کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
ما رفتیم طبقه 5 اونجا نامه دوم سفارت مربوط به وقت مصاحبه و کیس نامبر رو خواستند.یک فرم به من دادند که امضائ کنم که باردار نیستم

ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
2013AS3xxx- ابوظبی
تشکر کنندگان: shani89 ، آلیس-1980 ، t_arian_n
(2012-12-01 ساعت 15:41)kasrafo نوشته:  ما رفتیم طبقه 5 اونجا نامه دوم سفارت مربوط به وقت مصاحبه و کیس نامبر رو خواستند.یک فرم به من دادند که امضائ کنم که باردار نیستم

ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
باید حتما اطلاع میدادی و لی نمیدونم چی میشد تو سایت آونگان فکر کنم نوشته شرایط برای خانمای باردار چیه.یک سری بزن.
کیس نامبر :2013AS1XX / آنکارا / 2 نفر /مصاحبه:w4 نوامبر /کلیر شدن: 11 JAN/ ورود به نیویورک:۹ فوریه/ساكن هيوستون
سفرنامه
تشکر کنندگان: kasrafo ، sayeh_m ، hamedhamed ، peyman1355 ، shani89 ، آلیس-1980 ، t_arian_n
(2012-12-01 ساعت 15:41)kasrafo نوشته:  ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
به نظرم از خانم باردار عکس اشعه ایکس گرفته نمیشه و تابش اشعه برای جنین ضرر داره. بازم سئوالتون رو در تاپیک مشاوره پزشکی برای مهاجران مطرح کنید. کاربرهای پزشکمون به این تاپیک بیشتر سر می زنن و می تونن شما رو بهتر راهنمایی کنن.
(2012-12-01 ساعت 15:08)mdna نوشته:  سلام دوستان

وقتی اومدم بیرون همسر گرامی رو دیدم که واکسن خورده بود و نمیدونست چی!بعدش پرسیدیم منشی گفت هپاتیت بوده چون نوبت سوم هپاتیتش نزدیک مصاحبه بود نزده بود که دکی جون زحمتشو براش کشید و با 50 دلار ناقابل براش زد.

من هم نوبت سوم هپاتیتم چند روز بود ازش گذشته بود ولی دکتر گفت -البته تو استانبول- اصلا برای شما هپاتیت ضروری نیست (یا شایدم نوبت سومش ضروری نیست ) خلاصه از این موضوع به سادگی گذشت
شماره کیس: 2013AS0000018xx/ تاریخ رویت قبولی: 2 می 2012/ کنسولگری: آنکارا/ ارسال فرمهای سری اول: 3 خرداد (23 می)/ کارنت شدن کیس: 13 آگوست/ مصاحبه: 4 دسامبر، دریافت کلیرنس:11 ژانویه/ دریافت ویزا:26 ژانویه
ورود به آمریکا :3 می / دریافت گرین کارت : 17 می 2013
(2012-12-01 ساعت 15:51)Saeedv13 نوشته:  
(2012-12-01 ساعت 15:41)kasrafo نوشته:  ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
به نظرم از خانم باردار عکس اشعه ایکس گرفته نمیشه و تابش اشعه برای جنین ضرر داره. بازم سئوالتون رو در تاپیک مشاوره پزشکی برای مهاجران مطرح کنید. کاربرهای پزشکمون به این تاپیک بیشتر سر می زنن و می تونن شما رو بهتر راهنمایی کنن.
------------------
برای خانم های باردار از پوشش محفظی که درون آن ورق های نازک سرب بکار گرفته شده؛ استفاده می کنند تا به جنین اشعه نرسد.
کیس نامبر: 2013AS4XXX/سفارت : آنکارا/تاريخ مصاحبه : W3 Feb/ایالت انتخابی: میزوری/تاریخ کلیر: june 28/ویزا:15 july/ ورود به آمریکا: 13 آگوست
تشکر کنندگان: Saeedv13 ، sayeh_m ، achi686 ، kasrafo ، hamedhamed ، 3pideh ، peyman1355 ، farshadsh ، shani89 ، آلیس-1980 ، t_arian_n
نکات سفر ما :
سلام به همه دوستان خوبم در مهاجر سرا
با توجه به اینکه دوستانم قبلا سفر نامه های کاملی نوشته بودن تصمیم گرفتم نکات شاخص سفرمون رو بنویسم :
1- پرواز با ترکیش از مشهد به استانبول و از استانبول به آنکارا بسیار عالی و راحت بود .
2- ما از فرودگاه تاکسی گرفتیم چون همسر گرامی حوصله اتوبوس سواری نداشت و دخترمون هم خیلی خسته بود و 70 لیر تا جلوی هتل دادیم.
3- هتلمون اوزیلهان بود که راستش اولش خیلی ناراضی بودم ولی بعد با ایرانی هایی که اونجا بودن آشنا شدم وهتل فراموشم شد ...من و علیرضاکلی دوست خوب پیدا کردیم ... مهسا و همسرش هم اومده بودن دیدن دوستاشون ...یک نفر از دوستای افشین عزیز هم اونجا بود ... یک مادر و دختر از تهران که با هم خیلی دوست شدیم و 2 تا از دوستان مشهدی هم که روز قبل از اومدن ما اومدن و منتظرشون بودیم و الان هم اونجان و لابی محل گپ و گفت و چای و قهوه و در کل خیلی با حال بود .
- اتاق ما 4 تخته و گرم بود !!! ( ما 3 نفر بودیم )
- تشک تخت ها نسبتا راحت بود
- اتاق هر روز تمیز میشد
- برخورد کارکنان خوب بود
- تنها مشکلی که داشتیم : با توجه به پرداخت پول به صورت $ اونم 3 هفته قبل از سفر به آژانس آتی مشهد بلافاصله بعد از ورود به اتاق مدیر هتل گفت که آژانس سفیران که مسئول پرداخت و انتقال پول به هتل بوده ، کارش رو انجام نداده و ما باید دوباره پول هتل رو میدادیم ...به مشهد هم که زنگ زدیم متاسفانه جواب نگرفتیم و این وضعیت تا چند روز ادامه داشت تا بلاخره همسر گرامی جوش اورد و مدیر آژانس مشهد رو توجیه فنی کرد و ایشون هم مدیر سفیران را مستفیض کرد و بلاخره بعد از 5 روز آژانس سفیران با تاخیر پول هتل رو پرداخت کرد ....در کل دوستان از آژانستون خیلی مطمئن باشین و چون اون طرف دیگه کاری براتون نمیکنن و دیگه مهره سوخته اید چون پولتون رو دادین !!!
- با توجه به هوای خوب آنکارا ما در طول روز بیشتر بیرون بودیم و شب ها برای خواب میامدیم هتل
- صبحانه هتل تکراری و زیاد خوب نبود
- در مجموع نسبت به هزینه که کردیم می ارزید .
4- مدیکال
- راس ساعت 9 مطب باز میشه
- اصلا ساعت و روز وقت دکتر مهم نیست ... ما زودتر رفتیم و یکی از دوستامون هم یک روز زودتر رفت و کارمون انجام شد
- من که واکسن نخوردم ..همسرم آبله مرغون و دخترمآبله مرغون و تست سل در کل 510 $
- برخور خانم دکتر خوب بود ...منشی ها هم اگر بعد از معاینه دکتر با سایرین صحبت میکردی تذکر میدادن ..چون 2 بار مچ منو گرفتن ...منم که ساکت بودم هر بار صدای حرف میامد اسم کوچک منو صدا میکرد Wink
- مسیر رفتن به دکتر از هتل سر بالایی بود و خسته کننده و حدود 15 دقیقه .
- ما در کل 4 با رفتیم دکتر ...بار اول صبح ،عکس و آزمایش خون....بار دوم ساعت 4.5 عصر همان روز معاینه دکتر و واکسن و تست سل ....بار سوم صبح 4 روز بعد برای دیدن نتیجه تست سل ... بار چهارم عصر همان روز ساعت 4 برای گرفتن نتایج
-معاینه رو هم طوری تنظیم کردن که به محض اومدن همسر گرامی من باید میرفتم و اصلا نتونستیم حتی یک کلمه با هم حرف بزنیم ...برای همه همینطور بود
- به محض سوال در مورد آبله مرغون جای اونو نشون بدین و گرنه واکسنو خوردین
5-آنکارا گردی
- اگر قشر مرفه بی درد نیستین ...میتونین از فروشگاه های lc waikiki که همه جا هم شعبه داره برای خودتون خرید کنین ... برای خرید ارزون تر( سوغاتی ) هم برین زیر مترو کیزلای ... بقیه مرفهین بی درد هم که میتونین از برند های آنکارامال خرید کنین
- آنکارا مال : فروشگاهای بسیار عالی دارای 4 طبقه ... طبقه 4 رستورانهای فست فود بین المللی ( مکدونالد و کی اف سی و پیتزا هات ) و سنتی ترک (پمپیر و دونر و اسکندر کباب ) و سینما .... ما 2 تا فیلم دیدم و دیدن sky fall تو سینمای imax تجربه بسیار دلپذیر بود ... هتل مردگان هم 3 بعدی بود و دخترمون خیلی خوشش اومد ...ما 3 بار رفتیم آنکارامال برای خرید و گردش و 2 شام و یک نهار هم اونجا بودیم
- باغ وحش : با مترو سبز بعد از 3 ایستگاه ...تندوگان پیاده شدیم و اونجا خیلی به مقبره اتاتورک نزدیک بود ولی ما تصمیم گرفتیم بریم باغ وحش ...کلی با راننده تاکسی بحث کردیم که میخواییم بریم زوو و آخرش خودش گفت : باغ حیوانات !!! باغ وحششون محیط وسیع و خوبی داشت ... اسب آبی که خجالتی بود و هی از تو آب سرک میکشید و مردم رو میدید و بر میگشت تو آب ...وقتی همه رفتن ما هم رفتیم پشت دیوار قایم شدیم و بافاصله اومد بیرون رفت سراغ غذاش ....و اندازه یک مینی بوس بود .... شیر و ببر های سرحال و در حال غرش ...در کل خوشحالی و سرحال بودن حیوانات و محیط زندگیشون از ایران خیلی بهتر بود ...ما روز یکشنبه رفتیم و پولی هم برای بازدید ندادیم ...شاید اون روز رایگان بود چون ما که داشتیم برمیگشتیم ...بچه های مدرسه برای بازدید اومدن .
آنکارا قلعه سی : قلعه قدیمی آنکارا که خیلی از سلاطین ترک اونجا بودن ( ازجمله سلطان سلیمان ) و شامل 2 بخش نظامی و سلطنتی بود ولی در کل همه اونجا به قشنگی یک ستون تخت جمشید هم نبود ... برای عکاسی خوب بود ... از کیزای با اتوبوس و مترو قرمز ، اولوس پیاده بشین و از اولوس با تاکسی برین که 6 لیر میشه ...سر بلایی با شیب زیادی داره!!! بر گرشتنی هم 200 -300 مغازه عتیقه فروشی و صنایع دستی مبینین ...ما از اونجا یک مجسمه برنزی خریدیم ...مردی چرخان در حال رقص سماعBig Grin
اتوبوس و مترو : ما اتوبوس سوار نشدیم ولی مثل اینکه سفید آبی پرنگ ها بلیط میخواستن وسفید آبی کمرنگ ها پول هم میگرفتن .... بلیط مترو هم 5 تاییش به صرفه تر بود
6- مصاحبه
- ساعت 8 جلوی سفارت بودیم و تا 8.5 از سرما لرزیدیم ...
- رفتیم تو صف و به خاطر عسل ما رو زود فرستادن .
- اگر کالای ممنوعه همراهتون باشه گیت ورودی میگیره و بهتون شماره میده
مویایل و لپ تاب نبرین
- بعد از گیت ورودی و قبل ورود به سالن اصلی یک خانم مدارک اصلیتونو میگیره و داخل یک پاکت میذاره و یک شماره مثل شماره بانک ها ایران میده ... شماره ویزا های توریستی ترک ها از 100 و مهاجرتی ها از 400 شروع میشد
- داخل سالن جای سوزن انداختن نبود ...روز ما خیلی شلوغ بود
-دینگ دینگ اعلام شماره ها و اول اصلاح اشتباهات ، دوم برگردوندن ترجمه های اضافی، سوم انگشت نگاری ، چهارم پرداخت پول ، پنجم مصاحبه و برگشت مدارک اصلی
- من 150 و همسرم 120 میلیون تاییده موجودی از بانک ملت داشتیم و اسپانسر هم نداشتیم ولی چند تا سند زمین ترجمه کردیم + سند ماشین
- همسر من در ارتش خدمت کرده بود و هر دو کار آزاد داریم .
- مصاحبه ما خیلی کوتاه بود و برگ آبیمون هم آماده !!! از من پرسید تو دانشگاه باهم آشنا شدین ...در صورتیکه هم رشته تحصیلی و هم شهر دانشگاهیمون با هم فرق میکرد . مصاحبه کنندمون هم یک پسر جوون با عکس العمل های بامزه بود !!!
7-برگشت و سایر موارد
- تو هتل ما یک خانواده اصفهانی باحال بودن که با هم مصاحبه داشتیم ولی تا روز مصاحبه با هیچکس حرف نمیزدن ...ولی بعدش تازه با هم آشنا شدیم و خیلی خوب بودن .... دوستای مهسا هم بودن
- یک روز بعد از مصاحبه برگشتیم و اصلا تحمل موندن برای حتی یک روز دیگه رو هم نداشتیم .... برای گرفتن برگه آبی کلی خدا رو شکر کردیم .
- از هتل هم ماشین شخصی گرفتیم ...50 لیر .... چون وسایلمون زیاد بود
- هواپیماهای رفت از برگشت خیلی بهتر بود
- به محض پیاده شدن از پرواز آنکارا به استانبول ...بدو بدو رفتیم تا پاسامون مهر بخوره و تا رسیدیم به سالن پرواز مشهد مسافرا داشتن سوار میشدن ...برای همین اصلا نتونستم دیوتی فری فرودگاه رو ببینم Sad
- هوای مشهد خیلی خیلی از آنکارا سردتر بود

آخیش راحت شدم ....اینم از سفرنامه ما .... اطلاعات مهاجر سرا خیلی خیلی برامون مفید بود و از تک تک شما دوستای خوبم متشکرم و آرزوی موفقیت براتون دارم .
اخذ ویزا : 14 مارچ 2013 - سفارت : آنکارا - مقصدفعلی : هیوستون ( تگزاس) - مقصد نهایی : سیاتل
این نیز بگذرد ...
من می خواستم یه خواهشی از دوستان کنم

میدونم همتون دوست دارید سفرنامه هایی بخونید که از مصاحبه یا مطب دکتر بیشتر درش گفته می شه ...
مثلا برا همه مهمه که بدونن هزینه های پزشکی چقدر شده و چه واکسنهایی انجا نوش جان کرده اند و چه واکسنهایی در ایران زده شده اند ..آدم اینجوری می تونه یه برآورد کنه که مثلا اینقدر می شه هزینه های من و ...
برای مصاحبه هم که دیگه همه ماشالله استاد شدن در این طمینه که چی لازم هست ببریم ..2 تا صف داره ..اسم می خونند و با لیست خودشون چک میکنند و بعد میری پشت اون در معروف تق تقی ..میری از زیر دستگاه رد می شی و ...و ...و .....
اما از همه مهمتر سوالات آفیسر از شماهاست و شرایط شماها مثل سربازی و کار دولتی و اسپانسر یا مقدار موجودی
این بخش از همه مهمتر بود

خواهشم اینه که این ریز مطالب رو حالا با یکم سانسور بیایید بنویسید ..
سلام دوستان
من به واسطهٔ کارم خیلی‌ نمیتونستم اینجا فعال باشم اما خیلی‌ از این سایت خوب استفاده کردم همهٔ نکات رو هم دوستان گفتن و من فقط خواستم خلاصه‌ای از وضعیت خودمو اینجا آورده باشم
وقت سفارت من دوشنبه بود که من بلیط رفتمو به آنکارا با ترکیش دوشنبه گرفتم و چون حدس میزدم آبی بگیرم برگشتمو دوشنبه شب گرفتم.
پنجشنبه صبح رسیدم آنکارا و با اتوبوس‌های اگو رفتم میدان کیزیلای و از اونجا رفتم به هتلم (اتاپ بلوار).
اتاقمو گرفتم و بعد یه استراحت کوتاه رفتم مطب دکتر ۹ اونجا بودم که غیر از من دو نفر دیگه هم بودن که با لیدر اومده بودن. آزمایش هارو دادم و گفتن ۱۲:۳۰ بیام برای معاینه دکتر. رفتم یه چرخی اطراف زدم و برگشتم و چون همهٔ واکسن هامو زده بودم خانوم دکتر دیگه واکسن اضافی نزد. من چون زبون ترکی‌ رو هم بلدم برای یه خانوم ایرانی‌ که نمیتونست انگلیسی حرف بزنه کار ترجمه رو انجام دادم و برگشتم هتل. به من گفتن فردا ساعت ۳ بیام برا گرفتن جواب آزمایش. شنبه و یکشنبه هم کلی‌ انکارارو گشتم. دوشنبه ۷ صبح بیدار شدم صبحونه رو تو هتل خوردم و حدود ۷:۳۰ رسیدم دم سفارت. چند نفر ترک و چند نفر ایرانیو اونجا دیدم که بعدا با اون ایرانیها کلی‌ دوست شدیم. نگهبان اول ویزا یها رو فرستاد داخل سفارت و به ما گفت برین اونور خیابون. بعد ما مشغول صحبت بودیم که یهو مهاجرتی هارو صدا زد که همه حمله کردن جلو سفارت که باعث شد چند نفری که بعد من اومده بودن برن جلو صف. بالأخره ساعت ۸:۳۰ رفتیم داخل. من حدود ۲۰ روز پیش کپی همهٔ مدارکمو فرستاده بودم. از من اصل شناسنامه، اصل آخرین مدرک تحصیلی‌، اصل فرم اسپانسر، اصل پاسپورت و دو تا عکس گرفتن. بعد رفتیم نشستیم تو. من با یکی‌ از بچه‌های ایرانی‌ که همونجا آشنا شده بودیم فقط گفتیم و خندیدیم طوری‌که اصلا گذشت زمان رو احساس نکردم. شمارهٔ منو یک بار صدا زد که از من اصل کارت معافیت سربازی گرفت و پرسید می‌خوای تو فرمهات تغییری بدی که گفتم نه. بعد برگشتم نشستم و یک بار دیگه برای انگشت نگاری و یکبار هم برای دادن پول رفتم به باجه ها. بعدش اومدم نشستم و منتظر مصاحبه. یکی‌ از مشخصه‌های من خونسرد بودنه و من که خودمو برای آبی گرفتن (به خاطره کار نیمه دولتی) آماده کرده بودم خیلی‌ راحت بودم و همچنان با اون دوستم که موردش ازدواج بود صحبت میکردیم. قبل من یه پسر دیگه رفت که معافیت داشت و کارش هم خصوصی بود و اون هم آبی گرفت. نوبت من رسید که رفتم دم باجه یه پسر جوون فوق‌العاده خوش برخورد که با خنده سلام کرد و احوالپرسی کردیم و گفت باید قسم بخوری که من هم خوردم. پروندم جلوش بود کارت آبی هم کنار دستش مشخص بود. از من پرسید رشته ات مخابراته کارتم همینه که گفتم درسته و بعد گفت چه جور مخابراتی که گفتم موبایل که گفت خوبه. خیلی‌ ازش و برخوردش خوشم اومده بود و فکر می‌کردم انگار چندین ساله باهم دوستیم و اومدم دوست قدیمیمو ببینم بعد شروع کرد به تایپ کردن بعد چند لحظه یهو پروندمو بست خیلی‌ محکم و کارت آبی رو گذشت کنار و کارت سفیدو نمیدونم از کجا در آورد و گفت به آمریکا خوش امدیین. و من تو اون لحظه نمی‌‌دونستم از خوشحالیم چکار کنم. کارتو با همهٔ مدارکمو غیر از پاسپورت گرفتمو رفتم یو پی‌ اس‌ و آدرس هتلمو دادم. ازش پرسیدم فکر می‌کنین تا چهارشنبه به دستم میرسه که گفتن انشا‌الله میرسه. حدود ۱۱:۲۰ از سفارت اومدم بیرون و رفتم دفتر ترکیش که تو همون خیابون آتاترک بین سفارت و مطب دکتر هست رفتم و پروازمو انداختم به چهارشنبه شب. گفت ۳۰ یورو جریمت می‌شه و ۱۰ یورو هم اجرت که من معادلش ۹۴ لیر دادم و پروازمو عوض کردم. برگشتم هتل و کلی‌ خوابیدم و بعداز ظهرش و روزهای بعدش با دوستهای جدیدی که پیدا کرده بودم رفتییم انکارارو گشتییم.
صبح چهارشنبه از دفتر هواپیمایی‌ زنگ زدن اتاقم و گفتن شما نمیتونین امشب پرواز کنین و باید بیان به دفتر ترکیش. خیلی‌ ناراحت شدم و فکر کردم حتما میخوان پول اضافی بابت تغییر کلاس پرواز یا چیز دیگه‌ای بگیرن. تا ظهر صبر کردم که پاسپورتم بیاد. ۱۲:۳۰ بالاخره پاسپورتم اومد و من بعدش رفتم دفتر ترکیش و پرسیدم چرا نمی‌تونم برم که گفتن پرواز امشب به تهران کنسل شده و شما یا میتونید فردا برین یا امشب از طریق استانبول. من هم بعد کمی‌ فکر ترجیح دادم فردا برم چون یکی‌ از دوستام که اینجا آشنا شده بودم هم پروازش فردا بود که گفتم باهم میریم.
جاهای دیدنی‌ و مراکز خرید:
البته دوستان همرو گفتن من هم جاهایی‌ که خودم رفتمو مینویسم

آنیت کبیر (مقبرهٔ آتاترک)>>>>>>>>> با مترو سبز ایستگاه سوم (Tandogan)
مرکز خرید آنکامال>>>>>>>> با مترو قرمز ایستگاه چهارم (Akkopruu)
پارک جوانی (genclik parki) >>>>>>> با مترو قرمز ایستگاه دوم (ulus)
مرکز خرید NATA Vega outlet+/IKEA >>>>>> از میدان کیزیلای با اتوبوس‌های اگو شماره ۳۴۰ (ایستگاه آخر)
مرکز خرید Kent park + Cepa >>>>>>>> از میدان کیزیلای نبش خیابان مشروطیت سوار اتوبوسهای کوچیک
مسجد kocateppe >>>>>>>>> خیابون کجاتپه نزدیک کیزیلای
و چند جایی‌ که من نرفتم ولی‌ شنیدم خوبه: مرکز خرید آنکارا فروم- آتاترک اورمان چیفلی (باغ وحش خارج شهر) و ...
خلاصه سفرنامه:
راحت گرفتن همه چیز و گرفتن تمام سوالات از سایت مهاجرسرا به لطف دوستان

خلاصه وضعیت:

کیس نامبر :2013ASXXX
کنسولگری :آنکارا
محل زندگی : تهران
سربازی : معافیت
تعداد افراد کیس: 1 نفرمجرّد
مدرک دانشگاهی : لیسانس مهندسی برق
شغل: نیمه دولتی
مسافرت ها : 7-8 بار
مدارک مالی‌: اسپانسر

ارسال فرمهای سری اول: 19می با پست Aramex
کارنت شدن کیس: Aug 13
دریافت ایمیل مصاحبه: 20 Sep
مصاحبه:نوامبر
نتیجه :ویزای یک ضرب
خُـــــــــــــــــــــــــــب! نوبتی هم باشه نوبت من شده که سفرنامه ام رو شروع کنم! پس:
به نام دوست که هر چه دارم ازوست Smile


1- از تهران به آنکارا:

من امروز صبح (2شنبه 13 آذر 91) با پرواز ساعت 5:30 ماهان صبح اومدم آنکارا

1-1 نکات پرواز:
- ما ساعت 2:45 رسیدیم فرودگاه، همونجاییکه پیاده میشین (اگه تو پارکینگ نرین)، از در که برین تو، صف مسافرها رو میبینین که دارن از گیت رد میشن
- برای رد شدن از این گیت، چیزی از مدارک رو نمیبینن، اما تمام وسایلتون رو میذارین که از ایکس ری رد بشه
- ساعتی که ما رسیدیم، خوب بود اما میشد 1 کم دیرتر هم رفت فرودگاه، خلاصه ما 1 کم نشستیم و بعدش 1زوجی از مهاجرسرا رو که از قبل با هم قرار داشتیم رو برای اولین بار دیدیم و بقیه مراحل تقریبا با هم بودیم، خلاصه رفتیم گیت مربوطه و بارهامون رو تحویل دادیم و بعد هم رفتیم تو 1 صف دیگه که دونه دونه هر نفر باید بره تو و پاسپورت و خروجیش رو نگاه میکنن و خروجی رو ازش میگیرن (شعبه بانک ملی اونجا بود و میشد همونجا خروجیتو پرداخت کنی)
- از این گیت که رد میشی روبروت کافه تریای فرودگاه هستش و انتهاش سمت چپ با پله و آسانسور (با ظرفیت 2 نفر، برای معلولین و سالمندان) میشه رفت پایین برای گرفتن د..ل..ا..ر مسافرتی، که زیر پله سمت چپ هستش
- اگه تو فرودگاه خواستید برید دستشویی، دستشویی های این طبقه (روبروی پله) از همه جا بهتره چون خیلیا نمیشناسنش!!!
- برای گرفتن ا...ر...ز پاسپورتتون رو چک میکنه و 1 امضا میدین که تحویل شد و مهر این بی آبرویی رو میزنه تو پاس!!! (300تا آخه به کجا میرسه؟)
- بعد میرین بالا دوباره و از 1 گیتی رو میشین که تو این قسمت به خانمها میگن هرکی پالتو و چکمه و بوت و کفش لژدار داره درباره و بذاره تو دستگاه! (این قسمت خیلی مسخره بود! اکثر خانمها پابرهنه (بادمپایی) و با بلوز شلوار شده بودن!
- یعد میرین سمت گیت سوار شدن به هواپیما و به سلامتی میرین ایشالا
- ما ساعت 5:35 یه کم حرکت کردیم و کمی جلوتر هواپیما به مدت 20 دقیقه وایساد و اومدن روش (اگه اشتباه نکنم) الکل ریختن! بعد که تیک آف کرد، بوی الکل اومد تو!!! آها راستی قبلشم، همون اول که راه افتاد بوی اگزوز ماشین اومد!! (حالا نمیدونم مال آلودگی هوای این روزا بود یا هواپیما به روغن سوزی افتاده بود!)

2-1 ساعت ها:
5:55 بوقت ایران حرکت به سمت آنکارا
8:20 بوقت ایران رسیدیم آنکارا که میشه 6:50
7:50 بوقت محلی سوار تاکسی هتل شدیم که اومده بود دنبالمون
8:30 میدون اولوس بودیم (اظلاعات اضافی)
8:45 رسیدیم هتل ریسیس (تو خیابون لیبیا نزدیک مشروطیه و تونالی هیلمی)
10:50 حرکت با تاکسی به شمت مطب اونگان
11:00 رسیدن به مطب
14:00 حدوداً، کارم تو مطب تموم شد خدا رو شکر!!!

3-1: فری شاپ آنکارا: (2تا فری شاپ داره تو فرودگاه که یکیش رو وقتی وارد میشی میبینی و طبقه پایین هستش یکی دیگه اش هم طبقه بالاست و وقت برگشت میتونه ازش بازدی کنی)
من عاشق فری شاپم حیف که خیلی گرون بودSad
از سمت راست از مواد مخدر! (سیگار) و مش.ر..و.با.ت ال..کلی شروع میشه بعد میاد به لباس مردونه و وسایل بچگونه بیشتر مارک هِلو کیتی، بعد هم قسمتهای مورد علاقه من از وسط به سمت چپ! عطر و لوازم آرایش و شکلات :دی
اما قیمتها: راستش من وقت زیادی نداشتم و روم به دیوار دنبال ریمل بودم و قیمتهای اون و شکلاتو میدونم:
- (مخصوص خانمها) ریمیل های لانکوم، کلینیک، استی لودر همه بصورت میانگین 60هزار تومان، لورآل (اورآل!) هم از همه ارزونتر بود دونه ای کم کم 11.5 یورو که اصن نمیدونم اون مدلش خوب بود یا نه، پک های گیفت دار هم بود که باز هم میشد دونه ای 58هزار تومن!!! اگه اشتباه نکنم 1 مدلش از این پک ها بود که دونه ای 28000تومن میشد اما من نمیدونستم این مدل چطوره!
- شکلات هم که خب میدونین دیگه! ارزون ترینش بسته ای 4.5 یورو بود(بسته های 19 یا 29 تایی اسنیکرز و امثالهم) و قیمت بعدی 11.5 یورو بود (بسته های 19 یا 29 تایی، کیت کت)

2- هتل
هتل ما ریسیس (RISISS OTEL) هستش، تو خیابون لیبیا، نزدیک مشروطیه !

1-2 کلیات هتل
- 4ستاره بوتیک بهش میگن اما باید خیلی کم توقع باشین، خیلیییییییی (گویا این مورد درمورد همه هتلهای آنکارا صدق میکنه) کلاً 2تا یا کم کم 1 ستاره ازش کم کنین درست میشه!!!
- من این هتل رو از طریق مکاتبه مستقیم با KUNTAY KURTAL که تازه فهمیدم مدیر هتل هستش! رزرو کردم!!
- قیمت اتاق 3 تخته اش رو با کلی تخفیف بهم گفته بود 85 دلار هر شب (برای 3نفر)
- اولش که هتل رو دیدم خیلی خورد تو ذوقم! خیلی کوچیکتر از تصورات من بود! سعی کردم مثبت باشم البته 1 کم سخت بود! آخه اومدیم تو اتاق دیدیم یخچال نداریم !!! بعد رفتیم صبحانه بخوریم که دیدم خیلی چیز خاصی نیست، البته خوب بودااااااااا، اما مث جاهای دیگه ای که من تا حالا دیده بودم نبود، ایشالا فرصت بشه عکسشو میذارم.
- بعد صبحانه بهمون 1 اتاق دیگه دادن که خیلی خوب بود، بزرگتر شیک تر یخچال هم داشت به قول خودشون جکوزی هم داشت (وان حمومش ازین جینگیل مستونا بود که ما عمراً تو هتل ازین کارای غیربهداشتی نمیکنیم!!)
- 1 تخت 2 نفره با 1 مبل 2نفره تختخواب شو راحت! همه چیز رو هم چک کرد که داشته باشیم. هنوز قیمت نهایی که میخواد باهامون حساب کنه رو نمیدونم هر وقت مشخص شد میگم! (مشخص شد! شبی 160لیر)

اینم عکس صبحانه هتل:
[عکس: attachment.php?aid=2666]

2-2 نکات قابل توجه
- پریز برق اینجا عین تهرانه (2شاخه معمولی)
- توالت فرنگی، شلنگ و ازین ایرانی بازیا نداره، فقط مثل بیده روی خودش ازین جینگیل مستون ها!!! داره که....بَــــــــــلــــــــــه !!!
- خمیر دندون و مسواک و سشوار و لیف و لوازم اصلاح و دمپایی و دستمال مرطوب و یخچال و تلویزیون و صابون و شامپو و نرم کننده و شامپو بدن داره
- شامپوهاش مشکوکه! من فکر کنم هر چی میمونه میریزن تو 1 قوطی دیگه که حروم نشه! آخه تو بطریهاش حباب داره!!!
- آب توالت فرنگیش سرده فقط !
- هر چی تو اتاق نیست بگین براتون میاره.
- صبحانه هتل، تا حالا تو هیچ هتل خارجی صبحانه به این کمی ندیده بودم، اما همین هم خیلی کافی بود و من 1عالمه چیزاشو اصلا کلاً نخوردم!!! عکس گرفتم، اگه بشه ایشالا میذارم!

3- مدیکال

1-3 کلیات
- آدرسشو حتما با نقشه پرینت بگیرین، من عکس نمای دورترشو گرفتم که از دورتر بتونین تشخیصش بدین ایشالا عکسشو میذارم
- اول طبقه 4 مدارکتونو میدین، بعد میرین 5 تو نوبت صبر میکنین، بعد آزمایش خون میگیره، بعدشم ایکس ری (واسه این طبقه 5/47 لیر میدین)
- دوباره میرین طبقه 4 و نوبتی صدا میکنه برای ویزیت اونگان
- من کارت واکسیناسیونم کامل بود آبله مرغون گرفته بودم تست هم داده بودم و بهم هیچ واکسنی نزد خدا رو شکر
- اول سوال جواب میکنه در مورد سیگار و الکل و بیماری و عمل جراحی و تتو کردن بدن و فشار خون بالا و مصرف قرص های آرامبخش و ... همین وسطها هم آبله مرغون رو پرسید که گفتم بله و دستمو گذاشتم کنار چشمم (1 رد خیلی کوچولو از بچگیم مونده که نه اون دید نه خودم خوب میبینمش!!!)
- بعد میگه برو بشین رو تخت، ضربان قلبتو چک میکنه و از اینجور معاینات! بعد تو دهن (گلو!) رو نگاه میکنه بعد هم 2 تا چشم رو نور میندازه توش و نگاه میکنه! همین
- بعدش گفت تمام و من رفتم بیرون و منشی گفت فردا ساعت 3 بیا و پولشم 70 لیر شد
- فرداش 3:30 رفتم و جواب رو گرفتم همین!

این هم عکس مطب اونگان از فاصله ای دورتر از عکسایی که دوستای دیگه گذاشته بودن(دقت کنین که اون انتها یه در شیشه ای سمت چپ هست که تو عکس دیده نمیشه ازون باید برین تو و با آسانسور برین بالا):
[عکس: attachment.php?aid=2667]

اینم 1 عکس دیگه:
[عکس: attachment.php?aid=2668]
خیلی مهمه که قیافه اش براتون آشنا باشه که اگه تاکسی جای اشتباهی بردتون،‌بتونین پیداش کنین Smile

2-3 جزئیات
- تو مطب و مخصوصا طبقه 4 زیاد حرف نزنین
- اصلا بلند حرف نزنین
- طبقه 4 دوس ندارن همراها وایسن و همراها رو میفرستادن طبقه 3
- رو زمین سمت چپ میز منشی های طبقه 3، فکر کنم دوربین بود!!! من یهو چشمم افتاد بهش اما نمیشد زوم کنم روش! اما 2-3 بار نگاه کردم به نظرم دوربین بود! اما رو زمین؟؟؟!!!!
- من احساس کردم شاید واکسنهای اونگان تموم شد که به من هیچی نزد آخه به همه به جز قبلی من فکر کنم آبله مرغون یا ام ام آر زد!!!!
- با اینکه من باهاش فارسی حرف زدم،‌ازم پرسید میتونی اینگلیسی صحبت کنی منم گفتم بله تقریبا! (برای اینکه میخواستم بین سوالاش مکث کنم تقریباً رو گفتم!!)
- اونگان پشت میزش نشسته بود و من رو میل روبروییش و از هم حداکثر فاصله رو داشتیم و وقتی که به اثر آبله مرغونم اشاره کردم تقریباً هیچی نمیدید!!!
- برای عکس قفسه سینه خیلی مهمه که نفستون رو حبس کنین و تکونورین که عکس مجدد و هزینه اضافه ازتون نگیرن، مدت زمانی که نفستون رو حبس میکنین چند ثانیه است و خیلی زود تموم میشه، نگران نباشین!

4- مصاحبه

1-4 خود اصل مصاحبه!
- سلام، شما اول لازم است که دست راستتون رو ببرین بالا و ..... خلاصه قسم دیگه!! منم گفتم: بله!
- شما دارین فوق لیسانس ام بی ای میخونین
- دیگه تموم شد، گواهی موقتشم دادم
- کار میکنی؟
- بله
- کجا؟
- تو 1 شرکت خصوصی حسابدار هستم
- شرکت چی هست؟
- 1 شرکت خصوصیه به نام ....
- چیکار میکنه؟
- 1 شرکت خصوصی بزرگه که یه سری کارا میکنه مثلاً ...... (نمیشد نگم چون میدونم که میدونست!)
- قبلش کجا بودی؟
- ....
- کارش چی بود؟
- لوله و پایپ و اینا میساخت!!! (اصن کلاً قاطی کرده بودم، باورم نمیشه که اون موقع به ذهنم نرسید حتی که تاکید کنم که من حسابدار بودم فقط!)
- همش جاهای صنعتی کار کردی!
- بله خوشبختانه (خندیدم)
- خندید، قبلش کجا بودی؟
- فلان جا! البته وسطاش کارای حسابرسی هم کردم، این مدت این کارارو کردم که بعد تونستم تو اون شرکتا کار کنم!!!
- تقریبا اصن گوش نمیداد!
- یهو زد زیره خنده و تمکن مالیمو نشون داد گفت شما 600000 یورو تمکن مالی داری؟؟؟؟ (تمکن مالی من 60 میلیون تومن تو بانک پارسیان با تاریخ افتتاح قدمی بود و اسپانسر هم نداشتم )
- من نگاه کردم دیدم به به! بانک پارسیان واحد پولمو زده یورو!!! زدم زیره خنده و گفتم:نـــــــــــــــــــــه! خانمه جوگیر شده! این ریاله!!!
- بعد هر 2 کلی خندیدیم!
- اینجا بود فکر کنم که یکی از اونور چیزی گفت، اینم میکروفن رو خاموش کرد باهاش حرفید بعد پرسید: کجا میخوای بری؟
- لس آنجلس پیش فامیلا و دوستامون (تو ذهنم گفتم خب معلومه میخواد سفید بده!)
- سرشو تکون داد و همه چی خوب بود
- بعد شروع کرد به زیرو رو کردن مدارک رو میزش، تقریبا مطمئن بودم دنبال کارت سفید میگرده، اما هر چی که بود، پیداش نکرد و بعد از بغلش برگه آبی رو برداشت و 1 علامت زد و تا قبل اینکه بده من گفتم:
- یعنی من آبی گرفتم؟؟؟
- ما میخوایم رنگ اینا رو عوض کنیم هر روز 1 رنگ باشه شماها همه میدونین اینا چی هستن!! بابا این برگه آبی بد نیست
- اما من دوسش ندارم (یا گفتم: اما من ناراحت شدم!!!!)
- بعد دیگه 1 چرتو پرتایی گفت که گوش نکردم چوم حفظ بودم: ایکس هفته دیگه سایتو چک کن و ازین لوس بازیا!!!
- تشکر کردم و وسایلمو برداشتم و ناراحت از سفارت اومدم بیرون!!! تا کلی مدت بعدش هم ناراحت بودم (اینا همه جریاناته امروز صبحه، 6 بیدار شدم و الان 2:20 شبه هنوز نخوابیدم، اما بدونین که الان دیگه ناراحت نیستم، خوشحالم هستم، بالاخره خیلی خیر توش میتونه باشه گفتنش اینجا تکراره مکرراته تاپیک کلیرنسم میشه)

2-4 فرعیات
- سفارت خیلی کوچیکتر از تصور من بود، قسمتی که مصاحبه شونده ها نشستن حدود 150 متره
- اون میز بازی که میگن وسط سالنه، 1 میز کوچولو چسبیده به صندلیاس و هیچ بچه ای هم باهاش بازی نمیکرد
- رااااااااااااااااااسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتییییییییییییییییییییی سفارت خیلی سرده!! همه با پالتو بودن تقریبا!!! بالای سر منم که باد سرد میزد! به به!

5- خرید
- الان یادم اومد این نکته مهم رو بگم که مرکز خرید optimum outlet که دوستان آدرسشو با اتوبوس داده بودن، شماره اتوبوسش 541 هستش، چون من 501 یادداشت کرده بودم و 1 مقدار طول کشید تا درستشو با کلی پرسش از این و اون کشف کردم!
برای رفتن به این مرکز خرید باید برید کیزلای، اول خیابون مشروطیه و بعد از حدود 50 متر، به ایستگاه اتوبوس دومشون میرسین که شماره 541 رو میتونین روش پیدا کنین، اونجا که سواربشین بعد از 45 دقیقه میرسین به مقصد و باید پیاده بشین و برین اونور دیگه خیابون (اگه بهش بشه خیابون گفت!!!) کرایه اش نفری 1.75 لیره و اگر برگشت با همون خط 541 برگردید، مجانی میشه! (البته در راه برگشت به کیزلای،‌ما که اتوبوس 541 ندیدیم!! با یه شماره دیگه برگشتیم، جلوی اتوبوس نوشته بود kizilay)
- کلاً همه چیز گرونه و اصن خودتونو ناراحت نکنین!!! خیلی چیزها تو ایران ارزون تره،‌مثل لوازم آرایشی بهداشتی،‌البته بعضی چیزا هم ارزونتره که خوبه هرچیزی رو میخواین قیمت ایرانشو داشته باشین.
- بهترین فروشگاه های مارک برای خرید cotton , colins و L.C.Waikiki هستن ولاغیر!! mavi و levi's رو بیخیال شین که تو تهران ارزونتره! منگو و زارا هم خیلی گرونه.
- یه کم از قیمتها بگم شاید دوس داشته باشین بدونین: بهترین قیمتی که برای شلوار جین پیدا میشد بابهترین کیفیت مربوط به colins بود و برای خانمها 34 لیر و برای آقایون 38 لیر بود (البته فقط تو هفته ای که ما اونجا بودیم که حراج 40% رو شلوار جین های کالینز بود!) این نکته رو بگم که همین شلوارا تو ایران بالای 100-120 هستش، پس اگه شلوار جین بخواین این پیشنهاد خوبی میتونه باشه
- پیرهن مردونه تو کالینز و ال سی دبلیو، با قیمتهای حدود 44 لیر هستش و خیلی هم خوشگل و باکیفیتن
- ژاکت و بافتنی ها حدود 70 لیر
- کاپشن خوب و مانتو چرم و امثال هم هم با قیمت خوب تو ال سی دبلیو بود، حدود 70 تا 120 لیر
- آهــــــــــــــا یه پیشنهاد خوب: تنها جایی که 1 یا 2 تا مغازه ارزون قیمت داره تو مترو کیزیلای هستش که یکیشون همه چیزاش 5 لیر هستش! حراجه و خیلی چیزای خوب میشد توش پیدا کرد به شرط اینکه بگردی، بافت های خوشگلی توش پیدا میشه با دقت ببینین Smile
- تو مرکز خریدها به خرید فکر نکنین به جز همین مارکهایی که گفتم، چون مثلا من هر چی میپسندیدم حدود 600هزار تومن یا 1 میلیون تومن درمیومد!!!

6- سفر دوم - دریافت ویزا خوشگله!

سلام به همه من امروز ساعت ١٠:٣٠ رفتم دم در سفارت و فكر نميكردم شلوغ باشه كه بود!
اما خيلي سريع كارها پيش رفت:
وايسادن تو صف
نشون دادن پاسپورت و برگه آبي به نگهبان
وارد شدن از در اصلي سفارت و ايستادن در صف
وارد شدن و رد شدن از گيت
ايستادن در صف
وارد شدن و دريافت يك فرم كه براي پست يو پي اس بود
پركردن فرم شامل اسم و آدرس و شماره تلفن و ايميل خودم و امضا و تاريخ
ارايه فرم به اون خانومه كه فارسي ميحرفه
چك كردن فرمم توسط اون خانومه و دريافت پاسپورت از من
خانومه با يه لهجه نازدار: خدااافييييظ!!!
منم فقط پرسيدم ميشه كارت هتلم ضميمه كرد؟ گفت: نه!
اكي، خداااافيييظظظ!!!
(ایشالا سر فرصت آپدیت مجدد میشود!)
- --------------------------------------------------------------------------------

این هم ضمیمه سفرنامه من، هدیه به همه دوستانی که سفرنامه ها رو میخونن! (هنوز سفرنامه من تموم نشده هاااا)

آموزش ترکی در آنکارا- ویژه برندگان لاتری!! (نویسنده: روشا)
بله: اِوِت
نه: هایِر
سلام: مَرحَبا
چطوری: نِسِل سِن!
خوبم: ای ایم !
تو چطوری؟: سن نِسِل سِن؟.
معذرت میخوام: اووذوور دیلِریم
متشکرم: تَشَکر اِدَریم
خواهش میکنم: ریجا اِدَریم
قابل نداره: اِدَریم اوونَمی یُخ!
ببخشید (مثلا یکی سر راهتون وایساده و شما میخواین بره کنار!): پاردُن !
تخفیف: ایندیریم
حراج: کُمپانیا (یا کمپانیادا!)
این فرصت رو از دست ندید (تو فروشگاه هایی که حراجه هی اینو میشنوین!): بوو فُرصَته کاچِر مایین !!!
عزیزم: سِوگیلیم! (این به درد نمیخوره!)
دوست دارم: سینی سیویوروم!! (اینم همین طور!)
خیلی : چُخ، چُک !
من: بَن
تو: سَن
خانم: بایان
آقا: بای
بچه: چوجوک
طبقه: کات
1: بیر
2: ایکی
3: اوچ
4: دورت
5: بِش
6: آلتی
7: یِدی
8: سِکیز
9: دُکوز
10:اُن
11: اُن بیر
....
20: یِرمی (اما تلفظ میکنن: ییرمه!)
30: اُتوز (این خیلی به درد میخوره چون تقریبا قیمت همه چی 34.99 لیره!!)
40: کُِرک !
50: اِلّی
60: آتمِش (یا آتمیش!)
70: یِتمیش
80:سکسان
90:دوکسان
100: یووز
1000: به درد نمیخوره! فکر کنم بشه: مین!
چند؟ : کاچ؟
چی؟: نِ ؟
ساعت چنده؟ : سات کاچ؟
میخوام (خوشم میاد؟!): ایستی یُروم
نمیخوام (خوشم نمیاد): ایستی میُروم
میدونم: آننا دوم
نمیدونم (نمیفهمم): آننا مادوم!
بیشتر: داها
خیابون: یُلو
کوچه: جادده سی
میدان: میدانی
مرکز خرید: آلیش وریش مِرکِزی
زود: سُنرا
خروج؟!: گیریش
رفت و برگشت (برای خرید بلیط مترو): گیریش گِدیش!! (یا گِدیش گَلیش!)
روزهای هفته (از 1شنبه میگم که راحتتره!):
پازار
پازارتِسی
سالی (تلفظ میشه: ساله!)
چارشَنبَ
پِنشَنبَ
جوما
جومارتِسی Smile
همه : هِپسی
قیمتش چنده؟: نِکادار؟ یا کاچ پارا ؟؟
این: بوو
جدید: یِنی
قیمت: فیات
روز:گون
شب: گِجه
خوب، خوش: ای ای
شب بخیر: اییی گجه لر
روز بخیر: گون آیدن
امروز: بوو گوون
امشب: بوو گِجه
اکنون، حالا: شیمدی
یکی بخر 2تا ببر!! : 1 آلانا، 1 بــِداوا
دیگر: باشکا
چای: چای
چای فنجونی: فینجان چای
چای کمر باریک: جام بارداک چای
خوشگل: گوزل
دومی: ایکنجه
کجایی؟: نِرده سن؟
اینجا هستم: بورداییم!!
آقا: هان!
خانم: هانووم
دیشب: دون گجه
دیروز: دون
امشب: بو آخشام
گوش: گولاخ
لب: دوداخ
دَتس آل، با فینیش یا تمام شد و امثالهم: تامام
ایستگاه: استاسیون
هواپیمایی: هاوالیمانی
رفت و برگشت(برای بلیط مترو لازم میشه): گیدیش گیریش!!
ورود: گیریش
خروج: چیکیش (تکراری)
چشم: گُز
باهوش: زِکی
ماشین: آرابا
....

(پیام 62 عزیز،‌ 1 اصلاحیه برام فرستادن که من اونو اینجا میذارم،‌فقط 1 توضیح بدم که ما با همین کلمات منظور همو میفهمیدیم!!!)
عزیز : ساین (Sayın)
60 : آتمش (Atmış)
70 : یتمیش (Yetmiş)
بیشتر : فازلا یا فاضلا (Fazla)
خیابان : جاده (Cadde)
کوچه : سُکاک (Sokak)
زود : اَرکَن (Erken)
بعد : سنرا (Sonra)
خروج : چکش (Çıkış)
رفت و برگشت : گیدیش و دونوش (Gigiş ve Dönüş) ----» اینو میدونم که دونوش نمیگفتن اما من هرچی بلدم از راه شنیداری بوده!!

بازم اگه یادم بیاد میگم بهتون، البته همینا رو که بدونین میتونین منظورتونو به اونا بفهمونین و منظور اونا رو هم حدس بزنین اما واقعا دونستن اینا خیلی بهتون کمک میکنه، پیشنهاد میکنم پرینت بگیرین و با خودتون داشته باشین، اگر هم چیزیو اشتباه گفته باشم مطمئن باشین با همین مدل حرف زدن منظورتونو میفهمن Wink
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ضمیمه 2:
این سوالای یکی از دوستان هستش که همراه با جواباش میذارم اینجا برای استفاده دوستان:
... نوشته: درود بر تو r_ent عزیز
چند تا سؤال داشتم، ممنون میشم پاسخ بدید.
اگه الانم بخوای بری آنکارا، Rissis Hotel رو انتخاب میکنی؟
در مجموع نظرت راجع به هتلش چیه؟
فکر کنم کمی نسبت به باقی هتلها به سفارت و کلینیک دور باشه ولی فکر نکنم آزاردهنده باشه.
میشه بگی چطور رزرو کردی و آیا جای چونه زدن داره؟
میشه به لیر پرداخت کرد؟ (شما در سفرنامه خود قیمت رو به لیر اعلام کردید)
باسپاس
درود بر شما ... جان Smile
بله من این بار هم که برم میرم ریسیس
در کل هتل خوبیه اما باید بدونین که هتلهای آنکارا کلاً معمولی هستن و باید 1ستاره ازش کم کنین و بعد بهش فکر کنین!! یعنی ریسیس که 4ستاره بوتیک هست رو باید 3ستاره فرض کنین!!!
هتلش کوچیکه اما خیلی تمیزه همه با ادبن و رسپشن و مدیرش انگلیسیشون عالیه که این خیلی مهمه چون تو ترکیه باورتون نمیشه که هیچکس انگلیسی بلد نیست!!!!
یه کم از سفارت و اونگان دوره مثلاً تا اونگان 25 دقیقه پیاده رویه! البته این نکته خیلی مهمه که هوا انقدر اونجا سرده که نمیشه پیاده بری سفارت و اونگان(حتی اگه نزدیک باشه،البته تو فصل سرما منظورم هستش!)، با تاکسی تا سفارت 7لیر و تا اونگان 8لیره.
برای رزرو به هتلشون ایمیل زدم و باهاشون چونه زدم کلی! بهشون بگین یخچال و کتری برقی هم میخواین وگرنه نمیده!!! اگه خواستید بهشون بگین از طرف روشا تماس میگیرین، منو خیلی خوب میشناسن!
برای پرداخت تمایلشون اینه که بهشون لیر بدین!
موفق باشین
(با اجازتون من این پیغامو تو سفرنامه ام میذارم که بقیه هم استفاده کنن)


فایل‌های پیوست پیش‌نمایش تصاویر

2013AS18xx*مقصد:L.A*مصاحبه:w1 Decآنکارا*کلیرنس 11jan*ویزا 24jan
سفرنامه * مهاجرت نامه * سؤالات آیین نامه رانندگی کالیفرنیا*اطلاعات ویزای توریستی
تشکر کنندگان: saeidi ، ابی هانی ، afs ، bmojtaba ، hoj_s000 ، pr.kia ، bayat_r ، studpk ، امیر مهاجر ، رجبعلی ، raham ، sayeh_m ، SOROUSHSOFT ، el333 ، Almond ، ASALI ، usa lover ، amir82 ، m@ry@m75 ، mrbonbon ، f1f ، مهتاب - 2251 ، mdna ، amairmonre ، HRSH ، roeentan ، AsemanAbee ، s.pm ، ani_sheiton ، achi686 ، asal1907 ، Ali DV-2013 ، farmiz ، farhadfsh ، beelzebub ، aziking ، lilac ، Danoosh ، fire dragon ، Emma_a432 ، noura ، lilistar ، سمانه777 ، مانترا ، ensan ، victorygo ، bardia9 ، sasbk ، tatoole ، hamedhamed ، nedaUSA ، rira1982 ، mohajer13 ، Given ، enchantress_boy ، mgolchin13 ، Saeedv13 ، Tasnim banou ، nora ، kasrafo ، mrr777 ، گل نهال ، hasti_banoo ، 3pideh ، nima1348 ، payam62 ، mehdiii ، rezagh ، Szsanazsz ، mahmoodi.h ، sadeghi897 ، amirhr123 ، Ali.2013 ، moon_rose ، niko ، peyman1355 ، homayoon13 ، armin1 ، پروا ، alirezass ، Hedieh20 ، Soap McTavish ، Gerdoo ، shimoda ، reza6966 ، yashim ، nahid.t ، pooyash ، mahmood60 ، girl ، lot2013 ، unique ، j-e ، flower22 ، Ehsan1358 ، kami k ، شهلا 1346 ، lingni ، mirzamemar ، arezoo bj ، mediise ، sorena ، بازگشت ، Masbafa ، gitialyari ، elmira_fa ، iman63ir ، aminkhaste ، amin arefi ، Niushagh ، ali_am76 ، afshinghwink ، farshadsh ، man.u65a ، shani89 ، javadi436 ، romance33 ، armstrong ، shlahni ، ffrfar ، آلیس-1980 ، remarya ، Lemony ، Maryrhm ، iman2 ، امین 13 ، جهان20 ، lighthouse
ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﺍﻧﮑﺎﺭﺍ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ
ﻣﺪﯾﮑﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ....
ﺻﺒﺢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۲ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﻄﻠﯽ ﻋﮑﺲ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺧﻮﻥ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ۹۵ ﺩﻻﺭ ﺑﺮﺍﯼ ۲ﻧﻔﺮ
ﻋﺼﺮ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﯾﮏ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺍﻡ ﺍﻡ ﺍﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ۱۹۰ﺩﻻﺭ
ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﻋﺖ ۳.....ﺩﻭ ﭘﺎﮐﺖ +ﺩﻭ ﺳﯽ ﺩﯼ
ﻭ .....ﺍﻧﮑﺎﺭﺍ ﮔﺮﺩﯼ .....ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ....
ﻣﺤﺘﺎﺝ ﮔﻮﺩ ﻻﮎ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﻢ ....
2013AS1###-ANK 2 Per-W1 Dec
Clearance: 5 Jul & 17 Sep
سفرنامه
سلام به همه دوستان خوب مهاجر سرایی
منم اومدم بنویسم ولی دیدم توضیحات سایر دوستان تقریبن کامله
توضیحات: من خودم تنهایی ام، شماره کیس ام** AS201317 ، مصاحبه هفته اول دسامبر در آنکارا بود. مقصدم نامعلومه هنوز.
فقط چند تا نکته که به نظر میاد رو اضافه میکنم

ما هتل ریسیس هستیم و هتل خوبیه. فقط مثه اینکه میتونستیم با این شرایط هتل ارزونتر هم پیدا کنیم که تحقیقات همچنان ادامه داره.

نکته دیگه اینکه فقط یه کمی زبان انگلیسی بلد باشین کافیه. فقط لطفن به صحبتهای کارمندا بیشتر گوش کنین متوجه میشین. کلمه های مهم و ضروری رو خودشون بلدن به فارسی بگن. اسمها رو به سختی و با لهجه میخونن. خوشبختانه اسم من رو که خوب تلفظ کردن.
راستی یه آقایی به اسم عباس هم توی مطب دکتر بود که میگفت همه مهاجر سرایی ها منو میشناسن. من نمیدونم چرا این کارمندا سعی نمیکنن چند تا کلمه بیشتر یاد بگیرن.

من انتظار داشتم که خود دکتر رو ببینم اما میسیز اونگان رو ملاقات کردم. فارسی کم بلد بود. من تست آنتی بادی انستیتو پاستور رو نشونش دادم و تا نگاه کرد اخماش رفت تو هم و گفت نه نه این رو نمیخوام.
گفت گرفتی آبله مرغون، گفتم بله. گفت جاش هم هست؟ گفتم چند تا لکه بوده که دیگه الان کمرنگ شده. چون اون موقع 6 سالم بوده و خیلی گذشته. گفت پس یادته و من گفتم بله.

من اصلن mmr نزده بودم و فقط هم دکتر اون رو برام زد و بعد هم گفت برو.

امروز هم میرم برای جواب دکتر.
بچه ها واسه همدیگه دعا کنیم که بتونیم ویزای یک ضرب بگیریم.
واسه منم دعا کنینا.
فعلن تا بعد
وبلاگم
سفرنامه1
سفرنامه2
تاریخ ورود به آمریکا 4/4/2013
شهر اقامت: Houston, Texas
سلام
من آبی گرفتم
سعید سفید گرفت(sph)
مشکلش خدمت من بود گفت سپاه بودی؟ گفتم آره و پرسید چی کار میکردی؟ گفتم منشی یه سرهنگ بودم نامه تایپ میکردم و... -من خودم نوشته بودم اپراتور کامپیوتر تو فرمها ، خودش خط زد نوشت سکرتر- بعد یه برگه آبی داد بهم
قبل از اینکه برگه آبی رو بده داشت آماده اش میکرد گفتم اون آبی مال منه؟ با خنده گفت شما ایرانیها چقدر رو رنگها حساس هستید ترکها اصلا نمیدونن ولی مثل اینکه برای شما باید رنگارنگش کنیم
امروز اولین برف آنکارا اومد و همه امون زیر برف بودیم
...to be continued
شماره کیس: 2013AS0000018xx/ تاریخ رویت قبولی: 2 می 2012/ کنسولگری: آنکارا/ ارسال فرمهای سری اول: 3 خرداد (23 می)/ کارنت شدن کیس: 13 آگوست/ مصاحبه: 4 دسامبر، دریافت کلیرنس:11 ژانویه/ دریافت ویزا:26 ژانویه
ورود به آمریکا :3 می / دریافت گرین کارت : 17 می 2013
(2012-12-04 ساعت 19:03)talayeh2013 نوشته:  سلام دوستان برای مدیکال باید ناشتا باشیم؟

خير. ميتونين صبح مديكال يك صبحانه مفصل نوش جان كنين
ازدواجي F2a همسرم-->ارسال مدارك: 4سپتامبر2013،رسيد نامبر:12 سپتامبر، اپروو:21 نوامبر
كيس نامبر خودم:***2013AS، آنكارا،يكضرب،ورود به آمريكا:دسامبر 2012
سلام به همه دوستان عزیزم

قبل از همه چیز بگم که خیلی منتظر گفتنش بودم .

هووووووووووووررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .

همونطور که حدس میزدم امیر جان (Fire Dragon) هورای مارو کشیده Smile . مرسی امیر جان ایشالله زود کلیر میشی . خودتم نتیجه رو حدس میزدیاااا.

بله دوستان من هم امروز سفید گرفتم ولی باید میومدم استانبول تا به اینترنت دسترسی پیدا کنم و این هورا رو بکشم . پاسپورت هم که نداشتم با هواپیما بیام . پس با اتوبوس اومدیم و طول کشید . ولی مشتاقانه بی صبر و قرار بودم که بیام اینجا پیش شما دوستان خوب مهاجر سرایی و شادیم رو تقسیم کنم .

دوستان ، ما دوشنبه با پرواز عصر رفتیم آنکارا . 1 طرفه من و همسرم و دخترای 6 سالم و 1 سالم . بلیط شد 320 لیر ترکیش . بعد هم از دفتر مسافرتی خواهر خانمم اومدن دنبالمون و تا هتل ددمان که رزرو داشتیم بردنمون . هتل بسیار عالی و از خیلی از هتلهایی که من قبلا تو آنکارا دیده بودم بهتر بود . شبی 90 دلار . برای بچه هم تخت جدا و عالی گذاشته بودن . شب رفتیم یه رستوران سنتی کنار هتل غذای سنتی ترکیه ای سفارش دادیم که اونم عالی بود . برگشتیم هتل و مشغول بازبینی و مرتب کردن مدارک شدیم . ولی تا صبح با اینکه آلارم موبایل رو ست کرده بودم و به هتل هم سپردم تا 6 مارو بیدار کنن باز 3-4 بار بیدار شدم که نکنه دیر بشه !
ساعت 6 پاشدیم و دوش گرفتیم و رفتیم صبحانه . از پنجره رستوران بیرون رو که میدیدیم میترسیدیم از این بارون و برف و کولاک و طوفان . من قبل از حرکت آبو هوا رو چک کرده بودم و لباس گرم برداشته بودیم و چتر هم همینطور . ولی به فال نیک گرفتیم که رحمت و نعمت فراوان برای اولین بار در روز مصاحبه بشکل برف بارش داشت .
رفتیم اطاق و کت شلوار و کراوات و ...
طبق معمول میدونستم که حاظر کردن 2 تا کوچولو کار ساده ای نیست و بالاخره ساعت 8:15 تاکسی گرفتیم . خیابان کندی خیابان بسیار پر ترافیکی هستش و با اینکه مسافت کمتر از 1000 متره تا ساعت 8:45 طول کشید که ما برسیم . ولی از تاکسی بخاطر بچه ها پیاده نشدیم . خوب دیر رسیدن به وقت سفارت رو دیگه تو این مهاجر سرا نخونده بودم که بدونم بعدش چی میشه . وقتی ما رسیدیم آخرین زوج ایرانی هنوز پشت در بودن با کلی آدم دیگه که فکر میکنم ترکهای توریستی بودن . چون داستان بچه دارها رو میدونستم سریع با همکاری مردم جلو رفتم تا خودم رو به نگهبان نشون بدم . اونها هم تا مارو با دوتا بچه دیدن بی معطلی گفتن بیا تو . پاسپورتها رو نگاه کرد و پرسید مهاجرتی ؟ گفتم بله . گفت از در سمت راست برید تو حیاط دوم . ( نکته : حتما پاسپورتها رو ازش پس بگیرید و الا مثل من باید برگردین ! Smile ) . ولی به نگهبان دیگه سپرد تا بچه هارو به همراه مادرشون ببره تو سالن که سرما و بارون نخورن . خیلی خوشم اومد . هم مراقب بچه ها هستن هم مراقب نوبت و حق دیگران . چون به من گفتن بچه رو به مادرش بده و تو آخر صف وایستا . بعد بچه هارو برد تو . امیر رو میدیدم که از وقتی من وارد صف شدم تقریبا دومین نفر بود و داشت داستان 6 تا واکسن دختر منو برای بقیه میگفت . گفتم امیر جان ، صف برقراره و من آخرم . که دیدم اون دوتا زوج دیگه هم پشت سر من رسیدن و قاپ نفر آخری رو از من ربودن .
پیرمرد مسنی هم جلوی من ایتاره بود که حسابی از سرما میلرزید و به روی خودش نمی آورد . اورکتم رو درآوردم و تقدیمش کردم اون هم با کمی تعلل پذیرفت . راستش خودم بدجوری سردم شد تا نوبتم بشه ولی گناه داشت پیرمرد .
خلاصه نوبت ورود من رسید ، خانم فارسی زبان جلوی در ازم مدارک رو خواست و پرسید که من اصل ترجمه هارو فرستادم یا میخوام اینجا تحویل بدم . گفتم اصل فرستادم و یک سری اصل دیگه هم همرام دارم . فقط از روی فهرست نامه ای که فرستاده بودن مدارک رو تحویل گرفت . ولی کارت ملی و معافی رو نخواست .

گفتم کارت ملی چی ؟ گفت اگر بخواین ضمیمه شناسنامه میکنم ولی لازم نیست . گفتم لطفا ضمیمه کنید و منگنه کرد به شناسنامه ها . برای کارت معافی هم سوال کردم ولی گفت لازم نیست . گفتم تو مدارک ارسالی گفتن بیارم . گفت اگر افیسر بخواد بهتون میگن !

خلاصه شماره 417 نصیب ما شد و رفتیم سالن انتظار .سالن شلوغ بود و صندلی خالی کنار هم کم بود . 3 تا صندلی تو ردیف اول خالی بود ! رفتیم اونجا نشستیم ولی بعد از 10 دقیقه فهمیدیم چرا اون صندلیها خالی بودن . زیر دریچه تهویه هوا بود که تو اون سرما باد خنک هم میزد !!!! بخاطر بچه ها جامون رو عوض کردیم . من بچه هارو بردم تا با اسباب بازیهایی که پشت یکی از ستونها بود سرگرم کنم و جیغ و داد نکنن .خانم هم نشست . دفعه اول شمارم خونده شد و ازم اصل کارت معافی رو خواستن . بدون شرح ماوقع تحویل دادم و باز اومدم سراغ بچه داری و شیر دادن بچه و خوابوندنش . باز شمارم رو خوندن رفتیم باجه 7 برای انگشت نگاری . خانم ترک یا آمریکایی که انگشت نگاری میکرد اصرار داشت فارسی حرف بزنه . دفعه سوم برای 1320 دلاری که برای 4 تا پاسپورت ازم خواستن . من 20 دلاری نداشتم ولی مشکلی پیش نیومد و بقیه 100 دلاری رو داد . خودم احساس میکردم که کیس من نسبت ب بقیه ایرانی ها داره سریعترپیش میره . رفتم پیش امیر نشستم و خوش و بشی کردیم . گفت شماره ایرانی ها از 400 شروع شده و 2 تا ایرانی تا حالا رفتن . یعنی من 17 نفر بودم ولی در کمال ناباوری داشتیم حرف میزدیم که شماره منو دوباره خوندن ! باجه 5 !!!! مصاحبه ؟! بله بخاطر بچه ها کیس رو خیلی سریع پیش میبردن . ( حالا هی من و همسرم بگیم بچه نعمته و این دوستان متمدن ما بگن نه ! Smile) خلاصه با بچه خواب تو بغل رفتم جلوی باجه 5 . افیسر ما یه دختر خانم بسیار مهربان و خوش سیما و خوش برخورد بود . به نام کوچک به ما سلام کرد و خوش آمد گفت بعد قسم خوردیم و به دختر بزگم گفت تو میتونی بری بازی کنی . من هم بابت بچه خواب تو بغلم عذر خواهی کردم و مصاحبه شروع شد .
همینجا بگم که نتیجه مصاحبه خیلی وابستست .
اصلا در مورد مسایل مالی و اسپانسر و ... چیزی نپرسید .
با توجه به فرمی که پر کرده بودم گفت خوبه که شما انگلیسی میتونین صحبت کنین . درسته ! گفتم بله و مصاحبه رو با من به انگلیسی ادامه داد و از خانمم پرسید شما چی ؟ همسرم هم به انگلیسی جواب داد که من فارسی رو ترجیح میدم .
در مورد معافی من و کار خودم و همسرم و مقصد . همین .
البته من جزئیات کارها و سمت هام رو ظرف 10 سال گذشته به ریز نوشته بودم که این توضیحش سخت بود و اصلا تاریخها یادم نبود ! خودش از رو لیست کارهای من میپرسید و من با خنده جواب میدادم .
بهش گفتم : مصاحبه از اون چیزی که فکر میکردم خیلی ساده تره ! خندید و گفت آره نمیدونم چرا همه ایرانی ها استرس دارن برای مصاحبه !
کارت آبی رو روی پرونده میدیدم و خودم رو بی تفاوت نشون میدادم . دیدک که کارت سفید رو از زیر میز برداشت و به من نگاه کرد ولی به روی خودم نیوردم و خودم رو بی تفاوت به نتیجه و ضمنا شاد نشون میدادم . برگه سفید و طوری پر میکرد که ما نبینیم . من که میدونستم چی شده دل تو دلم نبود که گفت Congratulations & welcome To USA . گفتم سفید . گفت بله چرا که نه برید UPS و....
دخترم و خانمم هورا کشیدن .
مدارک رو بدون پاسپورتها گرفتم و آدرسی رو که قبلا از منزل خواهر خانمم تو استانبول گرفته بودم به اونها دادم . 68 لیر دیگه ازم گرفتن و اومدیم بیرون .
آخرش خلاصه بگم که هتل با سفارش دفتر شرکت مسافرتی بهمون بت ساعت 2 اجازه چک اوت داد و مدیر دفتر هم خودش اومد هتل بلیط اتوبوس برامون گرفته بود و وسیله و راننده برای رفتن به ترمینال .
بلیط آنکارا استانبول 47 لیر برای هر نفر شد . توی راه حسابی برف و کولاک جاده رو پوشونده بود ولی نکته جالبش اینجاست که اتوبوسه اینترنت داشت ولی من لپ تاپم تو چمدون بود و فقط با گوشیم که فارسی هم نداشت تونستم استفاده کنم . 6-7 ساعت راه طول کشید . ولی راحته .

سوالی داشتید در خدمتم و برای همتون آرزوی هورا دارم . از دوستانی که آرزوی خوب برام کردن سپاسگزارم . منتظر پاسپورتها تو استانبول میمونم . گفتن 3 تا 5 روز !!!
اگه غلط دیکته دارم ماله خستگیه . بعدا اصلاح میکنم .
شماره کیس: 2013AS000016XX
تاریخ رویت قبولی: JUN 16th 2012
کنسولگری: آنکارا
تعداد افراد کیس: 4 نفر
ارسال فرم های سری اول: Jun 21
دریافت توسط کی سی سی:14 Jun 26 ,cnfrmd Aug
کارنت شدن کیس: Aug 15
تاریخ مصاحبه :هفته اول دسامبر
جمع تقریبی هزینه ها: عکس +پست 80 +ترجمه 170+واکسن 140
دوست عزیز ما حدودا ۱۰ می عقد کردیم یعنی‌ ۱۰ روز بد از قبولی و فرمها رو با هم ارسال کردیم
شماره کیس: **2013AS00009، تاریخ رویت قبولی:MAY 1، کنسولگری:ankara، ارسال فرمهای سری اول:15may، کارنت شدن کیس:15 Augest، مصاحبه:-، دریافت کلیرنس:-، دریافت ویزا:-، ورود به آمریکا:-، دریافت گرین کارت:-، جمع تقریبی هزینه ها : 7500 DHL




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان