سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا

[IMMI]

سلام دوستان
ما به همراه خانواده هفته دیگه داریم میریم آنکارا واسه دریافت ویزا. اگه کسی رفته پارک آبی آکوا میشه آدرسشو واسم بذاره آخه اون دفعه که رفتیم گفتن تعطیله .قیمت بلیطش چقدر بود ؟ چه جوری میشه رفت؟ممنون

تا جایی که تو سایت پارک خوندم، هر روز ساعت 10-11-12 از کیزیلای سرویس رایگان به مقصد پارک داره. یکسری ون هستن که جلوشون آرم آکوا پارک رو زدن.
روزهای سه شنبه مخصوص خانم ها ست. روزهای 4شنبه روز عمومی است که قیمتش 25 لیره. آخر هفته ها 37 لیر و بقیه روزها 32 لیر.
سرویس برگشت هم ساعت 17.30 و 18.30 هست.
ظاهرا، مردهای مجرد هم اجازه ورود ندارند. حتما باید دستت تو دست یک دختر باشه!!!

[باران90]

سلام
دوستان من سفرنامه با جزئیات نمی نویسم چون بسیاری از مراحل تکراری هستند و مکررا مطرح شدند و نیازی نمی بینم که دقیق بنویسم که چه ساعتی به دکتر رسیدم و چند نفر قبل از من بودند و روز مصاحبه انگشت نگاری چطور انجام شد و غیره، چون مطمئنا دوستان مهاجرسرایی بهتر از من می دانند. گشت و گذار و خرید در آنکارا و چه گفتم- چه شنیدم هم که امریست شخصی و عموما گره ای از کار دیگری باز نمی کند، هرچند بعضی از دوستان می نویسند اما من فقط نکاتی را می نویسم که برای کسانی که بعد از این به مصاحبه می روند می تواند مفید باشد.

سلام دوست عزیز امیدوارم هرچه زودتر با یه ویزا تو پاست برگردی من خیلی از سفرنامه شما تعجب کردم چون من دخترم , مجردم, لیسانسه هستم (زمان مصاحبم هنوز امتحانامو نداده بودم ), اسپانسر ندارم و 30 میلیون تو حسابم بود! فقط ازم پرسید تا حالا کار نکردی کی خرج سفرتو میده؟ گفتم پدرم! هیچ مدرکی هم ازم نخواست. اینکه افیسر به خانم بودن شما اشاره کرده واقعا عجیبه! داریم درباره امریکا حرف میزنیم که حتی کارگر معدن خانم هم دارن! چرا نباید بتونید از پس هزینه هاتون بربیاید! چیز دیگه ای که باعث تعجبم شد واکسن mmr بود که من در کودکی زده بودم فقط و کارت پاستور(خ پاستور) من رو کامل پذیرفت. امیدوارم از این دست اتفاقها کمتر برای ایرانیها پیش بیاد چون کاملا به نظر بهانه گیری میاد! فقط یه سوال شما آدرسی از آشناها یا بیستگانتون در امریکا داده بودید؟ نه به عنوان اسپانسر فقط آدرس -

[Erfaanism]

سلام

از اونجایی که من تاحالا خیلی توی مهاجرسرا فعال نبودم و نتونستم خیلی عضو مفیدی باشم٬ به همین دلیل حس می کنم حداقل کاری که میتونم واسه ادای دینم به مهاجرسرا بکنم همین سفر نامه نوشتنه. در ضمن سعی می کنم سریعا بعد از هر مرحله سفرنامه بنویسم که هم خوندنش راحت باشه٬ هم من جزيیاتش رو قاطی نکنم. خیلی هم آدم دست یه قلمی نیستم به بزرگواری خودتون ببخشید.

قسمت اول: مدیکال

ما روز ۲۶ جولای با پرواز ۵ صبح ایران ایر از فرودگاه امام به آنکارا پرواز داشتیم. من کیسم یه نفرس ولی از اونجایی که فصل تعطیلات بود و آب و هوا هم مناسب بود خانواده هم تصمیم گرفتن با من بیان تا هم هوای منو داشته باشن٬ هم خودشون یه تفریحی کرده باشن. در کل ما ۳ نفر بزرگسال بودبم و یه کوچولوی ۶ ساله هم همراهمون داشتیم.

پروازمون با کمتر از چند دقیقه تاخیر انجام شد و یه تعدادی هم صندلی خالی مونده بود. که من از اونجایی که تحت هیچ شرایطی توانایی نشسته خوابیدن رو ندارم رفتم یه ردیف خالی پیدا کردم و اونجا نشستم به امید یه استراحت هرچند کوتاه مدت.

وقتی به فرودگاه آنکارا رسیدیم قصد داشتیم با تاکسی به سمت مطب دکتر حرکت کنیم چون می خواستیم بعد از دکتر بریم استانبول٬ توی آنکارا از ۲۹ حولای هتل رزرو کردیم٬ که اونم شایرا حان زحمت هتل مراد رو کشیده بود واسه مون. توی سالن تحویل بار یه آقای مو سفید به اسم مجید بود که می گفت سرویس ایران ایر هست که از تاکسی ارزون تر میشه. اول می گفت نفری ۲۰ لیر منم که از بچه های اینجا شنیده بودم با تاکسی ۷۰ لیر هزینه داره٬ یه خورده باهاش چونه زدم و قرار شد مارو با ۵۰ لیر تا مطب دکتر برسونه. سوار یه ون شدیم و جلوی پارک قو که کنار مطب دکتر هستش پیاده شدیم٬ یه خورده توی پارک نشستیم چون صبح بود و همه مغازه ها تعطیل بودن. مطب دکتر هم پرسیدم گفتن ساعت ۹ باز میشه من رفتم یه کافی نت گیر آوردم و پرینت از نامه وقت دکترم گرفتم و یه خورده هم توی پارک نشستیم و بعدش رفتم مطب دکتر طبقه ۴ پذیرش شدم٬ پاسپورت و ۲ قطعه عکس ازم خواست و گفت برم طبقه ۵ تا نوبتم شه٬ بعد از ۲ نفر رفتم واسه عکس قفسه سینه و تست خون٬ نکته جالب حضور فعال عباس لیدر توی مطب دکتر بود٬ دمش گرم واسه خرید سیم کارت ترک سل به دادم رسید :دی.
۴۷.۵ دلار بابت عکس و تست خون پرداخت کردم و یه کاغذ دادن که برم طبقه ۴ دوباره٬ منم رفتم پیش اون خانم تپله٬ اونم اسمم رو پرسید گفت ساعت سه و نیم برگردم واسه معاینه. هرچی ام اصرار کردم که می خوام برم استانبول و علاف میشم کوتاه نیومد.

دیگه از حدود ساعت ۱۰ تا سه و نیم به گشتن خیابون های اطراف و ناهار گذشت.

سه و نیم رفتم مطب دکتر اینبار فقط یه خانم که کیسش گرین کارت نبود قبل از من بود. رفتم توی اتاق معاینه منتظر دکتر شدم٬ بعد از حدود ۱۰ دقیقه آقای دکتر وارد اتاق شدند و ازم راجع به جراحی های قبلی سوال کرد و بعد گفت برم رو تخت واسه معاینه٬ بعد از معاینه نشست پای کامپیوترش و هی گیر داده بود تو یه دارویی چیزی مصرف کردی٬ منم کلا توی عمرم ۳ بار مسکن خوردم٬ اینم هی گیر داده بود و بیخیال نمی شد. دیگه مودبانه و در کمال احترام واسش توضیح دادم اونم یه سری چیزا توی پروندم نوشت و کارت واکسنم رو یکم زیر و رو کرد٬ همه چیم کامل بود غیر از آبله مرغان٬ که اونم گرفته بودم وقتی بچه بودم اثرشم موجود بود.
بدون اینکه هیچی بپرسه رفت یه سرنگ در اورد و اومد که بزنه گفتم چیه گفت آبله مرغان گفتم گرفتم اینم اثرشه٬ گفت ما این چیزا رو قبول نداریم یا باید تست بدی یا واکسن٬ منم دیگه پیگیر نشدم٬ گفتم بزنه بهتره.

بهم گفت فردا بعد از ظهر بیا نتیجه مدیکالت حاضره٬ منم گفتم نیستم فردا٬ قرار شد دوشنبه که روز قبل از مصاحبم میشه بگیرم جوابشو.

بعد از اینکه کارامون تموم شد رفتیم ترمینال آشتی بلیط استانبول گرفتیم. اولین اتوبوسش یه کلاس معمولی بود که فقط صندلی هاش مانیتور داشت و جالب ترین نکتش پذیرایی در طول مسیر بود. از اول تا آخر مسیر مهماندار در حال پذیرایی بود. توی اتوبوس هم چون کمبود خواب داشتم رفتم ته اتوبوس چندتا صندلی خالی بود٬ اونجا دراز کشیدم. بلیط اتوبوس نفری ۳۰ لیر بود حدود ۶ ساعت هم مسیرش طول میکشه.

از اینترنت ترمینال یه هتل نزدیک دریا توی قسمت اروپایی استانبول گیر آوردم. حدود ساعت ۱ صبح رسیدیم هتل و تا یکشنبه استانبول می مونیم.

قسمت بعدی رو هم سعی میکنم بعد از مصاحبه بنویسم. ایشالا که خوش خبر باشم. :دی

اینم شرایط پرونده منه:

جنسیت: پسر
سن: ۲۱
وضعیت تاهل: مجرد
وضعیت تحصیلی: دانشجوی ترم ۶ کارشناسی ولی بیش از ۳ ترمم مونده و نمی خوام ادامه بدم اگه ویزا بگیرم.
وضعیت سربازی: اجازه خروج موقت٬ شرایط معافیت پزشکی هم دارم٬ اما هنوز اقدام نکردم.
مصاحبه: ۳۱ جولای.
شرایط مالی: بدون اسپانسر٬ حدود ۶۰ میلیون تمکن مالی از بانک صادرات.


دوستان خواهش میکنم دعا کنید به ضرب بگیرم.

[babak4835]

سلام به همه دوستان
من یک از برندکان ۲۰۱۲ هستم از تجربیات همه دوستان از یک سال پیش تا کنون بسیار استفاده کردم.وظیفه خودم میدونم برای اگاهی بقیه دوستان تجربیات خودم را هر چند تکراری بنویسم.من ۲۷جولای مصاحبه داشتم من و همسرم و ۱پسر کوچولوی شیطون ۱۱ماهه من و همسرم کار دولتی داشتیم.کارهای پزشکی را از ۴روز قبل انجام دادیم ساعت ۸/۳۰صبح اونجا بودیم یکم صبر کردیم تاپرسنل اومدند همه ریلکس با حوصله اومدند توی ازمایشگاه و یکی یک چای ریختند و نیم ساعت بعد با حوصله شروع به کار کردند.۹۵دلار بابت ۲ازمایش و عکس قفسه سینه که واقعا مسخره بود اونقدر پرسنل اونقدر بی خیال وبی استرس هستند که کارهای به این سادگی برای کلا ۷نفر تا بعد از ظهر طول کشید من خودم توی بیمارستان کار میکنم وکاملا به این امور واردم واقعا نسبت به ایران خیلی شلن
بگذریم.بعد از ازمایش و عکس قفسه سینه باز از طبقه ۵به طبقه ۴ اومدیم برسیم خدمت دکتر اونگان بعد از سوالات معمول با فارسی دست و پا شکسته ۲ تا واکسن به من ۲ تا به خانومم ۲تا به پسر کوچولو.ما همه واکسن ها را زده بودیم ولی این دوستمون برای ایرانی ها کیسه دوخته هزینه کارهای پزشکی ۹۵ ۵۷۰دلار شد یک خانواده ۴نفری بعد از ما بهش گفتند که چرا اینقدر پول میگیری خیلی بهش بر خورده بوده و به خانوم گفته توی ازمایشت کدیین هست و برو یه ازمایش مجدد بده که کاملا معلوم بوده می خواسته بترسوندشون.وبعد حدود ۸۰۰دلار گرفته به نظر من به عنوان یه همکار کاملا دکتر اونگان عزیز شیاد هستند .
بگذریم تا سه شنبه کاری نداشتیم جز الافی توی شهر .مقبره اتاتورک را به همه توصیه میکنم یا به قول ترکها.انیت کبیر.موزه و قلعه انکارا هم برای دیدن بد نیست راستی یه مسجد با لاتر از هتل ما_ هتل اتاپ بلوار_۵دقیقه پیاده روی که به نام حاجی تپه مسجد دیدنی بود.
در مورد هتل هتل اتاپ بلوار هتل خوبی بود که با چونه شبی ۶۰دلار برای هر شب بود جای نزدیک به دکتر ۱۵دقیقه تا سفارت ۱۰دقیقه پیاده بود.کلی غذا فروشی هم دور و بر هست حتما غذا هاشون را امتحان کنید .مصاحبه=
ساعت ۸از هتل بیرون زدیم و پیاده ۸/۱۰به سفارت رسیدیم صف ترکها و افراد ی که ویزای توریستی میخواستند چدا بود که با خوندن مطالب دوستان میدونستم جدا از اونها سمت راست وایسادم من نفر دوم بودم و ۰دقیقه بعد نگهبان اومد بیرون پاسها را گرفت و بعد از ۱۰دقیقه رفتیم تو پشت در تق تقی که دوستان قبلا گفته بودند و ۱۰دقیقه بعد باز رفتیم تو خانومه پشت در مدارک اصلی را ازمون گرفت و یه شماره داد بقیه مراحل مثل همه دوستان اول انگشت نگاری بعد ۹۹۰دلار نا قابل بعد مصاحبه با خانوم افسر مو مشکی خوش اخلاق سوالات:
۱_کارتون دولتی .بله
۲_سربازی کجا بودی.
۳_امریکا کجا میخوای بری
۴_از خانومم هم همین سوالها
۴_کل مصاحبه ۲دقیقه و برگه ابی
امیدوارم که این مطالب تکراری به درد دوستان که یک سال است از مطالبشون استفاده کردم بخوره.
کلا مصاحبه فرمالیته است نسبت به سوالاتی که از بقیه کیسهای مهاجرتی و یا توریسته می شه خیلی مسخره است خلاصه اصلا فکرش را هم نکنید

[a.r.a.s.h1]

سلام دوستان بالاخره نوبت ما هم شد که سفرناممون رو بنویسیمالبته با کمی تاخیر!
ما 19 جولای با پرواز ایران ایر به سمت انکارا رفتیم و فرودگاه هم بسیار شلوغ بود با صف های طولانی!ما در اخرین روز تصمیم گرفتیم که ارز مسافرتی رو بگیریم چون با پرس وجو از چند بانک متوجه شدیم به ویزاهای مهاجرتی ارز دولتی تعلق نمی گیره البته ما متاسفانه دیر اقدام کردیم و تا کارهای مربوط رو انجام دادیم سیستم بانک بسته شد
ولی خوشبختانه در فروگاه از بانک سامان تونستیم ارز دولتی رو بگیریم
پرواز به موقع و بدون تاخیر انجام شد دوست عزیز مهاجرسرایی jordanir رو هم تو پرواز دیدیم و خدا رو شکر کوچولوشون هم خواب بودن وگرنه خدا میدونست ما کجا سقوط میکردیم
ما در همون روز نوبت دکتر داشتیم که صبح CXR و blood test رو انجام دادیم و عصر هم برای معاینه و مراسم واکسن خوری نزد دکتر اونگان رفتیم
به ما هم نفری دو تا واکسن زد یکی ابله مرغان و دیگری TDOP که جمعا هزینه مدیکالمون شد 530 دلار ناقابل!دکتر اونگان در نگاه اول به نظر ادم عصبی می اومد ولی بعدش با ما کلی شوخی کرد و وقتی فهمید که از همکاراشون هستیم از ما خواستن بین واکسن ابله مرغان وتستش یکی رو انتخاب کنیم!ما هم ترجیح دادیم واکسن رو بزنیم تا کمتر معطل بشیم
در مطب دکتر هم دوست دیگر مهاجرسرایی اگه اشتباه نکنم بخشندگی عزیز و خانومشون رو دیدیم.
اما در مورد انکارا زیاد جای تفریحی نداشت ما در مدت 1 هفته اقامت کلی حوصلمون سر رفت و ما به مقبره اتاتورک _انکامال_مرکز خرید کیزیلا و شهربازی که رقص نور همراه با اب ان جالب بود یه سری برنامه تفریحی دیگه که در شهربازی اجرا شد مثل اکروبات بازی افریقایی ها و رقص سماع و گروه کر و یه خواننده ترک که صدایی شبیه محمد نوری خودمان داشت!یه کافه با موسیقی زنده رفتیم. چون انکارا شهر کافه هست و تا چشم کار می کنه اونجا کافه میبینید و قهوه های خوشمزه ایی داره!از نظر غذا هم اسکندر کباب رو در انکامال خوردیم که خیلی چسبید و دونر کباب _صدف_ساندویچ بیفتک و پیتزا که همگی شون لذیذ و خوشمزه بود حتما امتحان کنید
اما از هم اینها بگذریم روز مصاحبه 23 جولای بود و ما ساعت 8 دم در سفارت بودیم و در یک صف جدا ایستادیم بعد از تحویل پاس ،چند دقیقه بعد اسممون رو صدا کردن و وارد سفارت شدیم از مراحل چک امنیتی هم رد شدیم و همون خانوم که معرف حضورتون هست مدارک رو ازمون خواست و ما هم همون چیزی رو که می خواست تحویل دادیم.(پاس _شناسنامه_بسند ازدواج _اخرین مدرک تحصیلی فرد برنده _مدارک مالی از جمله سند خونه وماشین و گواهی تمکن مالی _مدارک اسپانسری و پاکت های پزشکی )بعد یه شماره به ما داد و ما وارد یه سالن شدیم که صندلی ها پشت به باجه مصاحبه و روبروی تابلو اعلام شماره می باشه که ما به توصیه دوستان نزدیک باجه های 5 و 6 نشستیم تا ببینیم چه خبره
خیلی دوست داشتیم که داریا عزیز رو در سفارت ملاقات کنیم که متاسفانه نتونستیم پیداشون کنیم
4 مرحله برای ما 2 مرحله شده بود بار اول برای پرداخت پول و اصلاح فرمها که البته خودشان با کمال دقت فرمها رو اصلاح کردن وما فقط تایید کردیم!
بار دوم هم برای انگشت نگاری و هم برای مصاحبه !
ابتدا قسم و سپس سوال ها از همسرم راجع به کارش واینکه اونجا چیکار می خواد بکنه و نسبت اسپانسر که البته به ما گفت که با توجه به مدارک مالی تون نیازی به اسپانسر نیست ولی با این وجود مدارک اسپانسر رو ازمون گرفت.در مورد اینکه اونجا کجا می خواهید برید ایا فامیل دارید؟......در مورد سربازی واینکه چرا می خواهید امریکا برید؟ و از من هم راجب تحصیلاتم و کارم واینکه ایا می خواهید همین شغلتون رو ادامه بدید و شغلتون خیلی به درد اونجا می خوره و به شما نیاز هست و ..... در نهایت ما هم به جمع منتظران پیوستیم البته برگه ابی رو از همون اول موقع پرداخت پول در پرونده دیدم و در اخر به ما گفت در امریکا بهتون خوش بگذره
اما ما چون انتظار ویزای یک ضرب رو داشتیم کمی جا خوردیم!
من چند تا سوال داشتم اینکه افیسر ما اون خانوم خوش اخلاقه بود و در اخر به ما گفت از یکی دو ماه دیگه سایت رو چک کنین وبعد دوباره گفت از 3 تا 4 هفته دیگه !این یعنی چی؟ و ایا برای کلیرنس شدنمون فقط تا اخر سپتامبر یعنی 11 مهر فرصت داریم؟ ودر برگه ابی نوشته که ممکنه سهمیه ویزا تموم بشه و سفارت هیچ مسئولیتی در این باره نداره؟ خیلی نگران هستیم لطفا برامون دعا کنین.
در اخر هم از ماندانای عزیز و همسرشون تشکر می کنم که در فرودگاه همدیگرو ملاقات کردیم و کلی به ما قوت قلب دادن و برای ویزای یک ضرب بهjordanir عزیز تبریک می گیم.
به امید هر چه زودتر کلیر شدن همه منتظران.

[a.r.a.s.h1]

سلام اینم خلاصه از وضعیت ما

تحصیلات_هر دو لیسانس
سربازی_معاف
شغل_هر دو ازاد و خصوصی
اسپانسر_داشتیم
گواهی تمکن مالی_برای فرد برنده60 میلیون+10 میلیون (حساب ارزی) و برای نفر دوم 30 میلیون و سند خونه و ماشین
نتیجه_گرفتن برگه ابی ودوباره انتظار

[maliheh]

سلام دوستان منهم رفتم مصاحبه برگه ابی گرفتم کار دولتی دارم چیزی که جالب بود یک خانمی بود اصلا مدارکی پست نکرده بود تازه مدارکش هم ناقص بود ولی تونست همونجا تکمیلش کنه یک ضرب گرفت حتی نمی دونست چقدر پول باید پرداخت کنه نه ادرس هتل داشت پس زیاد استرس نداشته باشید برعکس یک خانمی بنظر من می تونست یک ضرب بگیره ولی انقدر استرس داشت و توضیح زیادی داد که می گفتند با حالت گریه رفت درصورتیکه می تونست یک ضرب بگیره اگر توضیحات بیشتر خواستید سوال کنید تا جواب بدم.

[کیانا]

سلام بر همه ی دوستان مهاجرسرایی
نوبتی هم باشه نوبت ماست ، که سفرناممون را برای ادای دین به این سایت بنویسیم که در طول این یک سال همیشه راهنما و همراه ما بوده به شکلی که ما احساس می کردیم ، قبلا تمام مسیر را طی کرده ایم. از تمام مسايل تکراری پرهیز می کنم و سعی می کنم نکات مهم را عنوان کنم .....
ما روز یکشنبه با پرواز ترکیش ساعت ۸ صبح وارد آنکارا شدیم و در هتل segmen اقامت داشتیم .
یک هتل کاملا متوسط اما برای ما ۴ نفر مقرون به صرفه بود (شبی ۱۰۰ دلار ) ، دوشنبه صبح برای آزمایشات پزشکی راهی مطب دکتر شدیم ، عکس و آزمایش خون را صبح انجام دادیم ، و معاینات پزشکی دکتر بعد از ظهر ساعت ۳ انجام شد ، به ۳ نفرمون واکسن زد بدون اینکه هیچ سوالی ازمون بپرسه و برای پسرم یک اسپری به دهانش زد که ما خودمان هم دلیلش را نفهمیدیم ، جمعا ۸۰۰ دلار پیاده شدیم . بعد از ظهر سی دی عکس ریه را به ما دادند و فردای آن روز جواب ما بقی ازمایشات ، دکتر منشی بسیار بد اخلاقی داره که اجازه نمیداد هر کسی که بعد از معاینه می آمد بیرون با بقیه صحبت کنه ، و برخورد خوبی نداشت ، دکتر فقط میپرسه قد ، وزن ، بیماری خاصی دارید ، لک یا خالکوبی در بدن دارید ، تیرويید ، مصرف داروی خاص ، عمل جراحی ،  و نهایتا معاینه ی قلب و ریه همش با سرعت باد و بعدش هم نوش جان کردن یک واکسن ....
و اما روز مصاحبه ، ما ساعت 7:45 دقیقه دم سفارت بودیم ، به ترتیب پاس ها را میگیرن و بعد به نوبت اسامی را میخوانند ، بعد از تحویل دادن اصل مدارک یک شماره به ما دادند که در سالن انتظار بدون هیچ ترتیبی اسامی خوانده میشود ، طی ۳ نوبت ، ابتدا انگشت نگاری ، دوم پرداخت پول ، سوم مصاحبه ، ما تقریبا جز آخرین نفراتی بودیم که مصاحبه شدیم و همه تقریبا مطمئن شده بودیم که برگه آبی میگیریم ، ما مصاحبه ی ماندا جان را می شنیدیم ، و لحظه ای که ایشون گفتند چرااااا آبی ... ما همه ناراحت شدیم .... بالاخره بعد از مصاحبه ی بخشندگی عزیز نوبت ما شد .
مصاحبه ی ما با اقای ریش قرمز که به نظر من خرمایی بود ، پسر جوان و خوش قیافه و خنده رو و زیرک (البته نه مطمئنا به اندازه ی ایرانی ها ) از ما خواست تا قسم بخوریم که من به جای دست راست دست چپ را بالا بردم ، این باعث خنده ی همسر و بچه هایم شد و همین طور تاخیر در ادای سو گند آن ها شد و آفیسر با تعجب به ما نگاه میکرد که چرا سوگند نمی خوریم ، ابتدا برگه ای داد تا من و همسرم امضا کنیم ، بعد به دخترم یک تعهد نامه ای مبنی بر اینکه تا قبل از ورود به آمریکا ازدواج نباید کند داد ، و بعد از آن نوبت به امضا کردن پسرم رسید ، سوالات آفیسر به این صورت بود :
۱- از من ( برنده اصلی ) : شما شاغل هستید؟
جواب من
۲- از همسرم هم در مورد شغلش پرسید
جواب همسرم
۳- شما در دانشگاه با هم آشنا شدید ؟
(درصورتی که من مطمینم میدونست من تحصیلات دانشگاهی ندارم )
هر دو باهم گفتیم خیر ( وسرشو با علامت اینکه آهان یادم نبود تکان داد)
۴- از همسرم پرسید شما سربازی سپاه بودید؟ و در رابطه با رشتتون اون جا مشغول بودید ؟
جواب: بله و توضیحات لازم
این جا بود که برگه ی آبی را در آورد ، و گفت هیچ مشکلی ندارید ، فقط باید پروسه ی اداری طی بشه. که من همون لحظه گفتم ، با توجه به شروع سال تحصیلی بچه ها فکر میکنید این پروسه چه قدر طول میکشه؟ که یک دفعه گفت من دقیقا نمی دونم ، چون زمان ها متفاوته ، اگر می خواهید به شما ۳ نفر ویزا میدم ، وهمسرتون بعد از پروسه ی اداری ... که ما باخوشحالی گفتیم بلهههههههههههههه ، ، به همین سادگی .
نکات مهم :
۱- در مطب دکتر اونگان اصلا بحث نکنید به این فکر کنید که در صورت دریافت ویزا نفری حداقل ۳۰۰۰۰۰ دلار بردید و در یک کشور مهمان به قوانین آن جا هرچند ناخوشایند احترام بگذاریم .
۲- در مورد مصاحبه سعی کنید فرم ها ی اولیه با دقت هر چه تمام تر پر شود تا روز مصاحبه در صورت امکان نیاز به تصحیح آن نباشد ، چون این برگه ها قبلا مطالعه میشه و این کار باعث مرور و بازخوانی مجدد میشود
۳- تمام مدارک کامل پست شود یا اینکه با خودتون ببرید ، تا کسری مدرک نخورید
۴- ما تمکن مالل فقط حساب بانکی داشتیم برای خودم ، همسرم و دخترم که ۱۸ سال تمام بود.(اسپانسر معرفی نکردیم و این به نفع ما شد ، اگر خواستید اسپانسر داشته باشید تمام مدارک کامل باشد، مخصوصا مدارک مالیاتی چرا که بیشتر از آن که به نفعتان باشد به ضررتان میشود )
۵- موقع تحویل پول به یو پی اس ذوق زده نشوید که رسید را فراموش کنید بگیرید تا مثل ما مجبور نشوید ، دوباره به سفارت برگردید .
۶- از ترکیش بلیط نخرید چون در صورت جابه جایی جریمه ی سنگینی دارد
درضمن ما در آن جا دوستان عزیز ماندا جون ، بخشندگی عزیز ، جناب BAH BAH ، جناب jordanir همسرشون و کوچولوی نازشون و جناب omidb را زیارت کردیم که دیدن تمام دوستان در آن جا اصطلاح غریب آشنا را بیادمان می آورد ، و یک تشکر ویژه از ARAZMI و ghorbat عزیز که از راهنماییشان برخوردار بودیم
امیدوارم برای تمامی ۲۰۱۳ ها این پروسه سخت و استرس آور سریع و با موفقیت طی شود ، و همه ی دوستان عزیزم و همین طور همسرم هر چه سریع تر کلیر شوند ، با این امید که گوشه ای از دین خود را به این سایت ادا کرده باشم .
 سوالی بود در خدمتم

[MPU]

کلیات سفرنامه

هر چند که الان که ما داریم سفرنامه مینویسیم تقریبا همه بچه های 2012 مصاحبه رو انجام دادند و بقیه هم ظرف مدت 2 هفته آینده به مصاحبه خواهند رفت و لذا تاکنون کارهایی مثل هتل و مدیکالشون رو هماهنگ کردند و این سفرنامه ه خیلی به دردشون نمیخوره ولی بنا به وظیفه و دینی که از مهاجرسرا به گردن داریم سعی میکنیم نکاتی که به نظرمون مهم میاد رو بطورکامل ذکر کنیم شاید برای دوستان 2013 مفید باشه. سفر نامه ما شامل 3 قسمت هتل مدیکال و مصاحبه خواهد بود.

قسمت اول هتل:

دوستان واقعیت امر اینه که هم من و هم خانمم دنبال هتلی می گشتیم که هم مدرن و تمیز باشه هم محیط آروم و بی سر و صدایی داشته باشه و البته قیمت قابل قبولی هم داشته باشه. برای اولین بار در همین مهاجرسرا از نوشته های دوستی به اسم majid89 با هتل Butik(Boutique) No 19 آشنا شدیم هر چند ایشون خودشون به این هتل نرفتند ولی بانو نادره و خانواده محترمشون به این هتل اومده بودن و درسفرنامشون از اون ابراز رضایت کرده بودند که ایشون در جواب پیام خصوصی من لطف کردند و با توضیحاتشون خیال ما رو از بابت کیفیت هتل راحت کردند.
دوستان این هتل یه هتل تازه ساز و با دکوراسیون زیبا و مدرن و کاملا تمیزه. میشه گفت هتلیه در حد هتل های 4 ستاره اروپا و فراتر از 5 ستاره ایران. هتل کلا حدود 27 اتاق و 10 سویت داره و سونای خشک و بخار- حمام ترکیش و جکوزی تمیز و کاملا رایگان داره.ماساژ و SPA نیز با مبلغ هر 30 دقیقه 50 لیر که برای مسافرین 20 درصد و بنا به توافق قبل از رزرواسیون برای ما 30 درصد تخفیف داشت. صبحانه رو نمیشه گفت فوق العاده عالی بود ولی کاملا قابل قبول بود شامل 8-7 نوع پنیر 5-4 نوع کالباس سوسیس 6-5 نوع زیتون انواع برگه ها مثل انجیر و زرد آلو و بقیه چیزهای معمول مثل املت آبمیوه و ...
دستشویی و حمام نیز کاملا تمیز هست.
خود هتل هم در یه محل کاملا ساکت قرارداره که دور و برش همه چیز از قبیل بقالی سوپر مارکت رستوران خشکشویی و ... وجود داره خود هتل هم رستوران و بار 24 ساعته داره.
اینترنت رایگان در اتاقها و لابی برقراره ولی در داخل اتاق وایرلس گاهی دچار مشکل میشه و باید از کابل استفاده کرد(که البته خود هتل میده).
قیمت اتاق و سویت رو در سایتهای رزرواسیون به ترتیب 80 یورو و 100 یورو ذکر کرده ولی اینو در نظر داشته باشین که اون سایتها از هتل ها پورسانت میگیرند پس برای ماکزیمم تخفیف خودتون مستقیما با هتل تماس بگیرید. ما به محض اینکه تاریخ مصاحبمون معلوم شده که حدود یه ماه قبل از سفرمون بود از طریق ایمیل بهمون پیشنهاد همون 80 یورو رو برای اتاق عادی دادند ولی با تماس تلفنی توافق کردند که برای 8 شب سوییت رو به قیمت هر شب 60 یورو رزرو کردندو برای رزرواسیون هم نیازی به پرداخت پول نبود( در همینجا از همه دوستان خواهش میکنم بخاطر از دست نرفتن اعتماد نسبت به بقیه ایرانیان اگر پس از رزرو تصمیم به تعویض هتل گرفتن حتما رزرواسیون رو کنسل کنن.
در کنار همه خوبیها هتل یه سری معایب هم داشت که میشه به کوچک بودن یخچال درون اتاق- انگلیسی ندونستن کادر خدماتی _فاصله داشتن تا محل دکتر و سفارت( کرایه تاکسی تا محل دکتر 11 لیر و تا سفارت 13.5 لیر ) اشاره کرد.
برای اطلاعات بیشتر میتونین به سایت خود هتل http://www.no19hotel.com/english.php مراجعه کنین.

[MPU]

قسمت دوم سفرنامه- دکتر اونگان ( با نگارش همسر بانو)

1- حتما کارت واکسن را در ایران و ترجیحا در مکانی غیر از پاستور مثلا نزد یک پزشک متخصص عفونی که کارت بین المللی داشته باشه کامل کنین.
2- حتما توجه داشته باشین که MMR برای بانوان می بایست در دونوبت و سرخک- سرخچه در یک نوبت با تاریخ اخیر گرفته شده باشد.( بانوان باردار حتما به ممنوعیت تزریق بعضی واکسنها توجه داشته باشند و بارداربودنشون رو در موارد تزریق واکسن و رادیوگرافی متذکر شوند)
3- در صورت که قبلا آبله مرغان گرفته اید یا مطلع هستین که تیتراژ بالایی دارین حتما از دکتر بخواهین که تست بگیره همانطور که من و همسرم ازش خواستیم و با خوشرویی پذیرفت.هزینه انجام تست هر نفر 35 دلار شد.
4- استنباط ما از دکتر و همسرش کلا این بود که آدمهای شیادی نبودند و فقط به انستیتو پاستور بی اعتماد بودند و در صورتی که از موردی اطمینان حاصل کنند منطقا آنرو می پذیرند.ما چون ساکن تهران نبودیم و کارتمون رو یه پزشک متخصص عفونی خصوصی تکمیل کرده بود همه واکسنها رو ازمون پذیرفتن و فقط در مورد آبله مرغان ازمون تست گرفتند.
5- به سوالاتی که دکتر میپرسه با تامل و کمی مکث جواب بدین. این شاید بتونه به جلب اعتمادش کمک کنه.

[leila20]

منم با کمی تاخیر مینویسم. مصاحبمون 25 جولای بود. به خاطر مدیکال دخترم 19 جولای با پرواز ماهان رفتیم آنکارا. هتل مراد رو قبلا از طریق شایرای عزیز رزو کرده بودیم. 20جولای وقت دکتر داشتیم.به دخترم که حدود 2 سال ونیم داره 3 تا واکسنو میکس کرد و تزریق کرد و به من وشوهرم هم آبله مرغون زد و اصلا سوال نکرد که گرفتیم یا نه. به هر حال مجموع هزینه دکتر 684 دلار شد.روز مصاحبه هم از شوهرم راجع به کارش سوال کرد و پرسید خیال دارید تو آمریکا به چه کاری مشغول شید؟ از منم اسم دروسی که تدریس کردمو پرسید. بعدشم برگه آبی داد و گفت تا 2 ماه طول میکشه و دوباره گفت از 3 الی 4 هفته دیگه سایتو چک کنید.
ما تو هتل با دوستان مهاجر سرایی عزیز مثل داریا و همسر نازنینش، صبا راد و مامان مهربونش. ماندانا و همسر گرامیش و همین طور 1 دوست دیگه که عضو نبودن آشنا شدیم و لحظات خیلی خوبی در کنارشون تجربه کردیم. امیدوارم زودتر همشون کلیر شن.
از غذاهای اونجا هر چی بگم کم گفتم. برخلاف چیزی که بچه ها اینجا میگفتند که اسکندر کباب و این قبیل غذاهاش خوشمزه است. به نظر من غذاهاش افتضاحه و غیر قابل خوردن. فقط روز آخر یه ساندویچ ماهی خوردیم که اونو دوست داشتم و بس.
راستی واسه ما در مورد فرم 9 سوالی چیزی نگفتند و برامون هم نفرستادن یعنی لازم نیست دیگه نه؟

[hadiseh.t]

ما هم امروز ابی گرفتیم سوالایی که پرسید این بود که کجا کار میکردی ؟سربازی کجا رفتی؟از منم فقط پرسید تا حالا کار کردی؟همین رشتت پرستاریه باید یکم بررسی بشه 1 ماه دیگه سایت وچک کن و زود بیا همین
شرایط ما رشته پرستاری سربازی معاف اسپانسر داشتیم تمکن مالی 65 میلیون شوهرم خودم 45 تا .

[IMMI]

قسمت اول سفرنامه:

سلام. حالا که تاپیک ها برگشتن، بذارین من هم یک نیمچه سفرنامه ای بنویسم. اول نمیخاستم بنویسم، چون تکرار مکررات بود.اما خب یکسری تجاربی داشتیم که دیدم بد نیست دوستان بدونن.

اول از همه مشخصات کیس ما:
برنده سال 2012 که تازه ماه may 2012 متوجه برنده شدنمون شدیم.

برنده اصلی خانومم بود. دانشجو و فاقد شغل
من هم سربازی معاف، شغل دولتی، کارمند پتروشیمی
مهندس صنایع. دانشجوی فوق لیسانس
عدم ارايه اسپانسر و تمكن مالي 29 ميليون خانم و 37 ميليون خودم
ما دوشنبه 16 مرداد مصاحبه داشتیم.
حدودا 7 مرداد بود که تور رو از تهران نهایی کردیم. ما چون از یکطرف دید خوبی نسبت به دکتر آنکارا نداشتیم و هم اینکه تا حالا استانبول نرفته بودیم و خانوداه هم میخاستن مارو همراهی کنند، تصمیم گرفتیم اول بریم استانبول و بعد بیایم آنکارا.
توری که از تهران گرفتیم، از آژانس گردشگران گرفتیم، چهارشنبه 10 مرداد با پرواز کیش ایر رفتیم استانبول، 3 شب (یعنی تا 13 مرداد) در هتل گلدن ایج 2 اقامت داشتیم. بعد 13 مرداد ساعت 12 شب با اتوبوس اومدیم آنکارا و 14 مرداد اول صبح در هتل ددمان مقیم شدیم. 4 شب هتل ددمان گرفته بودیم. برگشتمون هم چون احتمال گرفتن ویزا میدادیم، برای 5 شنبه 19 مرداد ماهان گرفته بودیم.
هزینه تور با پرواز کیش ایر رفت، ماهان برگشت، 3 شب استانبول گلدن ایج 2 و 4 شب آنکارا ددمان شد یک میلیون هفتاد هزار تومان. به نظرم خیلی خوب برامون در اومد.
استانبول پروازمون تو منطقه آسیایی فرود اومد. پرواز کیش ایر معمولی بود. اما خب قیمتش خوب بود، 220 هزار. از فرودگاه با اتوبوس HAVATAS رفتیم میدان تقسیم پیاده شدیم. نفری 12 لیر گرفت. میدان تقسیم هم تا هتل 4 دقیقه راه بیشتر نبود. ساعت 7.30 از ایران پریدیم، حدود ساعت 9.30 دیگه از فرودگاه استانبول اومدیم بیرون و ساعت 11 تو هتل بودیم. حاضر شدیم و ساعت 12.30 رفتیم به سمت کلینیک.
کلینیک رو از 3 هفته قبل از طریق ایمیل رزرو کرده بودیم. بیمارستان آمریکایی استانبول روزهای 3 شنبه و 4 شنبه برای آزمایشات سفارت وقت میده.5 شنبه ها نمیده. برای همین ما 4 شنبه رفتیم استانبول.
از میدان تقسیم مترو سوار شدیم و یک ایستگاه بالاتر، ایستگاه عثمان بی، پیاده شدیم. اونجا کمی گیج شدیم، اما بالاخره مسیر رو پیداش کردیم .
وقتمون ساعت 1 بود که ما 1.30 رسیدیم. رفتیم طبقه دوم بیمارستان، قسمت check up، اونجا گفتیم که وقت گرفتیم، یک لیست در آورد و چک کرد که اسممون باشه (که بود). نفری یک فرم پر کردیم که فقط مشخصاتمون بود.
چند دقیقه منتظر شدیم، تا اینکه صدامون کردن برای دکتر. اول من رفتم. یکسری سوال به انگلیسی پرسید:
بیماری خاصی نداری؟
تو این مدت اخیر خوراکت خوب بوده؟
اخیرا خوابت چطور بوده؟
حساسیت دارویی خاصی نداری؟
داروی خاصی مصرف نمی کنی؟
عمل جراحی خاصی نداشتی؟
البته این سوال ها رو توی همون فرم اولیه نوشته بود که ما اصلا دقت نکرده بودیم، وگرنه بهتر جواب میدادیم.
رسید به مرحله واکسن ها. گفت کارت واکسن داری؟ که من کارت واکسنی که از پاستور گرفته بودیم رو دادم بهش. گفت اصل کارت ها رو هم میخاد. بهش توضیح دادم که تو پاستور برای صادر کردن این کارت، اصل کارت ها رو ازمون گرفته. گفت کارت واکسن های بچگیت رو میخام. گفتم ندارمشون. 30 ساله گذشته. نگهشون نداشتم. گفت ایرادی نداره. کارت رو چک کرد، گفت واکسن td رو غیر از دو ماه پیش که زدی، سال 1999 زدی، یعنی توی 10 سال اخیر فقط یکبار زدی. اما باید 3 باز میزدی. گفتم موقع استخدامم درسال 2007 هم زدم اما اینجا نیومده. گفت خب میشه 2 بار. یکبار دیگه هم باید میزدی. چیزی نداشتم بگم. قبول کردم و نوشت که بزنم. بعدم معاینه بدنی شدم و برد من رو به یک بخش دیگه معرفی کرد. اونجا قد و وزن و بینایی سنجی شدم و آزمایش خون گرفته شد و در نهایت واکسن رو خانومه زد. بعد گفت کارت واکسنت رو بده که توش بنویسم. وقتی دادم داشت نگاه میکرد، گفت تو که تازه 3 روز پیش واکسن td زدی، کارت رو نگاه کردم و تازه یادم اومد که تو پاستور مسئول واکسن گفت که برای اینکه مشکلی برات پیش نیاد، یک مورد اضافه برات مهر میکنم به تاریخ 8 مرداد. اصلا یادم نبود. اما در هر صورت واکسن رو خوردم. برای خانومم هم همین واکسن td رو زد. بعد رفتیم پیش پذیرش و بهمون یک برگه داد که بریم برای ایکس ری. همونجا هم صورت حساب داد که حساب کنیم. مبلغ 400 دلار برای دو نفر پرداخت کردیم. حدود 25 دلار برای هر واکسن حساب کرده بود.گفت هم لیر میتونین بدین (738 لیر) هم دلار. ما دلار دادیم. اما بعدا فهمیدیم که نرخ برابری رو پایین حساب کرده که اگه ما لیر میدادیم حدود 11 لیر به نفعمون میشد. رفتیم طبقه زیر زمین عکس گرفتیم و بدون اینکه مبلغی بدیم رفتیم بیرون. حدود ساعت 3 کارمون تموم شده بود. برگشتیم هتل و استراحت
فرداش هم ساعت 5.30 رفتیم جواب رو گرفتیم. 3 روز رفتیم استانبول گردی و کلی به گردش و تفریح گذشت.
13 مرداد که شنبه میشد ظهر هتل رو تحویل دادیم و وسایل رو تحویل هتل دادیم و رسید گرفتیم و گفتیم شب میایم بر میداریم وسایل رو. بعدشم رفتیم بازم گشتیم. دیگه ساعت 10 شب برگشتیم هتل، وسایل رو برداشتیم و با اتوبوس از میدان تقسیم رفتیم اتوگار. اونجا بلیط برای آنکارا گرفتیم. با اتوبوس vip تک صندلی، ساعت 23.30 رفتیم آنکارا. قیمت بلیط 47 لیر بود که ما با کمی چونه برای 4 نفر 130 لیر دادیم.حدود 33 لیر هر نفر. اتوبوسش خوب بود. اینترنت وایرلس و بوفه و پتو و بالشت و مونیتور پشت صندلی و تمیز و مرتب. ساعت 6.00 رسیدیم ترمینال آشتی آنکارا. اونجا مترو سوار شدیم و رفتیم کیزیلای پیاده شدیم. پیاده رفتیم هتل ددمان که نزدیک میدان بود. اما حدود 10 دقیقه پیاده روی داشت. 7 هتل بودیم و سریع اتاق رو تحویل دادن. هتل تمیز و خوبی بود. (البته هست چون هنوز ما تو هتلیم)
یکشنبه صبح وارد هتل شدیم. تا ساعت 11 استراحت کردیم و طبق برنامه قبلی با خانواده راهی پارک آبی شدیم. رفتیم کنار پارک میدان کیزیلای، خیابون روبروی برگر کینگ، دقیقا کنار ایستگاه اتوبوس ها یک خیابون هست به نام kumrular. کمی داخل خیابون یک ون پارک آبی ایستاده بود. سوار اون شدیم و ساعت 1 راه افتاد به مقصد پارک آبی. رفتیم پارک و اونجا تا ساعت 6 بودیم. هرچند که پارکش در مقابل پارکهای آبی دبی و مالزی و حتی پارک های آبی ایران، کوچیک تر بود، اما برای تمدد اعصاب و تفریح بد نبود. طراوت خاصی بهمون داد. ساعت 6.30 هم شاد و خوشحال با همو ماشین های ون پارک برگشتیم کیزیلای و تاکسی گرفتیم و رفتیم هتل. شب از هتل رفتم تا سفارت که مسیر رو شناسایی کنم. از هتل ددمان پیاده حدود 8 دقیقه تا سفارت راه بود. شب لباس ها رو آماده کردیم و چون خسته بودیم، یک خواب راحت تا صبح روز مصاحبه.

تا اینجاشو ناخاسته زیاد و مفصل نوشتم، فعلا همینجا باشه تا بقیه اش رو مرحله بعد بگم. اما مرحله بعد سفرنامه به این طول و درازی نیست.

[IMMI]

قسمت دوم سفرنامه:

صبح بعد از صرف صبحانه در هتل حدود 8 دقیقه طول کشید تا از ددمان به سفارت برسیم. راس 8 در ردیف سمت راست ایستادیم و بعد از نیم ساعت پاسپورت ها چک شدن و رفتیم داخل و مدارک رو تحویل دادیم و نشستیم تا صدامون بزنن.
نکته جالب اینکه حدود 6 نفر کیس لاتاری ایرانی بودیم. از این 6 نفر، 4 تاشون مشکل مدارک داشتن. چندبار باجه های 8 تا 12 که میشد راهروی کناری سالن، صداشون میزدن برای اعلام نقص مدارک. خلاصه حدود ساعت 10 صدا زدن برای انگشت نگاری، 15 دقیقه بعد برای پرداخت پول و بالاخره حدود ساعت 10.40 بود که باجه 6 صدامون زد برای مصاحبه. آفیسر مرد بود که من هرچی نگاش کردم ریش قرمز ندیدم. ریش بور داشت. حالا نمی دونم این همون ریش قرمز معروف بود یا نه !!!!
قسمت جالب سفرنامه ما همین مصاحبه مون هست. سوالایی که پرسید اینا بود.
1- از خانومم پرسید: شما ظاهرا قبلا سرکار بودین اما الان کاری ندارین و خانه دارین؟؟ خانومم با تعجب جواب داد، نه . من تاحالا جایی مشغول نبودم و سرکار نیستم. اونم گفت اوکی.
2- بعد به من گفت این واژه Maintenance که نوشتی به فارسی چی میشه؟!!!!! گفتم نگهداری و تعمیرات. گفت شرکتتون چی تولید میکنه. گفتم محصولات پلیمری.
بعد شروع کرد تو کامپیوتر چیزایی زدن و تایپ کردن. بعد از حدود 30 ثانیه، یک برگه سفید برداشت و روش چیزایی نوشت. دیدم یه 1 نوشت و بعد اسم خانومم رو نوشت. بعد رو برگه آبی چیزایی نوشت و گفت خانومم ویزاشو میدن و من برگه آبی برای پروسه اداری. گفت چون نزدیک آخر سپتامبر هستیم، اینجوری اگه به من ویزا نرسه، خانومم میتونه بره اونجا و برای من اقدام کنه. بعدشم اصل مدارک و مدارک اضافی رو برگردوند و رفتیم UPS.

خیلی برامون جالب بود که هیچ سوال دیگه ای نکرد. شاید سر جمع 15 ثانیه ما حرف نزدیم.
اینجوری شد که من هم به لیست منتظران پیوستم.

دوشنبه که UPS فیش رو به ما داد، عصر سه شنبه توی سایت اعلام کرد که بسته رو از سفارت تحویل گرفته شده و به مرکز تحویل شده. چهارشنبه صبح هم اعلام کرد که به مامور تحویل داده شده و از اونجا بود که روی نقشه نشون میداد که بسته الان کجای شهره. با اختلاف 2-3 دقیقه مشخص بود. طوری که وقتی نشون داد وارد بلوار هتل شده، 2 دقیقه بعد ماشین دم در هتل ایستاد و بسته تحویل گرفته شد. حدود ساعت 11 صبح.

تا اینجاش رو به لطف پروردگار اومدیم. از اینجا به بعدشم میسپرم دست خودش. هرچی مصلحت بدونه. تا همین اردی بهشت، ما اصلا خبرنداشتیم برنده شدیم، اما الان نصف ویزا دستمونه. خدایا سپاس.

به امید پروردگار همه به زودی CLEAR میشیم.
تمام

[parsy631]

به همه دوستان عزیز از هتل گلد انکارا سلام می کنم
من و یکی از دوستان و همراهان خوب مهاجرسرا از روز یکشنبه 12 اگوست با پرواز چارتر ماهان و با رزرو هتل گلد به مدت یک هفته به آنکارا آمدیم و الان 4 روز است اینجا هستیم . چند نکته :
روز دوشنبه ساعت 11 صبح جلوی سفارت بودیم . حدود ساعت یک ما را صدا زدند و پاسپورت ها را تحویل دادیم و با پرداخت نفری 17 لیر قبض ups گرفتیم .
برعکس ماه های قبل با توجه به شلوغی سفارت رسیدن ویزاها معمولا بیش از 2 روز طول می کشد .
توصیه : اقامت را بیش از سه روز برنامه ریزی کنید . کسانی که روی دوشنبه تا پنجشنبه برنامه ریزی کنند اکثرا به مشکل می خورند . پس زمان بیشتری برای سفر در نظر بگیرید .
ما روز پنجشنبه ساعت 12/30 ویزاهای عزیز را دریافت کردیم . خانواده دوست عزیز مهاجرسرایی ؛ خاوران و همسرشان که با ما پاسپورت دادند روز چهارشنبه ویزا گرفتند و برخی دیگر از دوستان تا جمعه یعنی امروز هم ویزاشان نیامده .
اینجا خیلی از دوستان مهاجرسرا را می بینیم و کلی خوشحال هستیم و خاطرات را مرور می کنیم . اتفاقات خوب و بد زیادی هم هست که کم کم برایتان می نویسم . درود بر همه دوستان - ارادتمند پرسام