کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام
سفرنامه دوم: بعد از اینکه شماره بنده در سایت در تاریخ ۲۹ جون اعلام شد بالاخره تونستم برنامم رو ردیف کنم تا دوباره بیام آنکارا برای تحویل پاس و برگه آبی به سفارت محترم
این بار هم با ترکیش ایر اومدم هزینه بلیط رفت و برگشتم شد ۶۵۰۰۰۰ تومان. امروز صبح رسیدم هتل رو هم این بار ankara gold hotel رو گرفتم از طریق سایت HRS بدون پرداخت هزینه ای رزرو کردم http://www.hrs.com/web3/ شبی ۵۵ یورو (سینگلش) بدک نیست صبح زود رسیدم پروازم ساعت ۵ صبح از تهران بود باید ۶:۳۰ به وقت اینجا میرسیدیم که ۶ رسیدیم. اینبار به جای استفاده از اتوبوسهای هاواش با اتوبوسهای اگو اومدم خیلی خوب بود تا میدان کیزیلای اومدم و ۵/۲۵ لیر ترکیه دادم. از میدان هم یه ۶ تا ۷ دقیقه پیاده روی تا رسیدم به هتلم. خوب چون زود رسیدم اتاقم حاضر نبود تا ساعت ۹:۳۰ یه اتاق جمع و جور در طبقه سوم بهم دادند. تازه صبحونه هم رفتم خوردم برای یک هتل ۳ ستاره بد نبود خوبیش این بود که میوه فراوان داشت.
ساعت ۱۲ راه افتادم به سمت سفارت خیلی شلوغ بود ولی کیس های مهاجرتی با برگه آبی فقط ۵ نفر بودیم مثل دفعه قبل اول ما رو فرستادن تو و دوباره اونجا به صف شدیم. یه کم معطل شدیم چون خانمه رفته بود نهار. دوباره تک تک در و گیج خوردن آدمها در باز کردن بالاخره من نفر سوم این صف بودم رفتم تو برگه آبی و پاسپورت رو گرفت و اسمم رو روی یه برگه سفید نوشت و راهنماییم کرد به نماینده UPS. خیلی راحت رفتم تو اسمم رو وارد کرد آدرس رو ازم پرسید (راستی حتما کارت هتل را با خود ببرید) و بعد از گرفتن ۱۷ لیر (اینو فارسی فرمودند) بهم قبض داد و تمام. ۵ دقیقه بعدش تا رسیدم هتل مثل دیوونه ها رفتم سایت مربوطه و شمارم رو وارد کردم و ............ خوب معلومه که نبود.
حالا دیگه منتظر UPS هستیم (میگم این پروسه گرین کارد چقدر انتظار داره ها) Smile
سوالی بود در خدمت هستم
به امید اینکه همه ۲۰۱۲ یا بدون دردسر ویزاهاشون رو بگیرن و به ینگه دنیا سفر کنند.
پیروز باشید
یادم رفت بگم هوا هم خیلی گرمه داغه داغه و البته خدا رو شکر تو اتاق هتل اسپیلیت هست.
2012AS3XXXX
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن: مارچ تاریخ مصاحبه: اواخر May
دریافت کلیرن: ۳۶ روز
تحویل پاس به سفارت: 18th July 2012
دریافت پاس و پوشه زرد رنگ: 20th July 2012 تاریخ ویزا و اعتبار: 19th July 2012 و ۴ ماه
جنسیت.سن و وضعیت تاهل: مذکر. ۳۵ و مجرد
سفرنامه
با توجه به اینکه خواندن موارد مشابه ممکنست خسته کننده باشه من برخی از نکات مهم رو میگم:
1- ما باپرواز ترکیش رفتیم. وقتی خواستم تاریخ رو برای سه نفر عوض کنم حدود 700 هزار تومان هزینه داشت. برای همین صرفه نظر کردیم و با اتوبوس به استانبول رفتیم .
2- در خصوص ترانسفر فرودگاه هم با اتوبوسهای havas با هزینه هر نفر 10 لیر به محله اولوس رفتیم و از اونجا با تاکسی که اون هم شد 10 لیر به هتل. ما هتل سه ستاره‌ی ANKARA GOLD رو از سایت http://www.booking.com گرفتیم هتل رو از سایت booking رزرو کرده بودم. شبی 68 دلار. هتل خوبیه به سفارت و مطب دکتر نزدیکه. البته به کسانی که در مورد تمیزی سخت گیر هستند توصیه می کنم حتما هتل 3 ستاره به بالا بگیرند.
3- انگلیسی ترکها خوب نیست. پس بهتره یه کتاب ترکی در سفر تهیه کنید و بعضی از کلمات مهم رو یاد بگیرید. مطمئن باشید که نتیجه میده.
4- دکتر اونگان به ما واکسن ام ام آر رو زد و به بچه مون هم دو تا واکسن زد در مجموع شد 625 دلار برای سه نفر
5- ما روز مصاحبه ساعت 8 صبح مقابل سفارت بودیم و ساعت 11 با برگه آبی اومدیم بیرون. از همسرم که برنده بود در مورد شغلش پرسید و در مورد من هم گفت که سربازی رو چند خریدی؟ همین. بعدش گفت که بخاطر دولتی بودن شغل همسرم گفت باید کیس شما رو بررسی کنیم.
6- اگر بچه دارید حتما لباس گرم با خودتون در روز مصاحبه داشته باشید. ضمناً به میزان کافی اسباب بازی در سفارت هست که سر بچه ها رو گرم کنه.
7- ما یه روز هم به قونیه رفتیم. روزهای شنبه ساعت 9 تا 11 شب مراسم سماع در 250 متری مقبره مولانا برقرار است. می تونید با قطار سریع به قونیه برید برنامه حرکت قطارهاش رو براتون گذاشتم. از ایستگاه راه آهن ( گار)شما رو به سینجان می‌برند با اتوبوس (مجانی) بعد سوار قطار می‌شوید با سرعت 250 کیلومتر به سمت قونیه می روید.
برنامه رو نتونستم paste کنم!

8- شهربازی گیجیلیک پارک ، روبروی ایستگاه قطار یا نزدیک اولوسه ، جای خوبیه توصیه میکنم حتما برید. کنارش هم یه پارک که بعد از ظهرها برنامه رقص نور داره.
9- بع از مصاحبه با حالی خسته با اتوبوس به استانبول رفتیم. (از اتو گار)
استانبول هوای شرجی و گرمی داشت و از اون بدترترافیک خیلی سنگین! به طوری که از ابتدای ورودی شهر تا هتل (در محله تکسیم خیابان استقلال) نزدیک 2 ساعت توی راه بودیم
اگر خواستید استانبول برید سعی کنید در همین خیابان هتل بگیرید. جای با صفایی است البته خیلی شلوغ
10- موقع برگشت از استانبول هم از اتوگار با اتوبوس هاواش با نفری 10 لیر به فرودگاه رفتیم.
اگر سوالی بود در خدمتم
در زندگی هیچ کس را تحقیر نکنید یا آزار ندهید.
شاید امروز قدرتمند باشید،
اما یادتان باشد که زمان از شما قدرتمندتر است.
سلام دوستان
من امروز صبح رسیدم آنکارا. هتل آنکارا پلازا هستم. نسبت به دو تا هتل چهار ستاره ای که قبلا توی استانبول تجربشونو داشتم، هتل بهتری هستش. ساعت 9.30 وقت دکتر داشتم، مطب و آزمایشگاه خلوت بود، طوریکه کل کارم 20 دقیقه طول کشید ! فقط اینکه بنظر میرسه آقای دکتر این روزا اعصاب - مصابش تعطیله چون بدون هیچ مقدمه ای یه دفعه گفتش که میخوای واکسن بزنی یا آزمایش میدی (منظورش آبله مرغون بودش)، من هم چرتکه رو همون جا در آوردمو انداختم و با در نظر گرفتن تجارب قبلی دوستان، دیدم که اگه واکسنو بزنم بصرفه تره... هزینه هم شد 85 لیر آزمایشگاه و 350 لیر دکتر.

فعلا اینجا همه چیز آرومه....

--------------------
72XXX , یکنفر
DV2012
سلام دوستان بالاخره نوبت ما هم شد که سفرنامه بنویسیم
فعلا قسمت اول
ما امروز پنجشنبه – 19 جولای- طبق برنامه ریزی قبلی و البته اطلاعات زیادی که از مهاجرسرا بدست آورده بودیم رسیدیم آنکارا . مصاحبه ما چهارشنبه 25 جولای است ولی سعی کردیم چند روز زودتر بیاییم که هم استراحتی کرده باشیم و هم کارها عجله ایی نباشه. پرواز ما با ترکیش بود کلا برای 10 روز و 9 شب هزینه بلیط + هتل ددمان و ترانسفر با دلار 1800 تومان شد 2700000 تومان که از آژانس معروف ج ... ب گرفته بودیم. پرواز خیلی خوب و راحت بود و هیچ مشکلی در این خصوص نداشتیم. تا اینکه رسیدیم آنکارا. موقع تحویل گرفتن بارها چند تا چمدون مشابه چمدون ما بودند که متاسفانه یه هموطن غیورBig Grin چمدون مارو جای چمدون خودش ورداشته بود و بدون این که چک کنه برده بود که بعد از کلی گشتن – نزدیک به 10 دقیقه – یه جایی تو سالن پیداش کردیم که طرف اوونجا ول کرده بود ورفته بود .نزدیک به دو ساعت هم منتظر بودیم تا بقیه افراد ی که با پرواز ماهان قرار بود بیان برسن و به ما ملحق شن تا ترانسفر حرکت کنه که واقعا وقتمون تلف شد وبعضی از افراد عصبی شده بودن خلاصه به خیر گذشت وبعد از دوساعت به سمت هتل راه افتادیم.Tongue
تو هتل کلی منتظر شدیم که به ما اتاق بدن تا این که ساعت 11 یه اتاق که همه چیزش - از یخچال گرفته تا کولر- مشکل داشت به ما دادن و چون ما می خواستیم بریم مطب دکتر اونگان و عجله داشتیم فقط مشکلات اتاق رو گفتیمم و اونها هم گفتن تا شما برمی گردین همه چیزو درست می کنن و شما هم نگران نباشین.
وفت ما برای فردا صبح بود ولی گفتیم که بریم شاید قبول کردن که البته اوون منشی واقعا خوش اخلاق و مهربونش قبول کرد و ما شروع کردیم به آزمایشها که برا ی عکس و آزمایش خون نفری 50 دلارگرفتن و گفتن که برید و ساعت 16:30 بیایین دکتر جون ببننتون. ما هم برگشتیم هتل که هم استراحتی کرده باشیم و هم به ووسایلمون یه سرو سامانی بدیم که جاتون خالی تا ساعت 16 من نزدیک به 2 کیلو عرق کردم چون هم کولر خراب بود و هم یخچال. خلاصه بعد از کلی غر زدن سرشون برگشتیم مطب دکتر.
دکتر امروز حال و حوصله نداشت تریپش عصبی بود و به همه چیز گیر می داد و ما تو ایران همه واکسنها رو زده بودیم و حتی تست آبله مرغون هم داده بویم که تو کارت زرد وارد شده بود از طرفی برگه آزمایش آبله مرغون رو که انستیتو پاستور انجام داده بودیم هم برده بودیم که دکتر گفت Dr. Ongan Never never Accept Pastour Institute خلاصه یه واکسن آبله مرغون به بنده و یکی هم به اعیال که واقعا رو سر ما جا دارنBig GrinBig GrinBig Grin – ایشون برنده اصلی هستن- زد و کلا با ویزیتش 300 دلار از ما گرفت که با پول عکسها و آزمایش خون کلا 400 دلار ناقابل پیاده شدیم. البته همسر محترمه کلی بحث کرده بود ولی من تصور کردم که صدقه به دلار دادیم. TongueTongue
بعدش برگشتیم هتل که دیدم کلا اتاق رو عوض کردن.
دوستان تا حالا اینا رو داشته باشین فعلا داریم میریم آنکارا گردی بقیش برای بعد.SmileSmile
2012AS00073XXX - آنکارا - دونفر - مصاحبه 25 جولای - کلیرنس 7 سپتامبر - دریافت ویزا 13 سپتامبر Smile
مرحبا به همگی از آنکارا شهر زبان بین المللی ایما و اشاره
آقا جان بنده که چند وقت دیگه زبان بریل هم اینجا یاد میگیرم.
ولی خارج از شوخی خیلی آدمای باصفایی داره همانطور که انتظارش هم داشتم. البته این کلیه و همه جا آدم ... وجود داره مثلا همینجا تک و توک تاکسی هایی که فکر میکنن خیلی زرنگن هستن که مثلا فوق فوقش ۵ تا ۱۰ لیر تو یه مسیر میخوان بیشتر بگیرن.
دیگه جانم براتون بگه بنده میخوام یواش یواش بریم که آماده شم بریم برای مطب خانم بچه ها که خواین!
بنده هم که با لباس رسمی شورت (به جان خودم پاچه داره) و زیرپوش خواب روی لبه تخت نشستم.
بچه های هاسل هم خوابن و هنوز خبری نیست. فکر کنم همون ۹ صبحانه را آماده کند. البته با هم نداریم کلی با هم رفیق شدیم اگه نشد خیالی نیست خودم میرم دست بکار میشم ما و اونا نداره.
دیشب رفتیم پارک قو جاتون خالی خیلی با صفا بود خانواده کلی حال کردند.
ولی اونجا چیزی نخوردیم حس ششم شکم جان گفت خوب نیست ما هم اطاعت کردیم اومدیم خیابان پایینی چون گلم گشنش بود برگر کینگ چیکن تندر سفارش دادیم که خیلی هم مالی نبود البته زیاد گرسنه نبودیم ما ولی بستنیش چسبید به همه.
دیپس هاسل تنها مشکلی که داره نبود سیستم سرمایشه که الان تو گرمای آنکارا خیلی اذیت میکنه.
البته آدمهای سخت گیر اینجا اذیت میشن چون جو جو هاسل هست دیگه ما که کلی خندیدیم که بعدا مفصل براتون میگم ولی اگر نکته سنج و سخت گیر هستید جو هاسل اینجا دقیقا سیستم استرالیاییه. همه با هم ندارند که من خیلی دوست دارم.
حالا یکی من رو بلند کنه ببره مطب دکتر. خوبه زنگ بزنم اون بیاد.
بقیه را بعدا باز مینویسم.
فعلا برم بیرون ببینم صبحانه را مرام کششون کنم یا درست میکنن.
(2012-07-20 ساعت 11:05)montazer59 نوشته:  
(2012-07-20 ساعت 10:17)shawn نوشته:  
(2012-07-18 ساعت 18:07)montazer59 نوشته:  
آخه هنوز سفارت به پست تحویل نداده Sad
سلام منتظر۵۹ بالاخره پاسپورتهاتون به پست تحویل داده شد؟
موفق باشید

سلام
خوشبختانه در لحظات آخر روز 4شنبه یعنی حدود ساعت 19:15 عصر، تو سایت اعلام شد که پاس از سفارت تحویل گرفته شد. من هم بلافاصله به همسرم که در آنکارا بود و نا امیدانه داشت بطرف دفتر ماهان میرفت تا تاریخ بلیطشو تغییر بده، زنگ زدم و گفتم. ایشونم فورا به عباس آقا گفت و عباس آقا هم که واقعا دستش درد نکنه، سریع به دفتر مرکزی یو پی اس رفت و پاس و مدارکو برامون از پست گرفت. و اینجوری شد که خدا رو شکر به خوبی و خوشی و بدون تغییر بلیط، همسرم ویزا ها رو گرفت و اومد.
بچه ها واقعا آدم این ویزای خوشگلو که تو پاس میبینه خستگیش در میره. ایشالا همه دوستان به زودی این حس خوبو تجربه کنن.


[/quote]

سلام منتظر ۵۹ عزیز خیلی خوشحال شدم
ویزای من هم امروز اومد
جای همگی خالی لحظه خیلی خوبیه
راستی تاریخ درج ویزا ۱۹ جولای است یعنی یه روز بعد از تحویل به سفارت و اعتبارش هم تا ۱۹ نوامبر یعنی دقیقا ۴ ماه دیگه لازم به ذکر است که اینجانب ۱۹ می معاینه پزشکی شدم. بنابراین برداشتم اینه که اینها ویزا را با توجه به تاریخ پزشکی تو پاس می‌زنند برا همینه که برای بعضی ها شاید طول میکشه برا اینکه میخوان معادل روز معاینه پزشکی رو برای ماه جاری تو پاس بزنند البته این یه نظریه است بچه ها میتونید چک کنید. اگه درست باشه بلیط رو اینجوری میشه منیج کرد
بنابراین ویزای من که ۱۸ ام اینجا بودم در کمتر از ۴۸ ساعت بدستم رسید
(تحویل ساعت ۱۳:۰۰ چهارشنبه رسیدن: ساعت ۱۲:۰۰ روز جمعه
راستی اینجا ماه رمضان شروع شده یه دعا دسته جمعی برا همه
با امید صادر شدن ویزا برای همه دوستان گل مهاجرسرایی
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
هوووووووووووووووووووررررررررررررررررررررررررررا
(یه سفر نامه کوچولی دیگه مینویسم)
2012AS3XXXX
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن: مارچ تاریخ مصاحبه: اواخر May
دریافت کلیرن: ۳۶ روز
تحویل پاس به سفارت: 18th July 2012
دریافت پاس و پوشه زرد رنگ: 20th July 2012 تاریخ ویزا و اعتبار: 19th July 2012 و ۴ ماه
جنسیت.سن و وضعیت تاهل: مذکر. ۳۵ و مجرد
سلام دوستان
ضمن تبریک به کلیر شدن 35 نفر از دوستان منتظر و با آرزوی ادامه روند خوشحالی همه مهاجرسرایی ها و ادامه زلزله کلیر شدن که کیس همه رو بریزه بیرون TongueTongueTongueو در ادامه قسمت اول سفر نامه باید بگم که:
امروز بعدازظهر ساعت 16:00 رفتیم جواب آزمایشهامونو گرفتیم. خدارو شکر همه چیز خوب بود و مثل بقیه دوستان یه پاکت زرد و یک CD به ما دادند که گفتند پاکت رو باید به سفارت بدیم و CD رو موقع ورود به آمریکا به اوونها تحویل بدیم. راستی چه جمله زیبایی SmileSmileSmile- موقع ورود به آمریکا - انشالاه قسمت هممون بشه.TongueTongue
راستی ما فردا صبح با تور تهران تراول یا راهوران تراول داریم میریم قونیه نفری 80 دلار با قطار سریع السیر والبته عصر بر میگردیم. جای همتون رو خالی می کنیم.
منتظر انرژی های مثبت همتون هستیم. این هم از انرژی مثبت برای همه هم منتظران و هم کسایی که این هفته مصاحبه دارن. با آرزوی بهترین و خوشترین لحظاتی که هممون اوون ویزا خوشگله رو تو پاساموون ببینیم. انشالاه++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
2012AS00073XXX - آنکارا - دونفر - مصاحبه 25 جولای - کلیرنس 7 سپتامبر - دریافت ویزا 13 سپتامبر Smile
سلام به همه دوستان گل مهاجر سرایی میخوام سفرنامه مو با یکم تاخیر براتون بنویسم امیدوارم مفید باشه .
پرواز : ایران ایر برای 2 نفر + یک بچه زیر 12 سال 1117000 تومان رفت و برگشت یکماه قبل از مصاحبه خریدم ( ایران ایر برای تغییر تاریخ برگشت هیچ مبلغی از ما نگرفت ). پروازفقط دوشننه ها و پنج شنبه ها رفت به وقت ایران 5:30 صبح برگشت 7:30صبح به وقت آنکارا
هتل : آنکارا پلازا – 4 ستاره A- با صبحانه – اینترنت – بسیار تمیز – اتاق استاندارد دو تخته + یک تخت برای بچه شبی 120 دلار- ترانسفر نفری 30 دلار( اگه بیشتر از 3 نفر هستید ترانسفر نمی صرفه و بهتر اینه که با تاکسی برید تا هتل 70 تا 75 لیر میگیرن) .هتل تا سفارت تقریبا 10دقیقه پیاده – تا مطب دکتر تقریبا 10تا15 دقیقه پیاده – تا میدان کیزلای تقریبا 15 دقیقه پیاده . با تاکسی 7 تا 8 لیر تا مطب یا میدان کیزلای . 5 لیر تا سفارت .
ما کلا 17 شب آنکارا بودم که سه شب آخر چون هتل پلازا جا نداشت مجبور شدم هتل و عوض کنم رفتیم هتل etap bulvar شبی 70دلار 3 ستاره ولی هتل نوساز و نسبت به قیمتش خیلی مناسب بود موقعیتش هم نزدیک میدان کیزلای بود یه چند دقیقه به مطب و سفارت دورتر بود ولی قیمتش خیلی مناسبتر بود .

مدیکال : ما برای اینکه بچه کوچیک داشتیم چند روز زودتر رفتیم . (حواستون به تعطیلات رسمی باشه )
- بالغین دو روز کاری نیاز دارن
- بچه های 2 تا 15 سال 4 روز کاری برای تست سل وقت لازم دارن .
- روز پنج شنبه تست سل رو از بچه ها نمیگیرن چون یکشنبه تعطیله و دکتر نمیتونه بچه ها رو برای تشخیص ببینه .
- بچه ها عکس قفسه سینه ندارن و تست خون هم نمیگیرن.
- منشی ساعت 9 میاد . ما اولین نفر رسیدیم . اول پاسپورت ها و 2 قطعه عکس ازم گرفت بعد تک تک صدا زد جای خالی امضاء توی پاسپورت رو گفت امضاء کنید یه برگه با پاسپورتا داد گفت برید طبقه پنجم برای تست خون و عکس . طبقه پنجم پاس و نامه و کیس نامبر و گرفت و بعد از چند دقیقه صدا زد و یه برگه داد برای تست خون و بعد عکس و 95 دلار گرفت برای دو نفر . اول خون دادیم و بعد عکس . بعد رفتیم پایین که منشی گفت برید و ساعت 4:30 برگردید برای معاینه دکتر .
ساعت 4:30 رفتیم مطب دکتر . طبقه چهارم . پاسپورت ها و کارت واکسن پاستور و دادیم منشی . چند دقیقه بعد صدا زد . خانم دکتر اونگان بود .
سئوالات : شغل – سابقه جراحی و بستری – سابقه ناراحتی روانی – اعتیاد – لک یا خالکوبی روی بدن – آبله مرغان (اگر گرفتید جاش و روی بدن باید نشون بدید )آزمایش آنتی بادی ایران رو قبول نمیکنه .
بعد معاینه کرد قلب – شکم - کلیه و واکسن mmr رو با توجه به اینکه 50 روز قبل از مصاحبه زده بودیم بهمون زد . تو کارت واکسن پاستور 2دوره ثبت شده بود که وقتی گفتم زدم گفت باید سه مرحله بزنی تا کامل بشه . تست سل رو روی دست بچمون انجام داد و 350دلار دادیم . منشی گفت که سه روز بعد ساعت 4:30بیاید تا خانم دکتر دست بچه رو ببینه که ما رفتیم و مشکلی نبود و جواب هر سه تامون و بهمون داد که شامل سی دی عکس قفسه سینه و برای هر نفر یک پاکت و یک برگه جواب آزمایشات که روی پاکت منگنه شده . فقط پاکت وروز مصاحبه بردیم سفارت .
تو مطب با بقیه صحبت نکنید چون منشی دائم تذکر میده و دوربین های سفارت رو نشون میده البته همه میدونن که این فقط به این خاطره که اطلاعات بهم ندیم و بیشتر زمانی اتفاق میفته که یکی از اتاق معاینه میاد بیرون و با بقیه حرف میزنه .
روز مصاحبه : ساعت 6:30 جلوی در سفارت بودیم نفر دوم . نگهبان پاسپورتامونو گرفت با لیستش چک کرد بعد اسمامونو صدا زد و به داخل راهنمایی کرد . بعد از گذشت از حراست و بازرسی بدنی به درب بعدی راهنمایی شدیم . یه خانومی که فارسی صحبت میکنه اصل یه سری مدارک و ازمون خواست . بعد پرسید مصاحبه فارسی یا انگلیسی که ما گفتیم فارسی و بعد یه شماره داد و راهنمایی کرد به سمت سالن انتظار .
اینقدر که دوستان میگن سالن سرد نبود و معمولی بود . برای بچه ها وسایل بازی هست و سرگرم میشن .
شماره ها روی یه صفحه نمایشگر و آلارمی که داره دائما در حال تغییره و با هر صدا تمام سرها به سمتش بر میگرده . روی صفحه ال سی دی هم دائما طرز انگشت نگاری و آموزش میده و اعلام میکنه که 3 تا 5 روز کاری طول میکشه که UPS پاس ارو از سفارت بگیره و به دست شما برسونه . ما اول راهنمایی شدیم به باجه اصلاح فرمها که من آدرس us و عوض کردم . اصل کارت معافیت هم خواست که بهش دادم . بعد دوباره انتظار و باجه انگشت نگاری . بعد دوباره انتظار تا پرداخت پول . و بعد انتظار تا اعلام شماره برای مصاحبه با آفیسر . آفیسر یه خانم خوش برخورد بود بچمون و دید و گفت برو بازی کن . بعد ازمون خواست تا قسم بخوریم ما هم که تو باجه قبلی فرمامونو اصلاح کرده بودیم با خیال راحت قسم خوردیم . از من پرسید :
تا حالا us رفتی ؟
کجا کار میکنی ؟
شغلت چیه ؟
چیکار میکنی ؟
از اول همین جا کار میکردی ؟
چند نفر کارمند دارید ؟
چطوری معاف شدی ؟
در us کجا میخوای بری؟
از همسرم :
کجا کار میکنی ؟
چیکار میکنی ؟

بعد همینطور که تایپ میکرد و سوالاتش تموم شد گفت شما مشکلی ندارید و همه چیزتون درسته یه برگه سفید برداشت اسم منو نوشت و از وسط نصف کرد و بهم داد . مدارک اضافی و اصل مدارک رو هم بهمون برگردوند . منم خیلی ریلکس رفتم گوشه سالن که کارمند ups بود برگ رو بهش دادم و اون هم اسمم و تو لیست نگاه کرد و 45 لیر ازم گرفت و یه قبض بهم داد . واقعا خیلی خودمو کنترل کردم که خوشحالیمو اونجا نشون ندم .

نکته :
- به نظر من لباس مناسب برای روز مصاحبه مهمه و میتونه اثر خوبی داشته باشه . ولی همه جور تیپی میبینید .
- ما صبح زود رفتیم و ساعت 10:30 کارمون تموم شد .
- وقتی میرید به باجه ups دقت کنید که اسم همه همراها رو تو لیستش تیک کنه و هزینه پست رو درست حساب کنه اول به من گفت 17 لیر بده و چون میدونستم هزینه ارسال 3 تا پاسپورت بیشتر میشه گفتم ما سه نفریم و دوباره لیست شو چک کرد و اسم همراهامم تیک زد .
- خیلی خیلی حواستون به جوابی که به آفیسر میدید باشه یه موقع کلمه یا توضیح اضافه و بی موردی ندید که گیجش کنید یا نسبت به جوابتون حساسش کنید . با کلمات خیلی ساده جوابای کوتاه و سلیس بدید . اون میخواد جواباتونو با اطلاعاتی که فرستادید چک کنه و نباید مغایرتی داشته باشه حالا اگه مغایرتی هست موقع اصلاح فرما و قبل از قسم خوردن بهش اشاره کنید و بعد قسم بخورید.
ما سه شنبه مصاحبه شدیم و من فکر میکردم تا چهار شنبه عصر ویزامون میاد اما مجبور شدیم تا چهارشنبه هفته بعد آنکارا بمونیم یعنی هشت روز بعد از روز مصاحبه ساعت حدودا 11صبح به دستمون رسید . که من مجبور شدم دو بارتاریخ برگشت مونو عوض کنم . منظورم اینه که حواستون به بلیط برگشتتون باشه این روزا سفارت خیلی شلوغه . پروازایی مثل ترکیش بابت تغییر یا کنسل بلیط خیلی پول میگیرن .
دوستان ،کارمند ups خیلی بی احتیاط بسته رو باز میکنه تا پاسپورت و از توبسته بیاره بیرون و بعد از دیدن شماره پاس از شما رسید بگیره حواستون باشه که قبل از باز کردن بسته بهش تذکر بدید . چون تو هتل شنیدم که ups موقع باز کردن بسته یه نفر پاکت شو پاره کرده بود و حالا شما حساب کنید که چطوری باید به سفارت ثابت کنه که ups این کارو کرده .

از جاهای دیدنی و خوراک و خرید که دوستان قبلا زحمت کشیدن و نوشتن دیگه زیاده گویی نمیکنم .
آرزو میکنم که تمام دوستانی که منتظر کلیر شدن هستن زودتر کلیر بشن و دوستانی هم که مصاحبه دارن خبرای خوب بدن .
از عزیرانhvm ، ماندانا ،alirezagh,parstrader, frozen mind,hoda2012,arman_m,ehsan1095, که جواب سوالامو دادن و راهنماییم کردن تشکر میکنم و دوستانی که با اطلاعات خوبشون تو پست ها کمک کردن . اگر سوالی بود در خدمتم . شاد باشید .

شماره کیس: 2012AS00072XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت: 2011 ,July
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Sept, 2011
کنسولگری: آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس: may, 2012
تاریخ دریافت نامه دوم: may, 2012
تاریخ مصاحبه: July, 2012
تاریخ دریافت ویزا:July, 2012
تاریخ ورود به آمریکا: :
تاریخ دریافت گرین کارت:
تعداد نفرات: 1+2
سلام به همه دوستان
من از طرف خانواده خانومم مي نوشتم!
مصاحبشون 19 جولاي بود!
برگه آبي، هيچ سوالي به غير از معافيت و شغل پدر خانومم نپرسيده!
علت برگه آبي هم به خاطر مريزي پدر خانومم بود كه بايد آزمايشاتش انجام بشه كه 2 ماه طول مي كشه!
هيچ برگه سوالي هم بهشون ندادن!
هتلمون سورملي بود كه به نظر من مزخرفه! 3 ستاره هم اضافه است واسش!
اميدوارم همه جا هميشه همين طور متحد و دلسوز هم باشيم!
شماره کیس : 2012as68000
تاریخ رویت قبولی در سایت:16 JUL
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:AGU 2
کنسولگری:
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ مصاحبه:
تاریخ دریافت ویزا:
تاریخ ورود به آمریکا :
تاریخ دریافت گرین کارت :
تعداد نفرات همراه با این کیس:
با سلام و عرض ادب به همه و با آرزوی موفقیت برای تک تک شماها
من برنده لاتاری نیستم، برای ویزای دانشجویی اقدام کرده بودم که به نکات جالبی برخوردم و دلم نیومد اینجا مطرح نشه و یه کم هم درد دل که باز هم همینجا سنگ صبور داره نه جای دیگه
شاید به خاطر افیسری که من رو مصاحبه کرد(از حرف های آخر مصاحبه متوجه میشین) باید این هارو بگم
ماجرای رفتن به سفارت و اقدام برای ویزای آمریکا برای من از زمانی شروع شد که دوست دخترم که آمریکایی بود برگشت به سرزمین گل و بلبل و من هم مصمم شدم که برم، هر چند درست بعد از گرفتن پذیرش من گذاشت رفت و پشت سرش رو هم نگاه نکرد و منم تا مدت ها دیگه نمی دونستم چرا اصلا اقدام کردم.
بعد از دریافت فرم دانشجویی از دانشگاه با بی حوصلگی رفتم ایش بانکسی و مبلغ رزرو وقت رو که 20 دولار و تب بانکسی هزینه مصاحبه برای ویزای جی 1- 180 دلار بود رو دادم و برگشتم شرکت، هوای این روزهای استانبول هم چیزی از جهنم کم نداره
2 روز مونده بود به مصاحبه یه بار دیگه مدارک لازم رو بررسی کردم دیدم به به SIVIS رو پرداخت نکردم و فرم DS-160 رو هم با چند تا اشتباه پر کردم
خلاصه سریع سیویس رو پرداخت کردم فرم رو تصحیح کردم و یک ساعت مونده به تعطیل شدن Call Center (ساعت 5 بعد از ظهر) تماس گرفتم و گفتم من توی اپلیکشنم اشتباه دارم و لطف کنین این جدیده رو با قبلیه عوض کنین، مشکلی نبود.
بعد هم سایت پگاسوز رو باز کردم و ارزونترین بلیطی که گیرم اومد رو گرفتم 150 لیره رفت و برگشت
فردای اون روز مدارکو چپوندم تو کیفم و راهی تقسیم شدم و با اتوبوس هاواتاش راه افتادم سمت فرودگاه صبیحا، ترافیک بود و خوشبختانه Voice Recorder ام که پر موزیک بود رو ته کیفم کشف کردم و شروع کردم به گوش دادن و Day dream کردن و چرت زدن، چند باری سفر در تاریخ هم داشتیم، مثل اولین باری که از ایران خارج شدم و 16 سالم بود و تا 4 سال بعدش خونوادم رو ندیدم، مثل آهنگ هایی که میخوند و انگار از زبون من عشق از دست رفته رو مخاطب قرار میداد
How can I forget you
Memories come and go
You’re all I've ever wanted
You’re all I've ever known
Can I be happy
Living with your ghost
The pictures tell the story
I took them off the wall
It’s hard enough to get through
I still can feel the fall
Do you even think of me at all?

I want you
Only you

سوهان روحی شده بود، بعضی وقت ها که آدم بین مرز خواب و بیداری و مستیه بیشتر میتونه جای زخم هایی که خورده رو روی روحش حس کنه

I could start it over
And find somebody new
A beautiful distraction
Just a hand to hold on to
But if you ask me
Would that love be true?

No,I want you
Only you

نکست رو میزنم، آهنگ بعدی شروع نرمی داره ولی باز تراژدی میشه
Laid our blessings on the ground,
The softening of sound
Draws us closed again

Stay, stay and watch the coals
Till they cease to glow
Like empty promises

Why, Why did you go, why did you go away?

There's nothing I can say
Nothing I can do
To bring you back again

This of life I know is true
It's all a falling through
And so I reach for you

حوصله این یکی رو دیگه واقعا ندارم، خاموش میکنم و چشم هامو رو هم میذارم، یکی رو شونه هام میزنه و میفهمم که رسیدیم
تو فرودگاه تازه یادم میفته که به سعید زنگ نزدم که میام آنکارا، گوشی نوکیای فکسنی رو برمیدارم و زنگ میزنم، دیگه دارم از جواب دادنش نا امید میشم که با صدای کلفت و نخراشیدش جواب میده
متاسفانه رفته آلانیا، ظاهرا به همجواری حور و پری ها و تا آخر هفته هم برنمیگرده، خداحافظی میکنم، کیفم رو باز میکنم و آیفون قدیمی رو که هر وقت دلش بخواد کار میکنه رو درمیام که خوشبختانه کار میکنه
هنوز دورش ننداختم، پر عکس هاش و تکست هاش بود و من هم نه توان نگاه کردن به اونهارو داشتم نه توان دور انداختنش رو
زود به وایرلس فرودگاه وصل شدم و بوکینگ دات کام رو باز کردم و ارزون ترین هتلی که به سفارت هم نزدیک بود رو بوک کردم 15 یورو
پرواز آن تایم انجام میشه به فرودگاه Esenboga میرسیم، جای تر و تمیز و خیلی خلوتیه در مقایسه با استانبول، سوار هاواش میشم و به طرف شهر میرم بعد هم با تاکسی به هتل میرسیم
که من دهانم باز میمونه که همچین هتل درب و داغونی چطوری در سایت بوکینگ ریجستر شده اتاق 3 در 3 و کلا آشغال
خلاصه شب شده و بعد از 5-6 بار عوض کردن کانال های ترکی خاموشی میدم و می خوابم
فردا صبح مدارک رو برای آخرین بار چک میکنم دوش میگیرم و اصلاح میکنم و بعد از صبحونه که بد هم نیست از رسپشن هتل که سبیل هاش تقریبا دهنش رو مخفی کرده چند تا سوال میپرسم و راهی میشم
به ساختمان سفارت که میرسم احساس میکنم اینجا ترکیه نیست، که تو یه وجب خاک آلونک های چند طبقه ای زده باشن
میرم سمت در ورودی که چشمم به دیدار خیل عزیز هموطنان گرامی که صف بستن روشن میشه و همه از هم پرس و جو میکنن
بیشتر کیس لاتاری بودن و خونواده ای، به حرفاشون گوش میکردم تا اینکه نمیدونم چیکاره سفارت اومد و به ترکی گفت ساعت هشت و نیم هشت و چهل و پنج بیان ما هم پاسمون رو دادیم رفت
چند تا از خانم های ترک با لچک تشریف آورده بودن و از سر و وضعشون مشخص بود از کجاها اومدن ولی از اینجا چطوری سردرآوردن رو خدا میدونه
یه دختر خانم ایارنی هم بود که با پدرش اومده بود اون هم کیس دانشجویی بود ولی اف 1، یه بلوز شلوار قهوه ای رنگ پوشیده بود که من رو یاد لباس رسمی سودانی ها مینداخت، خجالتی بود و معلوم بود خیلی استرس داره (که بعدا متوجه شدم ویزاشو با موفقیت گرفته)
خلاصه قرعه به نام من درومد و رفتیم تو، بعد از سکیوریتی چک و بند تنبون باز کردن و غیره رفتم تو حیاط که دیدم باز ایرانی های عزیز توی حیاط هم صف بستن و من در این فکر بودم که این صف ها انگار تمومی ندارن
مدارکمو به باجه تو حیاط دادم، خانمی که مدارک رو میگرفت انگلیسی با لهجه ترکی صحبت میکرد که معلوم میکرد ترک هستن و دست آخر گفت شما میتونین مستقیم برین داخل و من مستنبط شدم که صف داخل حیاط مربوط به عزیزان لاتاری برده بود
به تیکه کاغذی که دستم داده بودن نگاه کردم، شماره 309 زیرش هم نوشته بود انگلیش
بغل یه آقای جوان ایرانی نشستم که معلوم شد کیس نامزدی هستن و 2 سال پیش اقدام کردن
از روی مدارک یکی از منتظران سالن دستگیرم شد که هم دانشگاهی هستیم رفتم جلو چاق سلامتی کردم و ایشون هم اینقد نزاکت داشت که بیاد کنار من بشینه و خلاصه شماره من اومد و رفتم برای فینگر پرینت که یه خانوم آمریکاییه زیبا بودن و زود تموم شد و گفتن دوباره بشینین تا دوباره شمارتون بیاد
دوباره شماره من اومد و این بار حواسم جاهی دیگه ای بود و دوست ایرانی کیس نامزدی گفتن نوبت شماس
دم باجه که رفتم یه افیسر آمریکایی با یه ته ریش قرمز و ظاهری مرتب نشسته بودن که ظاهرا من اولین مراجعشون بودم از صورتش دستگیرم شد که آدم زیرکیه
Me: Hello and good morning
Him: Heeyy good morning how are you?
Me: Fabulous, how about you?
Him: looking at my files, I'm not bad thanks for asking
I was looking at your application and it was quiet interesting, i see you have been in several countries and now Turkey ...
Me: smiling yeah I've been always interested in the middle east i tried to learn their languages, religion, culture and etc
Him: Well tell me about your program how did you decide to participate in this program and what are your goals?
Me: Well actually my coordinator told me about it and i thought it would be a great opportunity for me to discover US and also i'm writing my thesis about the national identities in the middle east which aren't really stable and the American national identity which is fairly stable and this program helps me to make a comparison between the two
Him: Wow that's fascinating, you have a great career too
Me: Thanks a lot
Him: Do you have your transcripts with you?
Me: Of course here they are. do you wanna check out my undergraduate transcripts as well?
Him: No i just wanna get sense of what you are studying
Me: Okay!
Him looking at the computer: I see you appleid for the lottery!
Me: Yeah
Him: Whyyyy?
Me: Well it was a good opprtunity to go to the states and it was free so...
Him smiling: Right
(چکیده مصاحبه بود)
بعدشم گفت من پاسپورتت رو نگه میدارم و همین شماره ای که دستت هست رو به این گیشه پست یو پی اس بده که بعد از 2 روز پاسپورت رو به آدرست پست کنیم شما هم میتونین با کارت اقامت ترکیه برگردین استانبول که این قسمت رو به فارسی گفت و من هم به انگلیسی گفتم به به فارسیم که بلدین امیدوارم در ایران آینده شما سفیر بشین ایشون هم بر بر منو نگاه کرد و با لحنی صادقانه گفت من اگه ایران بتونم برم راضیم که رفتگر هم بشم و من در حیرت و ناباوری با خنده گفتم Come on now که آقای نیکولاس جنتلمن و ایران دوست هم بای دادن و میکروفون رو خاموش کردن و من هم رفتم گیشه یو پی اس و به خاطر اینکه پول نقد نداشتم رفتم بیرون از ای تی ام پول گرفتم و برگشتم و بعد از پروسه بند تنبون کشون دوباره رفتم داخل و تا رسیدم دیدم رسید رو آماده کرده و آدرسم رو از روی کارتی که بهش داده بودم نوشته
من هم 15 لیر دادم ( که اگه میدونستم 15 لیر هست مجبور نمی شدم برم بیرون)
خلاصه رفتم با دوست ایرانی کیس نامزدی و هم دانشگاهیم خداحافظی کردم که یه آقای دانشجوی دیگه با حرارات خاصی اومدن سلام کردن و گفتن ویزای دانشجویی گرفتین؟ منم گفتم بله ایشالا شما هم موفق باشین و از در سفارت زدم بیرون تو عوالم خوشحالی و نا امیدی سیر میکردم و خیابون رو گز میکردم که یادم اومد کارت حافظه ای که تو جیبم بود رو فراموش کردم از سیکیوریتی پس بگیرم دوباره رفتم دم در و کارتی که دستم داده بودن رو نشون دادم در باز شد و امانتی رو گرفتم و اومدم بیرون
دم در 2 تا خانم با شوق و ذوق و نگرانی زیادی اومدن سوال کردن که چطوری بوده و غیره که من هم گفتم حتی مدارک بانکیم رو چک نکردن و راحت بوده و ایشون نشونی پسرشون رو دادن که متوجه شدم همون آقای دانشجوی خنده رو بودن که از اظهارات مامان مشخص شد که دانشجوی شریف هستن و از مغز های فراری و من در این فکر بودم که ماشالا همه یه کس و کاری دارن که بیاد باهاشون و نگرانشون باشه فقط این وسط من چغندر بودم
خلاصه گفتم نگران نباشین از شریف اگه باشن قبولن ایشون هم خدا خدا گویان از من دور شدن
من هم سرو ته کردم طرف هتل، وسایلم رو برداشتم به پدر گرامی هم خبر فتح الفتوح رو دادم که سرشون شلوغ بود و قرار شد بعدا صحبت کنیم
تاکسی - هاواش - فرودگاه اسنبوگا - فرودگاه صبیحا - هاواتاش - دخترهای خوشگل هم سفر من - آهنگ میکونوس از فلیت فاکسس - چرت - شلوغی بیمزه استانبول - تقسیم - مترو - مجیدیه کوی - خونه
سلام بر دوستان عزیز 2012،
سعید آقای ما یک اقدامی انجام دادند در خصوص گردآوری مشخصات هتلهای ترکیه در یک جدول. منبع اطلاعاتیشون هم سفرنامه شما عزیزان 2012 هستش.
من فکر کردم با توجه به اینکه بعضی از شما عزیزان هم هنوز سفر به ترکیه برای مصاحبه یا گرفتن ویزا رو در پیش دارید، شاید بتونید از این جدول استفاده کنید.
در صورت تمایل به لینک زیر مراجعه کنید:
http://mohajersara.com/thread-5313-post-...#pid194645
به امید ویزای یکضرب برای همه شما عزیزان. Wink
تشکر کنندگان: zina s ، hadiseh.t ، schaghayegh ، Omidooo ، daria ، nima77 ، gulu ، Orchin ، ensan ، hamedhamed ، ASALI ، byousefi_p ، outlaw ، aziking ، mehdiii ، tiba ، Saeedv13 ، payam62 ، shadin_n ، sayeh_m ، armin1 ، amairmonre
آقا از اونی که میترسیدم سرم اومد. یعنی مطمین بودم اینطوری میشه. البته راهش رو پیدا کردم که در ادامه میگم.
اول از همه بچه ها از راهنماییهای خوبشون تشکر میکنم. دوم از دوستانی که استرس میدن خواهش میکنم تو بینششون تجدید نظر کنند. من که انقدر ریلکس رفتم که یک بار اصلا شماره رو ندیدم! اونهم دینگ مصاحبه را. ها ها ها.
خیلی نمیتونم مفصل بنویسم چون تقریبا همه چیز رو بجه ها گفتند فقط من بازگویی میکنم که اگر چیز خاصی بدرد دوستان میخوره استفاده کنن.
بخصوص شاید تجربه من برای اونهایی که بچه کوچیک دارن بد نباشه به اضافه اینکه سوالی از دوستان داشتم که جوابش رو نگرفته بودم که خودم متوجه شدم و اینجا میگم. باشد که به درد آیندگان بخوره.
اول از همه از پرواز بگم.
ما پروازمون چون گذشتگان پنجشنبه بود و ایران ایر و از فرودگاه تهران! ساعت ۸ که برنامه ریزی کرده بودیم و هزار تا خط و نشون برای خودم کشیده بودم که اگه دیر شد فلان و بهمان ساعت ۹ با اجازتون راه افتادیم. با یک عدد پژو ۷۴۷ از نوع ایر باش ساخت شرکت پوتینگ تحت لیسانس ایران نرو! حالا چند نفر؟ ۵ نفر بزرگسال و یک کوچولوی خوشگل. راننده کیه؟ معلومه خودم. حالا وای دلیجان وایسادیم. سلفچگان وایسادیم. دیگه انگار نه انگار سفری در راهه و هواپیمایی منتظر. دیگه دم دم های فرودگاه بودیم که خوابم گرفت!!!!! مگه میشه من که عمری ناظر بیابونی بودم و تو دل شب !!! عجب !! روزگار چه کردی با ما؟ البته یه دلیل اصلی هم داشت که کوچولوی خوشگل و خانواده ای خواب! در ماشین بودند و سیگار که نمیشد و تخمه هم جواب نمیداد. من هم اصلا امتحانش نکردم.
القصه که خواهر گرامی متوجه خواب آلودگی بنده شد و تا فرودگاه چهارچشمی مواظبم بود و خواب را از من ربود.
فکر کنم ۳ بود به فرودگاه که چه عرض کنم (قبلا هم رفتم ولی شب چیز دیگه است.) باغ وحش (دور از جون مسافراش) رسیدیم و بارها را بر زمین گذاشتیم بر لب ورودی ۲ و مسافران را پیاده شدند و ما با اتل جان رفتیم برای پارکینگ. در پارکینگ پایین گارد محترم با نگهداشتن ماشین از ما بهترون و رد کردن ماشینها قصد دریافت رشوه که در نظام ما وجود ندارد را داشت که احتمالا از عمال بیگانه و تحت حمایت سازمانهای ویرانگر بود- داشت. بنده به ایشان عرض کردم مومن من خودم الان دو ماشین دیدم که بیرون امدند که فکر نکند ما هم مثل خودش بلانسبت خر هستیم. خلاصه از پل که پایین میآیید دور برگردون را میپیچید و وارد پارکینگ ۲ یا ۳ میشوید آنجا هم نیروهای بیگانه منتها با یونیفرم مبدل و با لباس نگهبانان زحمتکش اقدام به اخاذی و رشوه گیری میکنند که در زیر آفتاب سوزان جای بهتری!!!! به شما بدهند!؟؟!؟!؟!؟!؟!!
بعد که ماشین را پارک کردید البته با ندادن رشوه به پارکینگ عقبی راهنمایی میشوید که از قضا بهتر هم هست چون نزدیک ایستگاه اتوبوسه.
اتوبوس با کمی معطلی راه میافتد ولی با برنامه ریزی درست البته اگه مثل ما درست اجرا هم بشه جای هیچ نگرانی نیست.
به ورودی که رسیدم عیال بزرگوار و مادر و خواهر با پارتی بازی کوچولوی محترمه به داخل رفته بودند چون صف طولانی ورود به سالن نیم ساعتی وقت میخواد.
من و پدر هم با دادن نشانی کوچولوی محترمه که دل سربازان گمنام را برده بود بدون صف وارد سالن شدیم. باور کنید اگر آسون بگیرید آسون میگذره. هر چی سخت بگیرید سخت تر میشه.
دقت کنید تا اینجا هیچ کاری برای ارز دولتی نداریم! سوال نکنید که بد جوری جوابتون را میدن.
وارد سالن که میشین هم که بلدین به ایرلاین خودتون میرید برای دریافت کارت پرواز و تحویل بار. و مشخص کردن صندلی. دیگه سبک میشین و راحت. باجه بانک ملی هست ولی کاری باهاش نداریم مگر اینکه عوارض را نداده باشین.
برای همه افراد حتی زیر ۲ سال عوارض میگیرن. که ما قبلا پرداخت کرده بودیم. ولی برای زیر ۲ سال ارز دولتی پرداخت نمیشه.
وارد صف طولانی چک کردن پاس و برگ عوارض میشین که برگ عوارض دریافت میشه و پاس مهر میخوره و بعد وارد سالن ترانزیت میشین.
وارد این سالن که میشین مستقیم و سمت چپ کانتر اینفرمیشن یعنی بعد از به به فروشی یه پله برقی و آسانسور (مخصوص معلولین و سالمندان) که به سمت پایین میره برای ارز دولتی سامان و ملت و ملی.
زمان بر نیست پاس و حواله چک میشه و ارز داده میشه و یک برگه زدن که فلان جمله را بنویسین که جدی نگیرین. مهم نیست و ازتون هم نمیخواد.
برای اینکه فکر نکنین چیز خاصیه نوشته ..... دلار ارز دولتی دریافت شد یا یه همچین چیزی.
دیگه از گیت ورود به سالن چک کردن کارت پرواز وارد میشین یه بازرسی ساده (برای خانمها بیشتر طول میکشه-البته کلی نیست بسته به نظر و حس و حال بازرس داره- ولی آقایون خیلی سریع تر ) به باجه خودتون میرید و ما که هواپیما منتظر بود که؛؛میخواستن کارت بنزینم را ازم بگیرن بابت سوخت اضافی مصرف شده هواپیما که با پا زمین زدن بنده منصرف شدن؛؛.
سوار هواپیما شدیم کوچولومون هم تو این مدت فقط توی صف انتظار ورودی سالن ترانزیت حوصلش سر رفت.
هواپیما بدک نبود و از لحاظ امنیتی بیسسسسسسسسسسسسسسسسسسست. خودمونی بودن البته همانطور که میدونین غیر از مهماندارن. تنها مهمانداران خطوط هوایی که دیدم برای مسافراش کلاس میذارن مال ایرانه. انگار اونا مهمون مان یا هواپیما را با سالن مد اشتباه میگیرن. خدا وکیلی تو اتحاد من یکی دلم براشون میسوزه یک ثانیه استراحت ندارن. وقتی هم کاری ندارن خودشون هی میان سراغ آدم که مثلا مشکلی داری که خوابت نمیبره یا چیزی میخوای ی مثلا میبینه جابجا شدی سریع میگه بالش اضافه هست بدم بهت. امارات و دیگر خطوط هم کم از اون نداره.
حالا قضیه امنیتیش چیه؟ هیچی درب کابین خلبان باز بود و پرده هم کنار. شانسی که آوردم کوچولو خواب بود و گرنه همانطور که قبلا هم قول داده بودم سقوطی آرام را تجربه میکردیم. باور ندارید بنده هم داشتم از شیشه جلو هواپیما مسیر را رصد میکردم.
بگذریم خیلی هم مهم نیست ولی یه چیزهایی قانونه. من شخصا معتقدم روی بعضی چیزها حتما باید مصر بود بخصوص قوانین کاری و مهمترین رکن اون ایمنی. مسیر هم بسیار زیبا بود آسمانی بسیار زیبا شفقی زیباتر و بالای ابرهایی متراکم.
*********************
دیگه رسیدیم فرودگاه ترکیه. پیاده شدیم هموطنان سریع دویدند و پاس را چک کردند و وایسادن برای چمدان ها. ما هم یواش یواش رفتیم گلاب به روتون wc‌ کانترها هم حرکات و نوبت توالت ما را رصد میکردن چون کار دیگه ای نداشتن همه رفته بودن و ما داشتیم به امورات مهمتری میرسیدیم. ؛نفسی که تازه کردیم؛ به سمت گیت ها رفتیم و حسابی با کوچولومون خوش و بش کرد و مادرم چون حجاب داشت مامورش بهش گفت سلام علیکم! خانمم هم با مامورش انگلیسی حرف زد که اون بلد نبود و تعجب در چشمان عیال عزیز حلقه زد.
آمدیم و چمدانها را از دور دیدیم که دور زد. رسیدیم و از آنجا که همه چمدانها چرخدار بود چرخ بر نداشتیم و اگر هم بخواهید به یورو است مثل اینکه پرداختی ما چون نمیخواستیم زیاد دقت نکردم. ولی صرافی تو همان سالن هست. قطعا چرخدار لیره هم قبول میکنه.
صد دلاری در همان فرودگاه چنج کردیم.
آقایی هی پز ترانسفر رایگان ایران ایر را میداد که ما ندیدیم. و حوصله ایستادن هم نداشتیم یک تاکسی ون گرفتیم به ۸۵ لیره و تاکسی کوچک هم ۷۰ لیره هست.
راننده متوجه آدرس نشد -البته هتل را همه بلدن ها ما دیپس هاسل هستیم- و بهتره که یا پرینت نقشه را داشته باشین یا اگه دیپس هاسل هستید بگین آتاتورک بولواری - مشروطیت با کسره م و بعد آتاک ایچی (با انگشت هم میتونین ۲ را نشون بدین). ما ترکی بلد نبودیم که شدیم.
اتو من دیدم ولی خودم آورده بودم. ضمنا آتاک ۲ از طرف کیزلای که بیایید یک طرفه است ولی برای بعضی مسیرها بهتره و هزینه تاکسی رو کم میکنه. و از اونجا که هاسل دم کوچه است پلاک سوم راحت میتونید سر کوچه ویاده شین. از بالا یعنی سمت مشروطیت اگه اومیدن هم که بهش بگین آخر کوچه.
یخچال و گاز و فریزر و وسایل آشپزخانه (البته ما قابلمه کوچیک آوردیم به شما هم پیشنهاد میدم اگه بچه کوچیک دارین بیارین) صبحانه خوب ولی من اکثرا نمیخورم چون میرم بیرون. صبحانه ساعت ۹ آماده است ولی من چون ندارم خودم برای کوچولو میرم ۵ یا ۶ درست میکنم. شب بعضی وقت ها با بچه ها دور هم میشینیم و با ترک هم بسیار گرم گرفتیم. همه هم تو این محله عاشق کوچولو شدن از یه مغازه آب پرتغال گیری و دانر (کباب ترکی) فروشیه وقتی رد میشین یه پسره است میپره ماچش میکنه یه پرتغال هم بهش میده خلاصه اوضاعی داریم اینجا. دیروز تو کیزلای سنتر دیدیم نیستش دو تا دختره برش داشته بودن برده بودن تو مغازه. توی نایک هم دیدیمم نیست یکیشون برش داشته بود هواپیما بازی میکرد براش. خلاصه ترک ها تو بچه داری خیلی کمکمون کردن.

----------
ادامه داستان در برنامه آینده فعلا برم برای خوشگله تخم مرغ بپزم.
سلام، پس از بازگشت غرور آفرین به میهن لازم دونستم تا خلاصه ای از سفر خودمو به آنکارا حضور دوستان عزیز تقدیم کنم.
بامداد پنجشنبه 29 تیر: فرودگاه امام: بسیار شلوغ و اعصاب خوردکن! (من واقعا تعجب میکنم که چرا توی اون بیابون که چندین هزار هکتار زمین بدون استفاده افتاده، همه مسافرا باید از یه گیت 50 سانتی رد بشن؟؟!!) پرواز ترکیش: سر وقت + پذیرایی متوسط + مهموندارای مهربون فرودگاه آنکارا: شیک، تمیز، مدرن و خلوت رفتن به هتل: اتوبوس Havas و تاکسی (در ترمینال اتوبوسها) به مقصد هتل پلازا و مستقر شدن در اتاق (ساعت 8:15) هتل: اتاق سینگل با ابعاد مناسب، شبی 70 دلار ناقابل، تمیز و نسبتا نو، صبحانه نسبتا خوب (تا حدی هم میشه گفت متوسط)، اینترنت بیسیم داخل اتاق با سرعت در حد المپیک (تا 200 کیلو بایت بر ثانیه) مطب دکتر: انجام آزمایش و عکس و معاینه و واکسن (م م ر ، آبله مرغون) در یک چشم بهم زدن و پیاده شدن مبلغ 435 لیر.
باقی روز: فرو رفتن به خواب زمستونی و شناسایی منطقه سفارت
جمعه، شنبه و یکشنبه: زیر و رو کردن کیزیلای و خیابونای اطراف، مراکز ankamal ، cepa ، kentpark ، موزه تمدن (مدنی) آناتولی و همچنین خالی نمودن عقده های اینتر نتی ( از جمله دانلود بیش از 6 گیگابایت کلیپ از youtube )
یکشنبه شب: جمع کردن وسایل و چمدون، مرور مدارک و تلاش مذبوحانه (تا صبح) جهت فرو رفتن به خواب که کاملا بی نتیجه ماند.
دو شنبه 2 مرداد (23 جولای): ورود به خاک آمریکا (سفارت) ساعت 8:05 و تسلیم مدارک و دریافت شماره. اعلام شماره بار اول: دریافت سند مالکیت و پایان خدمت (باجه 10) ، بار دوم (باجه 4): دریافت پول (در این حین اونچنان غرق صحبت با یکی از دوستان مهاجر سرا شده بودم که شمارمو چند بار اعلام کرده بودن و در نهایت وقتی که متوجه شدم و رفتم دم باجه، خانمه به شوخی گفتش که فکر کردم پشیمون شدی و رفتی!) . بار سوم (باجه 7 – یه خانم جوون بودش): اول گفتش که انگشتاتو بنداز رو دستگاه. بعد یه دفعه پرسید " شما در آمریکا چکار میخوای بکنی؟" یه کمی هم مثل آدم آهنی صحبت میکرد. خلاصه آقا! ما زمانی فهمیدیم داریم مصاحبه میشیم که طرف از ما سوگندو گرفته بود و کلا ما رو تخلیه اطلاعاتی کرده بود. سوالاشم اینا بود: چرا سربازی رفتی سپاه!؟ (دقیقا همینجوری پرسید) اونجا چکار میکردی؟ (حالا بیا و توضیح بده...) ایران چه شرکتی کار میکنی؟ زمینه کاریت چیه؟ آمریکا کجا میخوای کار کنی؟ با کی میخوای زندگی کنی؟ موضوع پایان نامت چی بود؟ چقدر پول تو بانک داری؟ در نهایت هم گفتش که فعلا بچه! برو رد کارت تا بعد ببینیم چی میشه...
اون روز بنده 7 عدد کیس لاتاری رو رصد کردم (با خودم البته) که چهارتاشون قبل از من مصاحبه شدن و همگی آبی گرفتن. خلاصه اینکه با دلی آرام و قلبی مطمئن سفارتو ترک کردم و اومدم هتل (ظهر شده بود)، اتاق و چمدونو تحویل دادمو و عازم مقبره آتاتورک anitkabir شدم. تا عصر که برگشتم هتلو و بعد فرودگاه و بالاخره دم صبح رسیدم خونه.
در حال حاضر برداشت من اینه که درصد کمی موفق به دریافت ویزا بدون گذراندن دوره کلیرنس میشن، برای مثال خانم میانسالی که در فرودگاه با هاش صحبت کردم، با وجود اینکه خانه دار بودش و برای ویزای توریستی اقدام کرده بود هم از این پروسه در امان نمونده بود. بهر حال من هم مثل همه دوستان بسیار امیدوار هستم، هر چند که همه میدونیم که گرفتن ویزا تازه اول کار....
مخلص همه دوستان
------------------------------------------------
72XXX ، آنکارا، مصاحبه 23 جولای، برگ آبی
DV2012
(2012-07-26 ساعت 19:22)soroushmm نوشته:  با سلام و تبریک و خوش به حالتون که کاراتون تموم شده و امیدوارم همگی موفق باشین
از کسائیکه مصاجبه شدن کسی بوده که برنده اصلی باشه و پسوند فامیل خانمشو ننوشته باشه؟
ممنون می شم اگه کسی تجربه تو این زمینه داشته در اختیارم بذاره
خوب و خوش باشید

دوست عزیزتبریک
من خانمم برنده اصلی بودودرارسال فرمها پسوندفامیلی راکه حدود ۱۰سال پیش حذف شده بودراننوشتیم وجالب تراینکه تاچندروزقبل ازمصاحبه هم متوجه نبودیم ولی درروزمصاحبه قبل ازقسم یادآوری کردیم ودیدیم خودشان ازروی ترجمه هااصلاح کرده اندوازآن مهمتریک اشتباه دیگرمان تاریخ عقدمان درفرمهابود.
ولی بااین همه ویزای یکضرب گرفتیم.
توصیه من به شمااین است که ایمیل رابزن خیلی خوب راهنمایی میکنندتازه برای شماکه اصلامشکلی ندارد چون برنده اصلی خانمتان نیست.
شماره کیس :2012AS00073xxx
تاریخ رویت قبولی در سایت:جولای 2012
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:سپتامبر 2011
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن کیس: اپریل ۲۰۱۲
مصاحبه:۱۲جولای ۲۰۱۲
دریافت ویزا:۱۲جولای ۲۰۱۲
ورود به آمریکا:اواخرنوامبر۲۰۱۲
دریافت گرین کارت:خیلی خیلی زودShy
نفرات همراه:۱نفرهمراه
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، daria ، soroushmm ، mehdiii ، shadin_n ، کیانا ، sayeh_m ، SH1A2R3 ، hamedhamed ، amairmonre
سلام دوستان خوب مهاجر سرایی
اینم سفرنامه من برای ادای دینم به مهاجرسرا چون خیلی خیلی راهنمایی دوستان به دردم خورد .
و تشکر ویژه از شایرای عزیز دارم به خاطر دلسوزی و کمک به بچهای سایت . کلی بچه معروف شده تو انکارا از کارمندای هتل تا عباس لیدر اسمشو میدونستن شایرای عزیز امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق باشی .
دوست ندارم تکراری بنویسم پس مهم هاشو مینویسم
پروازمون ایران ایر و اپن بود یکم بیشتر گرفتیم ولی می ارزید چون ما کلا 3 روز اونجا بودیم و اگه یکضرب میگرفتیم بیشتر میموندیم هتل هم هتل murat که دست شایرا جون درد نکنه برامون رزرو کرده بود .
دکتر هم که همه میدونین خیلی پولکی هست و ردخور نداره یه واکسن حداقل به همه میزنه . ما تست انتی بادی تو ایران ندادیم
شوهرم جای جوش ابله داشت و من هم هیچ علامتی نداشتم و اصلا نمیدونستم که ابله گرفتم یا نه ؟ به همسرم گفتم جای جوش نشون بده و خودم میخواستم بگم که نگرفتم که واکسن بخورم.
بعد از اینکه خانم دکتر همسرم رو معاینه کرد با اینکه جای جوشها رو نشون داد بازم براش تست انتی بادی نوشت و یه واکسن mmr که تو ایران شوهرم زده بود دوباره براش زد و بعد نوبت من شد .نمیدونم چرا وقتی ازم سوال کرد ابله گرفتی یهو گفتم مامانم میگه گرفتم ولی جای جوش ندارم . برای منم تست انتی بادی نوشت و یه واکسن که خودش میگفت دیفتری و کزاز هست زد
خدا رو شکر وقتی دوتامون تست انتی بادی دادیم هر دو مثبت شد و دیگه واکسن نخوردیم .
کلا هزینه دکترمون 440$ شد
حالا مصاحبه تکراریها رو نمیگم ما نفر اول بودیم وشمارمون 400 بود .
سوالات مصاحبه کننده خانم
اول باید قسم بخورید. ........ باشه میخوریم
از همسرم :شغلتون ؟ .................. ازاده
دقیقا چیکار میکنید ؟ ................. جواب همسرم
شغلتون چی بود؟ ........................ جواب همسرم
رشته تحصیلی تون چی بود ؟............الکترونیک
تخصص دارید ؟............... نه الکترونیک عمومی
سربازی ؟........................معافم
برای چی ؟؟.....................کفالت
میشه کارتتون رو ببینم ؟؟؟.......................بله بفرما
شما خانم خانه داری؟؟؟............................بله
رشتتون چیه ؟؟؟........................نساجی
بعد میکروفن رو خاموش کرد با یه نفر کنارش بود کیس ما رو نشون داد بعد میکرفون رو روشن کرد از همسرم پرسید مغازه مال خودتونه دیگه ؟ همسرم گفت بله دوباره میکرفون خاموش شد
بعد دیدم دستش داره میره طرف برگه ابی خیلی ناراحت شدم شروع کرد به نوشتن برگه ابی
بعد گفت مراحل اداری دارین چند هفته دیگه سایتو چک کنید
منم گفتم اخه چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
گفت مهم نیست مراحل اداری هست دیگه
اینم سرنوشت ما
تجربه من که شاید بدرد دیگران بخوره
1. من همسرم دیپلم کار و دانش بود و لیسانس دانشگاه ازاد رو داشت اصلا از ما نپرسیدن که چرا همسرت 3 ساله دیپلم گرفته فقط اخرین مدرک تحصیلی رو دادم
2. کیس شما فقط از طریق نوشتهاتون برسی میشه و اونا مبنا رو میذارن که شما هرچی نوشتی راست میگی


در ضمن اونجا ما داریا عزیز و خانومشون و لیلا20 وخانواده محترمشون وبخشندگی و کیانای عزیز که بهشون واقعا تبریک میگم رو زیارت کردیم البته با شادین عزیز هم تلفنی صحبت کردم .وموقع برگشت تو فرودگاه a.r.a.s.h1 و همسرشون رو زیارت کردیم
امیدوارم همگی زود زود کلیر بشیم و بریم برای گرفتن ویزا
اگه سوالی بود در خدمتم
دوستان 2012 جدول یادتون نره
2012AS00067xxx
تعداد:2
تاریخ مصاحبه: 25july
کلیرنس: پایان انتظار 31 اگوست Big GrinBig Grin:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان