعات ادرار زیاد کن باید خورد و دکتر گفته گفت آهان آره... یه شیشه داری بهم بدی؟ واقعا نداشتم و گفتم شرمنده... یه پاکت سیگارم رو برداشت و رفت... خلاصه این آقا رفت و قرار شد دوشنبه برم سراغش... دوشنبه رفتم میگه آره کاره تو دو هفته دیگه طول داره و داشت میفرستاد دنبال نخود سیاه... یکی از آشناها باهام بود و یه کم باهاش حرف زد و پچ پچ و اومد گفتش تا یه هفته دیگه میاد دم در خونه، اومد بهش 1000 روپیه بده کارات رو حل میکنه... یک هفته گذشت و باز هم نیومد و بعد از زنگ زدن و پیگیری قرار شد امروز بیاد که باز هم نیومده! این 1000 روپیه هم رشوه هست و نمیدونم برای چی آخه باید رشوه بدم؟ کجای دنیا برای کاری که باید انجام بشه رشوه میدن؟ کجای دنیا خود پلیس انقدر دزده که یه پاکت سیگار رو بدون اجازه برمیداره میره و بعدش هم میگه رشوه بده تا کارت رو انجام بدم؟ این رشوه رو میدم، نزدیک 4000 روپیه هم حتما جریمه میکنند اونم میدم، حتی حاضرم بیشتر هم بدم فقط بذارن برم! تا حالا سر همین بد قولی و بی حساب بودن حرفهاشون سه بار بلیط پرواز رو خریدم و کنسل کردم!
یه نکته جالب دیگه اینکهاز عابر بانک 15000 روپیه لازم داشتم برای بلیط و گرفتم... هیچ وقت عادت ندارم پولی که از عابر بانک میگیرم رو بشمرم اما اون روز چون باید به دفتر هواپیمایی میدادم شمردم دیدم بهم 13500 روپیه داده (یعنی 35 هزار تومن کمتر) و از حسابم همون 15000 روپیه رو کم کرده! رفتم توی شعبه و رسید ها و پولی که بهم داده رو نشون دادم و میگم عابر بانک شعبه شما کم پول داده! توی جواب میگه باید بری از بانک خودت که حساب باز کردی شکایت کنی!!! میگم عابر بانک شماست، به اونجا که حساب باز کردم چه ربطی داره؟ میگه خوب پس مشکل خودت و عابر بانکه! برو بقیه پوبت رو بگیر! خلاصه فهمیدم دزدیدن و دیگه نمیشه کاری کرد با این حال بانک خودم هم رفتم و اونها هم گفتم به ما ربط نداره و بعد از کلی این در و اون در زدن رفتم شکایت کنم، طرق میگه باید شماره سریال پولها که نداده رو بگی!!! انقدر فهم ندارند که پولی که دستتون نیومده رو از کجا سریالش رو بگین؟ بعد که حالیشون کردم میگه شماره سریال پولی که گرفتی رو بده!!! من اون پول رو همون روز دادم برای بلیطم و شماره سزیالش رو نداشتم و حالا هرچی به اینها نیگم این رسیدم هست و شماره پرداخت خورده و این کارها رو باید شما بکنید، به خرجشون نرفت و آخرش مجبور شدم قید 35 هزار تومن رو بزنم!
سعی کنید هیچ وقت توی هند چیز تولید هند نخرید! رفتم واکس بخرم، خارجیش سه برابر هندیش قیمت داشت و هندی خریدم... اوردم خونه و هندی رو زدم به کفشم چشمتون روز بد نبینه! آب بود به جای واکس! هر چی تکونش دادم و زدم فرقی نکرد و بازش کردم میبینم روغن مایع خیلی رقیق توش ریختن و چند روز بعد هم رنگ کفشم از سیاه تبدیل شد به قرمز! واکس رو بردم پس بدم بعد میبینم همه واکس هندی هاش اون طوریه! خارجیش رو خریدم و هر کاری کردم، این قرمزی کفشمون نرفت که نرفت!
غذا خواستید بخورید سعی کنید فست فود فقط مک دونالد برین... یکبار رفتم نرولا و با خیال راحت داشتم می خوردم یهو دیدم یه چیز سفت رفت زیر دندونم و وقتی در اوردم دیدم یه سنگ گنده هست و نصف دندونم هم شکست... به صاحب رستوران نشون دادم شروع کرد ماست مالی کردن که نه آشپزها اینجا فلانند و خوبند و با تجریه... گفتم آقا جون پول غذا رو دادم و نه پولم رو می خوام نه خسارت! فقط مراقب باشید! یعد گفت آهان باشه حتما و ببخشید!!!
دندون پزشکی اصلا توی هند نرین! اوایل که اومده بودم رفتم چند تا دندون ها رو درست کنم و یکیش روکش میخواست... گرون ترین و تمیزترین دندونپزشکی دهلی رفتم... یه آمپول بی حسی به این دندون ما نزد و هرچی جیع و داد کردم لامصب اینو بی حس کن، با یه لبخند ملیحی گفت بی خسی برای اتاق عمل بیمارستان هست و دندونپزشکی نمیزنه! اگه می خوای برو خودت بخر بیار بزنم! بدون بی حسی دندون ما رو خالی کرد و عصب کشی هم کرد و اون یکی هم خالی کرد و قالب روکش گرفت و گفت برو یک هفته دیگه بیا... بعد یک هفته روکش رو گذاشته میبینم بزرگتره و انگار واسه دندونم نیست و اشتباه شده... دوباره با اعتراضم و با هزینه دوباره قالب گرفت و رفتم بذارم دوباره میبینم مثل قبلی هست و پشتش لبه داره! با هزار تا ماست مالی و گند کاری اینو چسبوند و لبه پشتش رو بهتر کرد اما هر وقت غذا می خورد باید از تو و با نوک سوزن غذایی که زیرش رقته در بیارم! بعد هم که با یکی از فامیل ها که دندونپزشک هست توی ایران صحبت کردم که میشه روکش رو کند و عوض کرد، فهمیدم نمیشه و باید دندونم رو بکشم! دندونپزشکی اینجا هم اگرچه نسبت به همه جای هند خیلی تمیزتر بود، اما اگر حواس آدم نبود، وسیله ای که افتاده زمین رو برمیداشت و میکرد توی دهن! یا آینه ای که توی دهن رو میبینه یه عالمه زنگ زده بود و ضد عفونی نمیکرد و وقتی میدید من گیر میدم، کبریت میزد زیرش مثلا ضد عفونی بشه که همین باعث میشد یه عالمه دوده بچسبه به این آینه و بعد هم بکنه توی دهنم! یا روکشی که ساخته بود 4 یار انداخت زمین و وقتی گیر میدادم تمیزش کن بذار توی دهنم، میرفت میگرفت زیر آب و میاورد!!! نگم بقیش رو خیلی بهتره
آرایشگاه هم که شک نکنید و یثین داشته باشید یکی از کثیف ترین جاهای هند هست! از ایران با خودم قیچی و همه وسایل آرایشگاهی خریده بودم و اورده بودم، اما تا فرصت گیر میاورد همون قیچی و وسایل کثافت آرایشگاه رو که به سر هر خری زده بود ور میداشت و میمالید به سرم! سر همین موضوع که نمی خواستم یه مرض جدید بگیرم، یه روز رفتم توی حموم و خودم با تیغ از ته موهام رو زدم و از اون به بعد هم همیشه سرم رو با تیغ میزنم که مجبور نشم توی اون کثافت خونه موهام رو بدم دست یه هندی!

اینم یه سری تجربه دیگه بود... دفعه بعدی بازهم از دلایلی که آدم رو اذیت میکنه می نویسم... امیدوارم قانع شده باشید چرا میگم اگر پول دارید تشریف ببرید اروپا یا امریکا و اگر نه همون ایران بمونید... هند و مریضی هاش و اخلاق گند مردمش اصلا ارزش نداره که حتی بخواید برای تحصیل بیاید
اگر می خواهی ملتی رو مطیع کنی، عقل رو از آنها بگیر و گرسنه نگهشان دار
حضرت چرچیل در وصف هند! [عکس: http://forum.p30pedia.com/images/smilies..._Sheep.gif]
پاسخ
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، Ali Sepehr ، Hamid55 ، maryam_goli ، laili ، Linspire ، WIKIMAN ، bahram_kg ، سمبل ، مير منصور
آقا تو چه جراتی داری تو هند رفتی دندانپزشکی؟ اونهم عصب کشی.....
شماره کیس: 2009AS15xxx
تاریخ نامه قبولی: May 2008
کنسولگری: Mumbai
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 15Aug 2009
تاریخ مصاحبه: May 2010
دریافت ویزا: 9June 2010
-------------------------------
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام دوستان
من خودم از رفتن به دندان پزشکی در هند واهمه داشتم ,غیر از یک بار که از شدت دتدان درد مجبور شدم برم , که بعد از دو هفته دردش فروکش کرد و خدا رو شکر دندان مبارک زیر دست دندانپزشک هندی نرفت
خیلی از دوستان هستند که برای ارتودنسی هند رو ترجیح می دادن که خودم چند بار دوستانم رو همراهی کردم, شاید به علت کم هزینه بودنشه.....
شماره کیس : 2011AS000000xx
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2010 ,may19
کنسولگری: انکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:may 26,2010
تاریخ کارنت شدن کیس: Sep. 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010 ,September 4
تاریخ مصاحبه: october 04, 2010
تاریخ دریافت ویزا:october 04,2010
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام به همه ی دوستانی که اینجا نظراتشون رو مطرح کردند،من قصد داشتم واسه ی ارشد برم هند؛دهلی، اما از برایند این صحبتهایی که اینجا شد فهمیدم که دوستان خیلی دل خوشی ازش ندارن، خیلی هم دو دل شدم، به نظرتون چیکار کنم؟ من امسال هم دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات قبول شدم، هم واحد بین الملل دانشگاه گیلان، اما ثبت نام نکردم، فکرم این بود که اگه قرار بر این باشه که اینقدر خرج کنم میرم هند و هم زبان انگیسیم قوی میشه و هم اینکه بهم گفتن مدرکش توی رشته من معتبر تر از ایرانه(رشتم مهندسی کشاورزی،گرایش باغبانی هست) و از اون مهمتر اینکه گفتن میتونم واسه ی دکترا خیلی راحت از امریکا یا اروپای غربی یا استرالیا بورس و پذیرش بگیرم، خوشحال میشم راهنماییم کنید Shy
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2010-10-30 ساعت 01:19)hojjat2020 نوشته:  سلام به همه ی دوستانی که اینجا نظراتشون رو مطرح کردند،من قصد داشتم واسه ی ارشد برم هند؛دهلی، اما از برایند این صحبتهایی که اینجا شد فهمیدم که دوستان خیلی دل خوشی ازش ندارن، خیلی هم دو دل شدم، به نظرتون چیکار کنم؟ من امسال هم دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات قبول شدم، هم واحد بین الملل دانشگاه گیلان، اما ثبت نام نکردم، فکرم این بود که اگه قرار بر این باشه که اینقدر خرج کنم میرم هند و هم زبان انگیسیم قوی میشه و هم اینکه بهم گفتن مدرکش توی رشته من معتبر تر از ایرانه(رشتم مهندسی کشاورزی،گرایش باغبانی هست) و از اون مهمتر اینکه گفتن میتونم واسه ی دکترا خیلی راحت از امریکا یا اروپای غربی یا استرالیا بورس و پذیرش بگیرم، خوشحال میشم راهنماییم کنید Shy

سلام

اگر از عهده هزینه بر میاد چرا کشورهای اروپایی نمی رید
کشورهای اسکاندیناوی خوبن
من به خانواده خودم پبشنهاد هند رو نکردم...
بستگی داره می خواید چقدر هزینه کنید ,مالزی تفاوت چشم گیری با هند نداره ,بک مقدار کم بالا و پایین داره , اما بازم به اینکه دست به جیبتون چطور باشه مربوط میشه...
پیشنهاد من مالزیه در مقایسه با هند با توجه به تجربه دوستانم که هر دو رو تجربه کردند...
من البته دهلی نبودم ,بنگلور بودم ,کنار میومدم با شرایطم...


موفق باشید
شماره کیس : 2011AS000000xx
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2010 ,may19
کنسولگری: انکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:may 26,2010
تاریخ کارنت شدن کیس: Sep. 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010 ,September 4
تاریخ مصاحبه: october 04, 2010
تاریخ دریافت ویزا:october 04,2010
پاسخ
تشکر کنندگان: hojjat2020 ، Snowman ، سمبل




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان